دانشنامه اشکذرشهداگنجینه اشکذر

وداع آخر طلبه شهید علیرضا حکیم آبادیان با مادرش

می خواست اعزام شود ولی سکوت می کرد و نمی رفت به من نگاه می کرد

گفتم :مادر ، چه ساعتی باید بروی ؟

گفت: ساعت یازده

 به او گفتم ساعت یازده است دیرت نشود او نگاه آخر را به من دوخته بود که من او را ببوسم ولی من خجالت می کشیدم فرزندم که بزرگ شده ببوسم لحظه ای در دل گفتم حتما می خواهد برای آخرین بار رویش را ببوسم . پیش رفتم با دستانم صورتش را لمس کردم و او را بوسیدم و بوییدم، چون چشمانم خوب نمی دید لحظه ای حس کردم که محاسن هم دارد .گفتم مادر قربانت شوم محاسن هم در آورده ای و با او خداحافظی کردم و در طول کوچه که می رفت سه بار به عقب نگاه کرد و من نگاههای آخرش را دوخت و برای همیشه رفت.

 

جمله ای از وصیتنامه طلبه شهید علیرضا حکیم آبادیان اشکذری:

“ای مردم تصمیم بگیرید برای قدمی هم شده برای خدا حرکت کنید و اعمالتان خالص درگاه او باشد”

تاریخ شهادت /۱۳۶۵/۱۱/۱۱

منبع : کتاب ستارگان حریم وصال

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا