دانشنامه اشکذرشهداصفحه اصلی

خبر شهادت کاظم از زبان مادر…

۲۲

کاظم خیلی به جبهه و جنگ علاقه داشت و به بسیج رفت و آمد می کرد. علی محمد و صادق هم به جبهه می رفتند ولی کاظم همیشه دلش با جبهه و جنگ بود. ۱۵ سالش بود که به جبهه رفت. یک بار مجروح شده بود، چندجایش زخم شده بود، مدتی در بیمارستان بود، بعد به خانه آمد. پس از مدتی دوباره به جبهه رفت. در عملیات بدر به شهادت رسید. با حاج محمدحسین جعفری نسب در یک قایق بوده اند که هلی کوپتر دشمن روی آنها بمب انداخته بود. جنازه شان ته آب رفته بود و نتوانسته بودند بیاورند. ۱۶روز طول کشید تا جنازه شان را پیدا کردندو آوردند. اصفهانی ها رفته بودند جنازه او و حاج محمدحسین را از زیر آب درآورده بودند. بعد آمدند پدرش غلامرضا را به اصفهان بردند. آنجا به او گفته بودند برای آوردن جنازه شان دو تا شهید داده ایم. یک شب خواب دیدم تعدادی زن چادر مشکی کوچه دارند می آیند. به من
گفتند داریم به خانه مادر کاظم می رویم و فهمیدم که کاظم شهید شده است. من از شهید شدن حاجی محمدحسین خبردار شده بودم ولی نمی دانستم کاظم خودمان هم بوده . طوری که بعد فهمیدم پدر مادر حاجی محمدحسین هم خبردار شده بودند کاظم شهید شده ولی خبر نداشتند حاجی محمدحسین خودشان هم شهید شده است.من که به خانه شان رفتم، می خواستم با مادر حاجی محمد حسین صحبت کنم و اگر خبر دار است، تسلیتش بدهم. طوری شد که وقتی با هم صحبت کردیم او طوری حرف می زد که به من دلداری بدهد ومن هم طوری صحبت می کردم که به او دلداری بدهم. به همین خاطر با هم خنده می کردیم. فردایش معلوم شد که هردونفرشان با هم بودند که شهید شده اند.
خدا رحمت کند حاجی علی جعفری نسب،چه مرد خوبی بود. بچه هایشان زیاد به جبهه می رفتند. دوتایشان شهید شدند.

 

بخشی از مصاحبه ماهنامه ” آوای اشکذر “با بی بی خدیجه دهقانی (مادر شهید کاظم دهقانی )

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا