
مردی اشکذری طبق سنت چند ساله اش در شبیه خوانی روز عاشورا داخل پوست شیر می شود و نقش شیر ایفا می کند هوا خیلی گرم بود مرد در آن گرمای طاقت فرسا ساعتها داخل پوست شیر بود و از فشار ازدحام جمعیت و لگد اسب تعزیه هم بی نصیب نمانده بود بعد اتمام تعزیه مراسم ظهر عاشورای حسینیه سفید اشکذر در حالی که از شدت گرما و فشار مردم بی حال شده بود از کسانیکه می خواستند او را از پوست شیر در بیاورند ملتمسانه درخواست می کند که کنار بروند و می گوید:« بگذارید آخ آخ کنم»
سلام-﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ١﴾
﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ٢ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ٣ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ٤ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ٥ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ٦ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ٧﴾