از«مهدی بیا ، مهدی بیا»یِ شهید جعفری نسب تا خاطره ای در نشریه دیواری مدرسه اش

چند وقت پیش پسرم گفت قرار است برای آقا جون شهید،یک گروه چهار پنج نفره ای در مدرسه نشریه دیواری بزنیم، آقای دهقان ، همسر خانم معلم عزیز ما. شاگرد آقا جون بوده!آمده تو کلاس ما ،تو همون مدرسه ای که آقا جون درس می دادند این خاطرات را گفتند و ما تو نشریه دیواری آوردیم :
“شهید جعفری نسب معلم کلاس ما بود، کلاس پنجم، یک برادر دیگر معلم هم داشت ، او اولین کسی بود که با ما بچه ها سرود تمرین می کرد تا در ۲۲ بهمن سرود بخوانیم، او اولین کسی بود که به روش امام حسن علیه السلام به ما وضو گرفتن یاد داد ، برای ما نمازجماعت می خواند، او تنها معلمی بود که نه بچه ها را کتک می زد نه حرف بد به آنها می زد”
پسرم گفت:”شنیدم آقا جون نوحه می خواندند ، بعضی وقت ها هم شعر نوحه ها را خودشون می گفتند،قرار است من هم یکی از اشعار دفترچه نوحه شان را در نشریه دیواری بنویسم، یکی از شعرهای معروف آن زمان که نوحه خوان ها می خواندند در دفترچه نوحه پیدا کردیم، آن را پسرم نوشت تا در نشریه دیواری وارد کند:
صحرای خوزستان زخون /شد سرخ و فام و لاله گون/ای وارث خون خدا/مهدی بیا مهدی بیا/رزمنده شیران وطن/بی غسل و بی دفن و کفن/افتاده اند در قتلگاه/مهدی بیا مهدی بیا/آزادگان لاله گون/افتاده در دریای خون/گشته مجسم کربلا/مهدی بیا مهدی بیا/از بهر رزم با دشمنان/مهدی بیا، مهدی بیا،ای حضرت صاحب زمان/ای سرور کون و مکان/یکدم نما نظر به ما/مهدی بیا ، مهدی بیابین کشته ها را سربه سر/افتاده اند بی دست و سر/چون لاله های کربلا
مهدی بیا مهدی بیا
خاطره یک بیت الشهدایی