اطراف مادانشنامه اشکذرصفحه اصلی

پول مردم یزد

خاطراتی از  دکتر جلال مجیبیان

من  بعد از اینکه دکترای پزشکی را گرفتم پیش مرحوم جهانشاه صالح رفتم و زنان و زایمان را خواندم کار که تمام شد شوق رفتن به آمریکا داشتم و می خواستم بروم تقریبا کارها را آماده کرده بودم که پدرم به تهران آمد من خیلی به او احترام می گذاشتم گفت با پول مردم یزد تو را طبیب کردم برگرد و پولشان را پس بده آن وقت هر جایی که می خواهی برو و من نتوانستم یک کلمه بگویم.

(گاهنامه سازمان اسناد ملی یزد، زمستان ۸۴)

حدود  سال ۱۳۷۰ یکی از اولین مریضانم،به همراه دخترش، نوه اش را برای زایمان به بیمارستان آورده بود مادر بزرگ و مادر، فرزند را برای تولد نوه آورده بودند. در واقع من شاهد حضور ۴ نسل در بیمارستانم بودم.

( وبلاگ یاد یاران)

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا