اطراف ما

اوضاع اقتصادی و اجتماعی زارچ در گذشته

اقتصاد و تأثیر عوامل محیطی 

اگر چه محیط تنها عامل مؤثر بر زندگی انسان نیست. اما در شکل پذیری جوامع مختلف یکی از عوامل مهم بشمار میرود. شرایط اقلیمی هر کدام به تنهایی و یا با هم می تواند نقش بزرگی در شکل گیری شیوه زندگی داشته باشد. با ارزشترین چیزها در کویر آب است که بوسیله قنات تأمین می شود.

زارچ که همواره بعنوان یکی از آبادیهای مهم و معتبر شهرستان یزد مطرح می باشد. تا قناتهای عمودی جایگزین قناتهای افقی نشده بود. قناتش از نظر آبدهی و طول کانال در یزد کم نظیر و از قناتهای معروف و پر آب بشمار میرفت اقتصادش بر پایه تولیدات کشاورزی و فرآورده های دامی بخصوص لبنیات استوار بوده است. و کشاورزان در فصول مختلف محصولات فصل و در تمام ایام سال دستاوردهای لبنی دامهای خود را با واسطه و بی واسطه برای فروش در شهر عرضه میکرده اند.

پر جمعیت بودن خانوار در روستاها…

بدیهی است پر جمعیت بودن خانوار در روستاها یکی از خصوصیات جامعه کشاورزی میباشد. و علاقه کشاورزان به داشتن فرزندان متعدد بدون در نظر گرفتن مشکلات افزایش جمعیت علل گوناگون داشت: علاقه سرپرست خانوار به قدرت در سطح روستاها نیاز او به کمک در مزرعه سنتهای رایج در محیط او، بیسوادی، کم توقع بودن افراد خانواده از جمله این علل بودند.

زیرا جمعیت زیاد در واحد خانواده های وابسته به سرپرست خانوار در محیط روستا اقتدار بیشتری می بخشید. و انجام کارهای کشاورزی و دامداری را تسریع مینمود فرزندان بیشتر ساکن روستا را قادر میساخت. که در سلسله مراتب قدرت و احراز موقعیت خاص موفقیت بیشتری کسب نماید. افزایش جمعیت کشاورزی خرده مالک را بصورتی درآورد که از این راه امور خانواده اداره نمیشد. مگر اینکه شخص کشاورز کارهای مربوط را شخصاً انجام دهد. و اگر گاهی کمکی از دیگران می گیرد. خود نیز در عوض به کمک آنها برود. و اوقات بیکاری را بعنوان کارگر کشاورزی در مزارع دیگران به کار پردازد. و مزد دریافت دارد پس کسانی که با شهر رابطه داشتند. به کار نساجی پرداختند و همچون شهر نشینان کارگاههای نساجی دایر کردند.

قبل از آن کسانی به مشاغلی رو آورده بودند که…

قبل از آن کسانی به مشاغلی رو آورده بودند که مورد احتیاج محل بود یا از آبادیهای دیگر برای انجام کار به اینجا رحل اقامت افکنده بودند. که کارشان مورد احتیاج مردم بود و بعضی به کارهای جنبی دیگر مانند شترداری، چارواداری، روغنگری نجاری قصابی بنائی خشت مالی ماست کشی، پالان دوزی، نعلبندی گاواره گری تخت کشی کفش دوزی پینه دوزی حلاجی لحاف دوزی مقنی گری، سفیدگری چوپانی و دلالی معامله حیوانات و شغلهای خدماتی مانند مکتبداری ضابطی و کدخدائی، میرابی، مشرفی، سبو کشی، آبیاری دشتبانی و نیز حمامی دلاکی آسیابانی، سبد بافی خرمن کوبی گندم پاک کنی، بار بازی زمین کنی و کارهای مربوط به نساجی مثل شانه بندی رنگرزی شود، مالی طراحی و مشاغلی که زنها به آن می پرداختند. مانند: نخ ریسی و ماسوره کنی کارتونی کرباس بافی ،خیاطی نانوائی، گیوه چینی وجین کنی درو کنی، آرایشگری، طراحی و اداره مکاتیب تدریس و تعلیم قرآن و بندبافی

