دانشنامه اشکذرفرهنگ عامهکتاب و کتابخوانی

معرفی کتاب “گوهر”

 «گوهر» از جهاتی شبیه به «دا» است. هر دو کتاب، خاطرات مربوط به جنگ هستند و راویان هر دو، خاطره گویی‌شان را از جایی شروع می‌کنند که مادرشان یعنی «گوهر» و «دا» متولد می‌شوند. باقی ماجراها هم در هر دو کتاب منتهی به انقلاب و جنگ تحمیلی می‌شود. مهدی جعفری‌نسب اشکذری در کتاب «گوهر»، دست مخاطب را می‌گیرد و با خود ‌می‌برد به اشکذر یزد. او با صداقت و صراحتی غریب، ماجرای این را که پدرش در اشکذر به مادرش دل می‌بندد روایت می‌کند و بعد می‌رسد به ازدواج آنها و تولد بچه‌ها. اساسا فصل اول کتاب، از تولد گوهر- مادر راوی- آغاز می‌شود و تا آغاز انقلاب اسلامی ادامه می‌یابد. جعفری‌نسب در این فصل، از آداب و رسوم مردم اشکذر می‌گوید و محصولاتی که می‌کاشتند و بازی‌های کودکانه؛ بعد هم می‌رود به سراغ مریضی سخت مادرش که البته به خیر می‌گذرد و تولد پشت هم بچه‌ها که تعدادشان به ۱۲ فرزند می‌رسد. از کنار مراسم آیینی در محرم و صفر هم بی‌اعتنا نمی‌گذرد. فصل دوم کتاب، با زمزمه‌های انقلاب اسلامی شروع می‌شود که بی‌تردید اشکذر و مردمش هم در به ثمر رسیدن آن نقش ایفا می‌کنند. پایان‌بخش این فصل، آن‌جایی است که راوی به مشهد رفته و در راه برگشت، از رادیوی اتوبوس می‌شنود که عراق به ایران حمله کرده است. بدین ترتیب فصل سوم کتاب شکل می‌گیرد که به ایام دفاع مقدس اختصاص دارد. حالا از خانواده پر اولاد جعفری که حاصل ازدواج گوهر و همسرش علی هستند، چهار پسربه جبهه می‌روند: محمدحسین، جواد، حسن و عباس. همگی هم در عملیات رمضان شرکت می‌کنند. بعد هم راوی کتاب«گوهر» به جنگ می‌رود. روزهای ملتهبی است؛ خبر می‌رسد که عباس مجروح و حسن اسیر شده است. بعد هم عباس به شهادت می‌رسد که حتی پیکر مطهرش باز نمی‌گردد. محمدحسین، شهید بعدی است که خانواده جعفری‌نسب تقدیم می‌کند. در همه این اتفاقات هم گوهر، چون شیر زنی ایستاده است و خم به ابرو نمی‌آورد. اگرچه درگذشت گوهر، فضای کتاب را غمزده می‌کند، اما پایان‌بندی آن، با بازگشت حسن از اسارت و پیکر شهید عباس، شوق‌برانگیز است. تصاویر انتهای کتاب هم بر جذابیت و اثربخشی‌اش افزوده‌اند.

 

۱۸۷۳

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا