شنبه ای شبیه ، جمعه های انتخابات دانش آموز اشکذری
شنبه ای شبیه ، جمعه های انتخابات دانش آموز اشکذری از چوبِ یحیی و بدلِ یوسف سلامی تا صندوق سیار و یادِ فروان آقا حمزه" در شنبه ای مثل جمعه های انتخابات
ناخودآگاه ،شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، رنگ جمعه هایی گرفت که با بابا و مامان می رفتم به کتابخانه مسجد محله و رای به صندوق می انداختیم ، البته همیشه بین من و خواهرم دعوا بود کی برگه رای تو صندوق بیاندازه، اما شنبه امروز ۱۲ آبان ، من هم انتخاب کردم، کدوم از بچه ها شورای مدرسه باشند، هم یک برگه مستقل داشتم و اسم ها را خودم نوشتم و دیگه آبجی هم نبود،دعوای مان بشود
اول بچه های کلاس ما آمدند حیاط یکی از بچه های نهمی انتخابات را با آیاتی از سوره رعد آغاز کرد ، مربی مدرسه هم گفت: ” خدا تو این آیه می گه ، خدا سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان بخواهند “
انتظامات صندوق ، بچه ها را پای صندوق راهنمایی می کرد ، امروز انتخابات سراسر کشور در مدارس به یاد دانش آموز ۱۲ ساله شهید فلسطینی ” حمزه نصار ” بود ، بچه ها رقابت می کردند با عکس او پای صندوق ،موقع انداختن رای ،عکس یادگاری داشته باشند
یکی از دانش آموزان خبرنگار انتخابات بود که به شوخی می گفت ” من بدل یوسف سلامی هستم” یکی از بچه ها هم که پایش آسیب دیده بود ، صندوق را پیش او روی حیاط بردند و مسئول ستاد انتخابات گفت : الان این صندوق سیار است که ما با انتظامات پیش تو آوردیم ”
یکی از بچه ها هم با چفیه و جوبدستی آمد رای خود را به یاد شهید یحیی السنوار در صندوق انداخته، خلاصه امروز شنبه ای بود شبیه ، جمعه های انتخابات
خاطره نگاری دانش آموز اشکذری از انتخابات ۱۲ آبان ۱۴۰۳