مهاجرت اگر چه…

مهاجرت اگر چه کم ولی گاهی به انواع مختلف صورت می گرفت. مهاجرت زیارتی که در خاتمه به مجاورت می انجامید. یا مسافرتی که برای تحصیل علوم و فنون و اطلاعات گوناگون انجام می یافت. مهاجرت شغلی که آن نیز گاهی به اقامت دائم مبدل میشد. مهاجرت فصلی که عده ای برای کار معینی مانند خرمن کوبی در حومه یزد از کوچه بیوک تا مریم آباد بلکه تا ملاباشی و فتح آباد هم می رفتند. و برای تریاک گیری به شهری مانند اصفهان سفر می کردند. در اواخر سلطنت ناصر الدین شاه تریاک کاری در اصفهان رایج بود. در این اواخر برای کارهای ساختمانی و بسیاری برای بافندگی به شهر یزد مهاجرت و ساکن شده اند.

در عین حال بقدری به زمین وابسته بودند که مهاجرت دائم را کسر شان میدانستند. و به کسی که به چنین مهاجرتی اقدام می کرد آواره وطن میگفتند. و چه بسیار اشخاصی که پس از مدتی اقامت در شهری دیگر حتی الامکان در اواخر عمر به محل مراجعت نموده اند و بر خلاف بعضی شهرها که میگویند. خاکش دامنگیر است باید گفت خاک این محل جاذب است.

ویژگیهای اقتصادی و شغلی

فعالیت عمده مردم کشاورزی توام با دامپروری، نساجی صنایع دستی مخصوصاً قالیبافی است. به علت کمبود آب از دیرباز کشاورزی با مشکلاتی روبرو بوده است. برای فرار از این کم آبی تعداد چشمگیری از مردم به نقاط دیگر مهاجرت نموده و عمدتاً در شهرهای تهران قم سبزوار و مشهد ساکن شده اند.

عده ای نیز جهت کشاورزی بصورت فصلی به جیرفت مهاجرت کنند. همچنین تعداد زیادی از مردم بخصوص اهالی سرچشمه در شیخ نشینهای خلیج فارس می به کار اشتغال دارند. که درآمد آنان در توسعه و پیشرفت اقتصاد شهر مؤثر میباشد.

علیرغم علاقه وافر مردم به کشاورزی به علت کمبود آب کمتر کسی است که فقط بتواند با کشاوزی امرار معاش کند. در نتیجه شغل اکثر مردم کشاورزی توام با نساجی و کارگاههای نساجی قدیمی (شعر بافی) کم کم به کارگاههای صنعتی و دستگاههای ماشینی تبدیل شده است. مجموعه شرایط طبیعی اقتصادی و فرهنگی باعث گردیده است. که مردم از دیر باز برای امر تحصیل علم اعم از علوم اسلامی و یا تحصیلات جدید اهمیت زیادی قائل باشند. در نتیجه این امر تعداد روحانیون فرهنگیان و بطور کلی تحصلکرده ها نسبت به کل جمعیت قابل ملاحظه میباشد.

قالیبافی شغل دیگر…

قالیبافی شغل دیگر رایج میباشد. باید گفت که وجود روحانیون متعدد و ارتباط نسبتاً زیاد مردم زارچ با قم حتی صنعت قالیبافی را متأثر نموده است. بنحوی که بافت قالی ابریشمی قم جانشین قالی پشمی شده است. همچنین وجود کارگاهها و مراکز تولیدی کوچک و بزرگ مرغداری، نساجی، رنگ سازی، اتاق و تانکر سازی موزائیک سازی، آجرپزی مواد پلاستیکی و کفش قابل توجه است.

کارخانه آجر ماشینی ممتاز که بهترین آجر در سطح استان تولید می کند. در سرچشمه زارچ قرار دارد. و کلا می شود گفت که زارچ یکی از مهمترین مراکز تهیه آجر می باشد. بزرگترین مرکز تولیدی زارچ کارخانه گچ یزد است. که در دامنه زارچکوه مجاور اله آباد احداث گردیده و روزانه بیش از ۱۵ هزار کیسه گچ تولید میکند. که مواد اولیه مورد نیاز کارخانه از روستای عصر آباد در مجاورت جاده یزد- طبس تأمین می گردد.

سوخت و منابع سوخت در قدیم

پیش از آنکه مصرف نفت و مشقات آن فراگیر شود. سوخت منازل برای طبخ غذا و مصارف دیگر عبارت بود. از در مینه و خلیشه که به آن هیزم یوشن هم می گفتند. و قیچ و گاهی کنده و چوب و طاق هیزم خلیشه و در مینه را بعضی از ساکنین مزارع بخش خضرآباد از کوههای پیشکوه جمع آوری و با طناب به صورت لنگه بسته از کوه تا جاده مالرو بر پشت خویش حمل و در جایی که بار گیرشان می توانست با یار رفت و آمد کند. دو تـ دو تا از آن لنگه ها را بریک الاغ بار و برای فروش به شهر و آبادیهای اطراف می آوردند.

بوته های بیابانی و کوهستانی یکی از …

بوته های بیابانی و کوهستانی یکی از منابع انرژی بشر در ادوار مختلف بوده است. از کوههای مزرعه صدر و حوالی ندوشن نیز درمنه و خلیشه را که توسط هیزم کنهای حرفه ای جمع آوری میشد. توسط شتر دارهای خودی و بیگانه در معرض فروش قرار می گرفت. قیچ را نیز یا از پشت زرود و ییلاق ندوشن یا از کوههای دو کالی در چند فرسخی خرائق شتر دارها به وسیله شتر در دسترس خواهندگان قرار میدادند. کاسبهایی مانند حمامی نانوا، ررنگرز قناد و آشپز همیشه سرو کارشان با هیزم و هیزم کن بود که در تابستان تعدادشان به حداقل می رسید.

اگر چیزهای دیگر از مایحتاج را در تابستان برای زمستان ذخیره و پسوغن (پس آکند) می نمودند هیزم را در زمستان برای تابستان باید ذخیره میکردند. بودند کسانی که پولشان به یک بار هیزم نمی رسید. یا محلی برای ذخیره نداشتند زندگی کوچکی داشتند. که اطلاق و مطبخ و حسن و کامدان و هیزم دانشان در یک عمارت خلاصه میشد. اگر میتوانستند یک لنگه هیزم می خریدند و گرنه بعضی از شاگردی کارها و کارگران بخش کشاورزی که در زمستان کار برایشان کم بود در روزهای بی کاری به ریگزارهای سمت جنوب محل میرفتند. و در آنجا بوته های متراکم از سیخهای نازک تو خالی بلند به نام سیس و خارهای مختلف را جمع آوری و پشته بسته برای سوخت به منزل حمل میکردند.

 بعضی که ریگزارها را…

و بعضی که ریگزارها را در نوردیده به دشتهای حوالی چرخاب می رفتند. و بونه های کوچکی از درمنه و کلیفون و بعضی از خارهای دیگر و دیگر بوته ها که من نام آنها را نمیدانم. هر چه که به کار سوختن میآمد سوخت دو سه روزه منزل را جمع آوری و برپشت خویش حمل و به خانه می آوردند. و با چنین هیزم تری به طبخ غذا می پرداختند. و اگر خواستند از آتش برای گرم شدن استفاده کنند. چه اندازه دود به چشمشان می رفت تا ؛ آتشی روشن کنند.

