کتاب و کتابخوانی

مقدمه کتاب شمع شب افروز/غفار عارف پور

چرخ روزگارم چنان رقم خورد که سالهای اصلی زندگانی ام که به روال عادی بایستی کنار زن و فرزند و میان فامیل و دوست و آشنا و در جمع همشهریان می گذشت، در تنهایی و خلوت و بی کسی و غربت بگذرد. این اوقات فراغت و بی کسی زمینه ای شد که با سواد و تحصیلات اندکی که داشتم هم شعر بخوانم و هم با ذوق اندکم شعر بگویم گرچه سروده هایم از ارزش ادبی چندانی برخوردار نبود، اما وقتی به دوستانم عرضه کردم با لطف و بزرگواری که داشتند به دیده ی قبول نگریستند تا آنجا که به تحسین شان متقاعد شدم. اولین دفتر شعرم با عنوان «عصای گمشده» در سال ۱۳۹۲ به چاپ برسانم. و تقدیم اهل شعر و ادب نمودم. خداوند را بر این توفیق سپاسگزارم . اما پس از چاپ آن کتاب تا کنون که حدود دو سال گذشته است باز هم از سروده هایم دفتری حاصل آمد که در واقع ادامه و تکمله¬ی همان «عصای گمشده» است. و باز هم دوستان عزیزم توصیه کردند که شایسته است دفتر دوم نیز به زیور طبع آراسته گردد تا در کنار عصای گمشده بنشیند که هم حسب رضایت خاطر دوستان و هم از باب اینکه نقشی از خود به یادگار نهاده باشم، تصمیم گرفتم دفتر دوم را به نام «شمع شب افروز» نیز به چاپ برسانم. و از آنجا که در چاپ دفتر اول که از طریق انتشارات آرتاکاوا انجام شده بود، از نگاه مشفقانه¬ی مدیر محترم این انتشارات جناب آقای … ثقفی برخوردار بودم چاپ دفتر دوم نیز به ایشان واگذار کردم و جا دارد به خاطر همدلی و همراهی شان در چاپ این کتاب نیز از ایشان تشکر وافر داشته باشم. همچنین وظیفه خود می دانم از دوستان عزیزم در انجمن ادبی مولانای اشکذر، مخصوصاً دوست صمیمی و با اخلاصم مهدی جعفری نسب اشکذری، موسس موسسه فرهنگی هنری آسمان کویر اشکذر که از اولین روز آشنایی مان تاکنون پیوسته مشوّقم بوده است، قدردانی نمایم و نیز از استاد ارجمند جناب آقای غلامرضا هاتفی که با مشغله فراوان تواضع نشان دادند و در رفع نواقص و ایرادات و انجام ویراستاری سروده هایم، در نقش یک معلم مهربان برایم کوشیده اند، صمیمانه سپاسگزاری کنم و با عذر خواهی از سایر دوستانی که در این راه همراهی ام کردند که مجال آوردن نامشان نیست ، سلامتی و موفقیت همگی را از خداوند متعال مسئلت می نمایم.
غفار عارف پور / شهریور ماه ۱۳۹۴

ای کاش کج روی نکنیم و حیا کنیم
خود را ز بند نفس همیشه رها کنیم
ای پیروان حق همگی همرهی کنید
شاید که دین خود به شهیدان ادا کنیم
نیکی به دیگران که نکردیم تاکنون
افسوس، ما همیشه به خود هم جفا کنیم
صد حیف غافل از گذرِ عمر گشته‌ایم
دور از صداقتیم و مداماً ریا کنیم
خواهی اگر خدا نظری هم به ما کند
رنجیده خاطران، دلشان را رضا کنیم
غرق هوای نفس شدن رسم دیو و دد
ای غافلان، ز بهر چه باید خطا کنیم
دل رابه سوی عرش، روان‌کن تو بعدازاین
بهر رها شدن ز بلاها دعا کنیم
دوری کن ازجفا، که زیان دارد این رسوم
ای بی‌خبر ز خلق بیا تا وفا کنیم
هرگز مدد مجوی ز اغیار «عارفا»
با هم دراین سراچه خدا را صدا کنیم

%d9%81%d9%81%d9%81%d9%81%d9%81

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا