عمومی

فرجام نقش آفرینان در قیام گوهر شاد

در ٢١ تیرماه سال ۱۳۱۴ در مشهد اتفاقی بزرگ رخ داد؛ قتل عام متحصنین در مسجد گوهرشاد. متحصنین برای لغو قانون لباس متحدالشکل دست به تحصن زده بودند که با فرمان رضاخان سرکوب شدند.

افراد موثری در این قیام و سرکوب قیام نقش داشتند که در ادامه به سرگذشت آنان می پردازیم:

۱- رضاخان پهلوی :
بدون شک مقصر اصلی قتل عام گوهرشاد، خود شخص رضاخان بود. طراح اصلی قانون کشف حجاب و لباس متحد الشکل، هیچ گاه نصیحت اطرافیان را مبنی بر تعدیل یا لغو این قانون نپذیرفت . او حتی علما و مراجعی را که برای گفتگو به طهران می آمدند را با بی محلی رد می کرد و حتی یکی از معروفترین آنها (سید حسین طباطبایی قمی) را در باغی در شهر ری حصر کرد. وی روز قبل قتل عام به حکام وقت خراسان حکمی با متن زیر داد : همه متحصنین محکوم به اعدامند و مسجد و شبستان باید امشب فتح شود حتی اگر ده هزار نفر کشته شوند. رضا خان شب واقعه هم خود شخصا پای تلگراف امد تا از نزدیک در جریان حوادث باشد.

رضاخان بعد از قتل عام گوهرشاد با جدیت تمام قانون کشف حجاب را پیگیری کرد اما عمر این قانون تنها شش سال بود. در سال ۱۳۲۰ و با حمله متفقین به ایران و فتح چند ساعته ایران رضاشاه پهلوی از سلطنت خلع شد و به شکلی تحقیر آمیز به هند سفر کرد و قصد سکونت در شهر بمبئی را داشت که دولت هند (که تحت استعمار انگلستان بود) اجازه سکونت را به شاه سابق ایران نداد و وی مجبور شد در جزیره ای در هند (جزیره موریس) ساکن شود که البته این پایان سردرگمی وی نبود و او بعد از مدتی مجبور شد تا به ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی سفر کند. رضا خان سرانجام ۹ سال بعد از قتل عام گوهرشاد در ژوهانسبورگ مُرد.

۲- آیت الله سید حسین طباطبایی قمی :
وی از علمای بزرگ تشیع بود که چند سالی در مشهد زندگی می کرد. با وجود اینکه در آن زمان شیخ ابوالحسن اصفهانی مرجع عامه شیعیان بود اما برخی از مردم مشهد از وی تقلید می کردند. بعد از قانون لباس متحدالشکل او به حکام وقت خراسان خبر می دهد : به شاه بگویید لباس متحدالشکل طرح خوبی است اما این لباسی که به عنوان لباس متحدالشکل انتخاب شده همان لباس مسیحیان است و در دین اسلام تشبه به کفار حرام است . لباس دیگری را به عنوان لباس متحدالشکل انتخاب کنید تا هم خودم بپوشم و هم خانواده و مردم را به پوشیدن این لباس تشویق کنم. حکام خراسان که می دانستند رضاخان هیچ پیشنهادی را قبول نمی کند از رساندن پیشنهاد سید به شاه امتناع کردند؛ بنابراین خود آیت الله قمی با فرزندانش راهی طهران شد تا با شاه گفتگو کند اما رضاخان او و فرزندش را در شهرری حصر کرد. این اهانت به مرجع تقلید شیعیان را می توان یکی از دلایل شکل گیری تحصن مسجد گوهرشاد دانست. بعد از قتل عام گوهرشاد رضاشاه سید حسین را به عراق تبعید کرد. او یازده سال در عتبات بود و سر انجام در سال ۱۳۲۵ در شهر نجف درگذشت

۳- شیخ محمدتقی بهلول گنابادی :
خطیب توانایی بود که به دلیل سخنرانی هایش علیه رضا خان تحت تعثیب بود .او دو روز قبل از قیام گوهرشاد وارد مشهد شد و با توانایی در سخنرانی ها، جمعیت زیادی را پای منبر خود کشاند که نهایتا ختم به تحصن در مشجد گوهرشاد شد. شیخ بهلول زمان قتل عام توانست به طور مخفیانه از مسجد گوهرشاد خارج شود. او به سمت افغانستان رفت که در آن کشور هم توسط مامورین بازداشت و تبعید شد . او در زمان تبعید به تدریس و کارهای عام المنفعه پرداخت و محبوب مردم منطقه شد . او بعد از سی سال به مصر رفت و در دانشگاه الازهر به تدریس پرداخت. وی با توجه به طول عمر زیادی که داشت، انقلاب اسلامی را هم دید و از این انقلاب حمایت کرد و با آغاز جنگ های تحمیلی به جبهه سفر کرد. وی هم چنین از حامیان سرسخت رهبری ایران بود . وی سر انجام در ۷ مرداد ۱۳۸۴ در گذشت و جنازه اش در تهران و مشهد تشییع شد.