خدا میداند کسانی که گاو، شتر الاغ با باغ و درختی داشتند کارشان سکه بود. گاودارها تاپاله ها را جمع آوری و آنها را خمیر کرده به صورت گرده گرده به دیوار رو به آفتاب سر طویله یا پشت بام می چسبانیدند. و خشک شده آنرا به مصرف سوخت می رسانیدند. شتر دارها نیز از فضولات اشتران هنگام ضرورت سوختی در دسترس داشتند. الاغدارها نیز همچنین در زمان ناچاری راه به جایی میبردند. و اما باغدارها معروف بود که هر کس ده اصله درخت انار داشته باشد.

خانه اش بی هیزم نمی شود…

خانه اش بی هیزم نمیشود. کسانی که پسر گوله ورچین داشتند خیالشان راحت بود. چون که روزی دو سه دفعه پسرشان توبره خود را به گردن می انداخت. و در امتداد راههای پر رفت و آمد توبره خود را از فضولات مراکب و بارگیرهای عابر از قبیل اسب و الاغ حتى تاپاله گاو جمع و پر می کرد. که آنها را خشک کرده و به مصرف سوخت می رسانیدند.

از گاو هم مانند الاغ برای بردن بار استفاده میکردند. نوشته علی اصغر مهاجر – کتاب زیر آسمان کویر گویای این مطلب است. (معروفترین لقب شهر یزد دار العباده است) اما به نظر ما چنین رسید. که در همین دارالعباده گاو را حیوانی شایسته احترام و مقدس می شمارند. منتها نه از آن مقدسهای بیمار و بیکار که حاشیه گرد. و میانه خور باشد از گرده او هم مثل هر حیوان دیگر بار میکشند. و لحظه ای آرامش نمی گذارند.

اما شان او را کمتر از خر نمیدانند و پالانی به قاعده بر پشت او میگذارند. و به کارش میکشند. شاید نخستین مردمی که به شان گاویی بردند و شرمندگی او را از برهنگی دریافتند مردم یزد بودند مسافری که در همه عمر خود گاوها را لخت و عریان دیده است چون به یزد می رسد. و گاوان آن دیار را در کسوتی آبرومند میبیند بی اختیار دست به طرف سر می برد تا کلاه بردارد. و ادای احترام کند ولی امروز الاغها را هم کم به بارکشی وا می دارند. تا چه رسد به گاوها در آن دوران کسی در خانه بخاری ولو هیزمی نداشت. شاید در قسمت ساختمان سازی گفته باشم. که تنها یک اتاق هنگام ساختن بخاری دیواری برایش منظور شده بود که آنهم هنوز که هنوز است. به همان حالتی که ابتدا با گچ سفید کرده بودند همچنان سفید مانده است.

خیلی ها از آتش کنده و هیزم و…

خیلی ها از آتش کنده و هیزم و نرمه که در اجاق یا تنور سوزانیده بودند. در منقل یا کلک برای گرم کردن خود به طور موقت استفاده می کردند. کرسی گذاشتن مرسوم، نبود علاوه بر آنکه کرسی با منقل خطرناک بود کسانی که بتوانند لحاف مناسب برای کرسی تهیه کنند کم بودند. علتش آنکه نزدیکی محل به شهر با آن همه امتیازات این عیب هم داشت. که از صدمات و غارت عساکر مهاجم که یزد را در محاصره می گرفتند. در امان نبود به خصوص که در کنار مسیر قرار گرفته و از دو طرف سپری بود. برای کنار نشینان که سختیها و گرفتاریها و پرداخت سبور ساتها را او مجبور به تحمل بود. و هنگام بهره بردن چون از توان افتاده و نای حرف زدن نداشت بهره ها را دیگران میقاپیدند.

کشاورزان…

کشاورزان روزهای آفتابی ز مستان را بر پهنا و در سینه کش آفتاب خود را گرم و به گپ زدن خویش را سرگرم می کردند. و بسا که شبها را برای گرم بودن داخل کاهدان در کاه میخوابیدند. وسط کاهها را گود و شال کاه کشی چهار تخته را بر کاه پهن و هنگام خوابیدن گوشه های آنرا بر چادر شب روی خود می کشیدند.

یکی دیگر از مواد سوختی زغال بود که برای مصارف مختلف از آن استفاده می شد. قلیان در دوره قاجاریه رونق خاصی یافته بود. به طوری که هیچ مجلسی از آن خالی نبود. متمکنین حتی در هنگام حرکت چه پیاده و چه سواره از کشیدن قلیان صرف نظر نمی کردند. و آن را نشانه تعین می دانستند. قبل از آنکه چای جزو نوشیدنی همگانی و همه جایی در آید در دستگاه صاحبان زر و زور یک نفر به عنوان آبدار موظف بود. همیشه آتش موجود برای سر قلیان و دم کردن چایی داشته باشد.

دم کردن چایی در اوایل با تشریفات خاص خودش انجام میگرفت. شتر دارها اکثر در فصل زمستان به هیزم و زغال کشی میپرداختند. آنها به مناطق دورتر میرفتند و هیزمهای مغز دار تر در دسترس مردم قرار میدادند. هیزم خلیشه و درمنه مزرعه صدر و قیچ زرود و در حول و حوش ییلاق ندوشن معروف و هیزم هیچ دامنه کوههای دو کالی در حوالی خرائق و هیزم چوب مانند طاق و زغال طاق از هیزم بندها و زغال سوزانهای اطراف ساغند و زغال بادام از کوههای رباط پشت بادام مشهور بود. هیزم رمس (Romece) نیز که از هیزمهای خوش سوز و دارای آتش پردوام بود.

از ریگزارهای اطراف ساغند جمع آوری میشد چون زغال حاصل از چوب رمس حرارت بیشتری تولید می کرد. آهنگرها از آن زغال برای نرم کردن آهن در کوره های مخصوص استفاده می کردند.

زغال را در منقلهای فلزی…

زغال را در منقلهای فلزی از ورشو برنج آهن و حلبی دو تای اول را نهاده در سینی از جنس خودشان و آهنی را قرار داده در سینی مسی قلع اندود و چهار می سینی سر خود آتش می کردند.

زغال نیم آتش گرفته را در تئوره (وسط) سماور مسوار روسی یا برنجی اصفهانی و ورشو بروجردی که بین دو جداره داخل و خارجش پر آب کرده بودند می ریختند. و لوله ای از حلبی یا برنج به نام بوق سماور بر سر آن قرا می دادند تا آب آن به جوش آید.

آنگاه آب جوش را در قوری چینی یا روسی جای داده مقدار لازم چای خشک را که در قوطیهای محتوى یک رطل هندی (۴۵۴ گرم) با یک گیروانکه روسی تقریباً معادل پنج سیر) چای خشک بود. و ابتدا قیمت آن که یک تومان بود یک تومان هم پول در داخل داشت. همانگونه که پودرهای پاک کننده هم در اوائلی که به بازار آمد. چند قسم چیزی در داخل یا جایزه ای در کنار داشت.

سماورها معمولاً زائده ای از جنس خود داشتند که حلقه مانند بر سر آتشدان آنها محکم و چنبره نامیده میشود. قوری محتوی چای را بر سر این قرار میدادند تا دم بکشد. در مجالس عمومی مانند روضه خوانی یا عروسی چای از اهم وسایل پذیرایی بود. سال ۱۳۰۷ که مدرسه ابتدایی در زارچ تأسیس شد. یک دستگاه بخاری حلبی هیزم سوز هم جزو ملزومات آن بود. که در یک کلاس منحصرش از آن استفاده گردد تا سال ۱۳۲۵ هنوز از نفت برای طبخ غذا استفاده نمی شد.

