حکایات

فراموشی خلقت

وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلقَهُ

قرآن در میان مسلمانان، همچون قلب در پیکر انسان است و هرگاه که قرآن در میان آنان حاکم بوده هیچ‌گاه غبار ندامت بر پیشانی آنان ننشسته است. اهتمام به‌ قرآن در میان مسلمانان تا‌ آنجا پیش‌ رفته است که حتّی در ادبیات آنان، ضرب‌ المثل‌ های روزمره و اشعار و حکایات آنان، جایگاهی درخور یافته است.

امیر اسماعیل گیلکی ، پسر خوانده ای داشت که دچار مرض ابله شد و زیبایی صورتش در اثر این بیماری از بین رفت . روزی وی به همراه اسماعیل ایستاده بود و قاضی ابومنصور که در آنجا حاضر بود ، این ایه را خواند :

لَقَد خَلَقنَا اِلانسانَ فی اَحسَنِ تَقویمٍ ثُمَ رَدَدناهُ اَسفَلَ سافِلین ( تین /۴-۵ )

همانا ما انسان را در نیکوترین صورت آفریدیم سپس او را به صورت پست ترین پستان برگرداندیم .

چون خود قاضی نیز چهر ی زیبایی نداشت ، پسر در پاسخ گفت : وَ ضَرَبَ لنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلقَهُ ( یس / ۷۸ ) برای ما مثلی زد و خلقت خویش را فراموش نمود .

قاضی خجل گشت و دیگران از فطانت پسر متعجب شدند .

سایت راسخون

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا