حکایات

خاطره‌ای از ناراحتی شدید امام به خاطر یک لقب

 

بد نیست خاطره‌ای از امام خمینی(ره) را از زبان حجت‌الاسلام والمسلمین قوچانی، متصدی نشر آثار امام(ره) در نجف، در جریان چاپ تحریر‌الوسیله را مرور کنیم؛ ایشان بیان کرد: پس از چاپ تحریر، وقتی همه آنچه را که چاپ کردیم به بیت امام(ره) انتقال دادیم، بعد از یکی‌ دو روز، اول صبح آقای فرقانی از طرف امام(ره) به منزل ما آمد و گفت: آماده شوید تا خدمت امام(ره) برویم، در مسیر که می‌­رفتیم، آقای فرقانی گفت: چه کار کرده­‌اید؟ گفتم چطور؟ گفت: اوقات امام خیلی از دست شما تلخ بود!

وقتی خدمت امام(ره) رسیدم، دیدم ایشان اخم کرده‌اند و تحریرالوسیله هم مقابل ایشان است. کتاب را جلوی من پرت کردند و فرمودند: این چیست که اینجا نوشته شده است؟ دروغ به این بزرگی! من طلبه‌ای بیش نیستم. «زعیم الحوزات العلمیه» این غلط‌ها چیست! در ادامه فرمودند: حق ندارید یک دانه از این‌ها را منتشر کنید، تمام را در شط کوفه بریزید! من که تا آن زمان ساکت نشسته بودم، عرض کردم: حسب فرمایش شما که فرمودید من با حاج آقا مصطفی و واسطه بانی چاپ، یعنی حاج آقا مجتبی تهرانی، هماهنگ باشم، این عنوان را هم آن‌ها به بنده دادند، امام(ره) فرمودند: عجب! حاج آقا مجتبی که با روحیه من آشناست؛ او چطور این کار را کرده! عرض کردم: آن عنوان در پاکتی بود که حاج آقا مصطفی به من دادند. امام(ره) فرمودند: بسیار کار بدی کردند، حق ندارید یک جلد از این کتاب را منتشر کنید.

عرض کردم: چرا کتاب را به شط بریزیم؟ به جای آن جلد کتاب را عوض می‌کنیم و یا شاید بتوانیم نوشته را محو کنیم. وقتی این مطلب را گفتم امام(ره) یک نفس عمیقی کشید و فرمود: «‌همین کار را انجام بدهید». یک مرتبه آن حالت عصبانیت و اضطراب عوض شد. بلافاصله از محضر امام مرخص و به چاپ­خانه رفتم و پس از اصلاح روی جلد تمام هزار جلدی که چاپ کرده بودیم امام اجازه انتشار دادند.

منبع : خبرگزاری بین المللی قرآن

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا