روز مبعث، روز آغاز نزول قرآن

مبعث مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در سن ۴۰ سالگی و آغاز نزول قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله در این روز بوده است.
(اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۶٫ مصباح المتهجد: ص ۷۵۰٫ مسار الشیعه: ص ۳۷٫ تهذیب: ج ۶، ص ۲٫ العدد القویه: ص ۳۳۷٫ زاد المعاد: ص ۳۶٫ فیض العلام: ص ۳۲۸)
این روز یکی از اعیاد بزرگ است،
و روزی است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به رسالت مبعوث گردید
و جبرئیل علیه السلام بر پیامبری آن حضرت نازل شد.
(زاد المعاد: ص ۳۶)
غیر شیعه مبعث را در ۱۷ یا ۱۸ یا ۲۴ ماه رمضان و بعضی در ۱۲ ربیع الاول میدانند.
در این روز صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت و نیز زیارت آن حضرت و امیر المؤمنین علیه السلاموارد شده است.
(زاد المعاد: ص ۴۰)
سالیان سال بود که از بعثت انبیاء علیهم السلام میگذشت،
و هر قوم و قبیلهای با عقیدههای مختلف خود زندگی میکردند
و در حجاز و مکه آن روز بسیاری بت میپرستیدند:
بت سنگی، فلزی، چوبی، و گاهی از جنس خرما.
دختران را زنده به گور میکردند.
اکثر قبایل در حال جنگ و خونریزی بودند.
دنیا غرق در گمراهی و ضلالت بود.
تا اینکه چهل سال از ولادت با سعادت اشرف مخلوقات و سرور کائنات حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله گذشت.
خداوند آن حضرت را به پیامبری مبعوث فرمود،
و جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و وحیهای الهی را با آداب و مراسمی مخصوص به آن حضرت رسانید که در کتب روائی با سندهای مختلف ذکر شده است.
طبق بعضی روایات هنگامی که آن حضرت از کوه حرا بر میگشتند انوار جلال و عظمت ایشان را فرا گرفته بود،
بحدی بود که هیچکس را یارای آن نبود که به آن حضرت نظر کند.
از کنار هر درخت و گیاه و سنگ که میگذشت در برابر آن حضرت خم میشدند و به زبان فصیح میگفتند:
«السلام علیک یا نبی الله، السلام علیک یا رسول الله».
(منتهی الامال: ج ۱، ص ۴۷)
هنگامی که آن حضرت داخل خانه حضرت خدیجه سلام الله علیها شدند،
از شعاع انوار جمال آن حضرت خانه منور شد.
خدیجه سلام الله علیها عرض کرد:
ای محمد، این چه نور است که از شما مشاهده میکنم؟
آن حضرت فرمودند:
این نور پیامبری است.
سپس خطاب به حضرت خدیجه سلام الله علیها فرمودند:
بگو: «لا اله الا الله محمد رسول الله».
خدیجه سلام الله علیها عرض کرد:
سالهاست من پیامبری شما را میدانم.
سپس به وحدانیت خداوند متعال و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت داد.
در این هنگام آن حضرت فرمودند:
«ای خدیجه ! احساس سرما میکنم.
جامهای بر من بپوشان».
حضرت جامه بر خود کشید و خوابید.
از جانب حقتعالی ندا رسید:
«یا ایها المدثر، قم فانذر و ربک فکبر. ..»
«ای جامه به خود پیچیده، برخیز و بترسان مردم را از عذاب پروردگار خود، و تکبیر بگو و پروردگارت را به بزرگی یاد کن».
(سوره مدثر: آیه ۱)
آن حضرت برخاست و انگشت مبارک در گوش خود گذاشت و فرمود:
«الله اکبر، الله اکبر»
پس صدای آن حضرت به همه موجودات رسید، و همه با او موافقت کردند.
(منتهی الامال: ج ۱، ص ۴۷)
پیامبر صلی الله علیه و آله سه سال پنهانی مردم را به خدای یکتا دعوت میفرمود،
و پس از سه سال جبرئیل آمد و عرض کرد:
«خداوند متعال امر فرموده که دعوت خویش را آشکار فرمائی».
سپس آن حضرت از کوه صفا بالا رفتند و مردم را انذار فرمودند و دعوت خود را علنی نمودند.
(بحار الانوار: ج ۱۹، ص ۱۷۴ – ۱۸۶)
کانال تقویم شیعه