۴- محمد ولی اسدی :
اسدی نماینده مردم بیرجند در مجلس شورای ملی دوره چهارم بود. او در سال ۱۳۰۵ با حکم رضا شاه و وساطت تیمورتاش تولیت آستان قدس رضوی را برعهده گرفت. به مرور زمان در مشهد قدرت پیدا کرد و حتی استانداران منصوب رضاشاه هم نمی توانستند با او مخالفتی داشته باشند و به دلیل قدرت و نفوذش در دربار، حکام وقت خراسان گوش به فرمان او بودند. او از مخالفان قانون لباس متحدالشکل و ممنوعیت حجاب برای زنان بود. در زمان تحصن مردم به فریمان رفته بود و وقتی برگشت تلاش کرد تا به شکلی مسالمت آمیز غائله را ختم کند که البته دیر رسید و موفق نشد. بعد از واقعه مسجد گوهرشاد با گزارشات غلطی که به رضا شاه دادند او را مقصر اصلی معرفی کردند و رضاشاه هم برای او حکم اعدام صادر کرد. محمد ولی اسدی در ۲۹ آذر ۱۳۱۴ در مشهد تیرباران شد .

۵- محمدعلی فروغی :
از اشراف و نزدیکان رضا خان بود، که در زمان قیام گوهرشاد پست نخست وزیری رضا شاه را بر عهده داشت. در مورد نقش او در این قیام اطلاعات موثقی در دسترس نیست اما عده ای او را یکی از محرکین قیام میدانند و عده ای نظری کاملا مخالف دارند و معتقدند محمدعلی فروغی با قتل عام مردم مخالف بوده است؛ اما واقعیت این است که چه او را محرک بدانیم چه مخالف، نباید فراموش کرد که محمدعلی فروغی فرنگ رفته بود و مانند غالب اشراف فرنگ رفته او نیز حجاب و مذهب مردم را سبب عقب ماندگی ایران از فرنگی ها می دانست. بعد از واقعه گوهرشاد و حکم محکومیت اعدامی که رضاشاه برای تولیت آستان (محمد ولی اسدی) داده بود، از آنجایی که یکی از فرزندان محمد ولی داماد فروغی بود، خانواده اسدی از او خواست تا نزد شاه شفیع شود تا شاید شاه حکم پدرشان را ببخشد اما این شفاعت کار دست فروغی داد. رضاشاه با فروغی به سردی برخورد کرد و وقتی پیشنهاد فروغی برای عفو اسدی را شنید عصبانی شد و جلسه با وی را ترک کرد. فروغی روز بعد در حالی که آماده می شد تا به دفتر نخست وزیری برود چشمش به تیتر روزنامه اطلاعات خورد :فروغی رییس الوزرا به واسطه علت مزاج، استعفای خود را در پیشگاه اعلی حضرت همایونی تقدیم نمود!

۶- ایرج مطبوعی :
مطبوعی در همان سال ۱۳۱۴ به فرماندهی لشگر خراسان انتخاب شد و تنها بعد از گذشت مدتی از انتصابش واقعه گوهر شاد رخ داد. رضا خان به وی دستور سرکوب متحصنین را داد او از فرماندهان حاضر در میدان بود و به سوی متحصنین شلیک می کرد. بعد از این قتل عام و خوش خدمتی مطبوعی، در جه اش به سرلشگر ارتقا یافت و فرمانده لشگر سوم تبریز شد. او در دوره پهلوی دوم شش دوره سناتور انتصابی تهران بود.
بعد از انقلاب و درجریان دادگاه های انقلاب به اتهام کشتار مردم در مسجد گوهرشاد به اعدام محکوم شد و حکم اعدامش ۲ مهر ۱۳۵۸ اجرا شد

۷- سرهنگ شیخ‌لی :
شیخ‌لی سرهنگی ساده در لشگر خراسان بود و اطلاعات کاملی از گذشته وی در اختیار نیست. اما چرا نام او در لیست افراد موثر آمد؟
رضاخان به همراه فرماندهان لشگر خراسان دنبال کسی بودند تا فرماندهی حمله را بر عهده بگیرد؛ اما هیچ کس حاضر نمی شد تا به بارگاه ملکوتی امام هشتم شیعیان جسارت کند. رضاخان و اطرافیان که از فرماندهان ظاهرا شیعه و مسلمان خود قطع امید کرده بودند با جستجوهای فراوان متوجه شدند در لشگر خراسان سرهنگی سنی مذهب در حال خدمت است بنام سر هنگ شیخ لی . او را فراخواندند و پیشنهاد ارتقا درجه در ازای حمله به آستان را دادند اما او نیز مانند بقیه نپذیرفت تا به بارگاه شاه خراسان حمله کند؛ اما همیشه مزدورهایی مثل قادری در این مواقع پیدا می شوند که حاضرند برای خودشیرینی هر کاری کنند.

۸-سرهنگ حبیب الله قادری :
قادری در زمان قتل عام گوهرشاد فرمانده تیپ پیاده مشهد بود و نقش اصلی را در کشتار مردم بر عهده داشت. او در این کشتار آنقدر زیاده روی کرد که حتی برخی وابستگان رژیم هم از اینکار اعلام انزجار کردند . او بعد از این خوش خدمتی فرمانده لشگر اردبیل شد و بعد از اینکه در سال ۱۳۲۰ و با حمله متفقین لشگر اردبیل از هم پاشید، فراری شد. به دلیل همین فرار از ارتش اخراج شد و با توجه به منفوریتش در نزد مردم کسی نمی توانست کاری به او بسپارد.
حبیب الله قادری سرانجام در اواخر دهه ۱۳۲۰ در فقر و تنگدستی در گذشت.

منبع : سایت الف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا