حکایاتمعارف

چهل سال گریه بخاطر یک دروغ!

حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی یزدی گناه را خیلی بزرگ می شمردند، می فرمودند:« من چهل سال پیش یک گناه کردم و آن این بود که دروغ گفتم و دروغم این بود که هنگام ظهر بود و می خواستم بروم مسجد و مردم هم منتظرم بودندیک سیدی که آشنا نبود به نزدم آمد و از من مقداری پول خواست و من چون به فکر مسجد و نمازجماعت بودم ( در حالی پول داشتم ) به او گفتم : آقا سید پول ندارم ، چهل سال است بخاطر آن یک گناه (دروغ) گریه می کنم»

روای حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جواد حسنعلی ، کتاب پناه مردم 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا