خاطره ای بامزه از قاری ممتاز یزدی
شهید حاج حسن دانش در یکی از مسابقات بزرگ کشوری یا بین المللی رتبه آورده بود ،به یزد که آمد به ما شاگردانش گفت انشالله امشب پیتزا را مهمان من هستید
شهید حاج حسن دانش را بیشتر،پس ار حادثه تلخ و دردناک منا می شناسیم ، شهیدی که قاری ممتاز کشوری و بین المللی بود شهید عزیز ،دانش شاگردان ممتاز و خاص داشت ، یکی از این شاگردان ده ساله شهید دانش، سید علیرضا میر جلیلی است میرجلیلی در کنار استاد و معلمی تلاوت های محفلی زیبایی هم دارد و چند سالی نماینده یزد در مسابقات تلاوت اوقاف است
دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، محفل قرآنی به یاد شهدای مقاومت در دبیرستان لقمان حکیم برگزار شده بود، استاد میرجلیلی قاری این محفل قبل تلاوت به تناسب شاگردی ده ساله شهید دانش در کنار تعریف از سختکوشی شهید و اینکه گهگاهی تا ۲ بامداد به عشق قرآن برای شاگردان کلاس تلاوت می گذاشت این خاطره طنز را هم تعریف کرد:
« استاد دانش در یکی از مسابقات بزرگ کشوری یا بین المللی رتبه آورده بود ،به یزد که آمد به ما شاگردانش گفت انشالله امشب پیتزا را مهمان من هستید یادم می آید تا ساعت ۱۱:۳۰ شب با استاد کار قرآنی می کردیم ، بعد آن ساعت گفت بچه ها برویم پیتزا بخوریم ، من به استاد گفتم دیر وقت شده من باید بروم خانه، استاد گفت : زنگ پدر و مادر بزن اجازه بگیر و برویم پیتزا خوری ، من هم گفتم: نه من قول داده ام نان بخرم ، گفت در راه که می رویم می خریم، گفتم : هویج هم باید بخرم نمی توانم با شما بیایم ، این را که گفتم استاد دانش یک نگاهی به من کرد و با خنده گفت کنار هویج، شیر خشک هم بخر کلی خندیدیم ، یعنی من هنوز بچه ام، با پدر و مادر باید بیرون بیایم ، خلاصه این نان، هویج و شیر خشک هم خاطره طنز ماندگار برای من شد»