زیارت به کربلای معلی… 

در آن سال عده ای از راه قاچاق برای زیارت به کربلای معلی رفتند. قبل از آن هم دو دسته دیگر مشرف شده بودند. دسته اول یک گروه دوازده نفری چون به صورت قاچاق رفته بودند هنگام بازگشت دستگیر و مدتی در شهر خانقین در حبس توأم با کار بودند. کار آنها پیچیدن فتیله ها از ریشه های زائد نخل درخت خرما) و تحویل دادن به سر کارگرشان بوده است. یکی از آنها که از زیر کار در می رفت و هنگام تقسیم آش جیره غذایی یک کمچه اضافی درخواست میکرد. سر کارگر خطاب به او گفته بود آش دو کمچه کار ما کو از آن به بعد این جمله را به عنوان مثل به کار میبردند.

دسته دوم که چهار نفر از زارچ بودند در حوالی مرز کردستان به راهنمایی و راهبری یک نفر از کردان مرزنشین با مرزداران خط مرزی مصادف شدند. چون راهنمایشان سوار بر اسب فرار کرده بود. آنها که همانجا ایستاده بودند دستگیر و مرحوم محمد شیخ رضا چون در پشت سر اسب راهنما می دوید، ایست مأموران را نفهمیده دویدن را ادامه داد.

از سوی مأموران به سمت او تیراندازی کردند. و تیزی به پایش اصابت کرد. که چون دیر به بیمارستان منتقل شد یا بعلل دیگر استخوان پایش را تا کاسه گاه قطع کرده بودند. از سال ۱۳۲۵ در عبور از مرز خیلی سختگیری نمی شد.

چند دسته برای زیارت به کربلا معلی مشرف شدند…

لذا چند دسته برای زیارت به کربلا معلی مشرف شدند. و در آنجا تحت حمایت آیات عظام مقیم نجف اقامت یک ماهه گرفتند. و هنگام بازگشت دو چیز را به عنوان سوغات آوردند. که پیش از آن در محل سابقه نداشت. یکی چراغ خوراک پزی پریموس سوئدی و دیگری ظروف آلومینیومی شامل قابلمه کتری دبه و انده ظرف روغن خوراکی از آن تاریخ کم کم مردمی که با این دو پدیده آشنا شده بودند. از هر کجا بود آنها را بدست آوردند و مورد استفاده قرار دادند. و چون از لوازم خانه محسوب میشد. جزو جهازیه نو عروسها نیز قرار گرفت.

در مسافرتهای ییلاقی…

در مسافرتهای بیلاقی با زیارتی اول چیزی که در ته دله ابزار و وسایل قرار می گرفت. چراغ پریموس بود که اجزایش از هم جدا می شد. و بعد قابلمه و کتری و نبات و چای بر روی همه قرار میدادند. که احتمالاً بوی نفت نگیرد، پس از چندی نوعی از آن در ایران هم ساختند که طولی نکشید. جای خود را به چراغهای فتیله ای داد. که از آن چراغها کم خطرتر و بی سر و صدا بود، چون گازهای کپسولی و برق گران تمام میشد. مخصوصاً در زمستان از چراغهای فتیله ای چه در زیر سماور یا در پختن غذا و علاء الدین به عنوان بخاری استفاده می کردند.

نفت سفید یکی از اقلام مهم سوخت خانگی را تشکیل می داد. اکثر آبگرمکن های منازل که در عرض سال از آن بهره برداری میشود نفت سوز است. بخاری هایی که در زمستان برای گرم کردن اطاق یا اطاقها بکار میرود هنوز به گازسوز مبدل نشده. چون استفاده از گاز کپسولی صرفنظر از بودجه اش بدست آوردنش هم آسان و سهل نیست. خانه هایی که دارای شوفاژ باشند و گازوئیل استفاده نمایند کم است. مخصوصاً در قسمت خانه های قدیمی ساز که مشکلات فراوان دارد.

سایت دانش نگاران کویر یزد به نقل از کتاب زارچ شهری بر کرانه کویر نوشته جعفر شمس الدینی  

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا