![](https://2shahidmemory.com/wp-content/uploads/2018/05/تابلو-حضرت-مهدی-امام-زمان.jpg)
الف) از اهل بیت رسولالله (صل الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان آن حضرت
موعود بشر از خاندان رسول خداست و همهی حدیثها گویای این حقیقتند و میتوان گفت: در بیشتر حدیثهای مهدویت، بر این موضوع تأکید شده است و این حقیقت با الفاظ مختلف و با بیان متعدد منعکس شده است، و شاید علت چنین تأکیدی نیز روشن باشد؛ چون پیشبینی میشد که مدعیان فراوانی بیایند و بخواهند مهدی موعود (علیه السلام) را از خود بدانند، ولی از اول، مشخص شد که امام مهدی (علیه السلام) از خاندان رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است؛ و با این همه تأکید، باز هم عدهای خواستند امام مهدی (علیه السلام) را از غیر اهل بیت معرفی کنند که البته تیرشان به هدف اصابت نکرد.
برای نمونه چند حدیث در این خصوص ذکر میشود:
ابنابیشیبه از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است:
لو لم یَبقَ من الدهرِ إلّا یومٌ لَبعثَ اللهُ رجلاً من أهلِ بیتی یَملأُها عَدلاً کما مُلِئَت جوراً (۱)؛
اگر از دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند متعال یکی از اهل بیت مرا خواهد فرستاد که زمین را پر از عدل کند همانگونه که از ستم پر شده است.
ابنماجه و ترمذی نیز به نقل از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین آوردهاند:
المهدیُّ منّا أهلَ البیتِ… (۲)؛
مهدی از ما اهل بیت است…
و نیز در ذخائر العقبی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین نقل شده است:
لو لم یَبقَ من الدنیا إلّا یومٌ واحدٌ، لطَوَّلَ اللهُ ذلک الیومَ حتی یَبعثَ رجلاً مِن وُلدی اسمُه کاسمی (۳)؛
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را طولانی کند تا این که یکی از فرزندان من ظهور کند که هم نام من است.
شیخ طوسی هم از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین نقل کرده است:
المهدیُّ من عِترتی (۴)؛
مهدی از اهل بیت من است.
با توجه به اینکه، این موضوع از موارد اتفاقی میان همهی فرقههای اسلامی است، بیان این حدیثها در تبیین مطلب کفایت میکند، برای آگاهی بیشتر میتوان به منابع مذکور در پانوشت مراجعه کرد. (۵)
یک لغزش
با وجود این همه حدیث، که در منابع اسلامی آمده، و صراحت آنها بر این که امام مهدی (علیه السلام) از فرزندان و خاندان رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است، برخی حدیثها، که ساختگی بودن آنها مشهود است، گویای این هستند که مهدی موعود (علیه السلام) از نسل عباس است. (۶) به اجمال در پاسخ باید گفت: اینگونه حدیثها افزون بر این که مخالف با روایتهای متواترند، اعتبار سندی هم ندارند و رجال اسناد این حدیثها مشکلات زیادی دارند و برای همین بوده که مفاد این روایتها مورد انکار صریح دانشمندان اهل سنت قرار گرفته و آن را مردود دانستهاند. (۷)
افزون بر این، در مقابل، شماری از روایتهای دیگر با صراحت انکار کردهاند که مهدی موعود از نسل عباس باشد. (۸)
ب) همنام بودن امام مهدی (علیه السلام) با نام پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم)
نام مهدی (علیه السلام) همانند نام رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است، و از پیش، این واقعیت مشخص شده است، که حدیثهای فراوانی بدان تصریح دارد و به همین سبب، همهی اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند که نام مهدی (علیه السلام) مانند نام رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) است؛ ابوداوود (۹)، ترمذی (۱۰)، صدوق (۱۱)، طبرانی (۱۲)، ابن کثیر (۱۳)، ابن اثیر (۱۴)، محقق اربلی (۱۵)، کنجی شافعی (۱۶)، سیوطی (۱۷)، متقی هندی (۱۸) و دیگر مؤلفان، این را با عبارتهای گوناگونی روایت کردهاند که برای هر محققی این موضوع در اولین مراجعه روشن میشود.
ج) هم کنیه بودن با پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم)
برخی از روایتهای اسلامی کنیهی امام مهدی (علیه السلام) را مانند کنیهی رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) و نام آن حضرت مانند نام پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) دانستهاند.
پیامبراکرم (صل الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
یَخرُجُ رجلٌ من وُلدی اسمُه کاسمی، و کُنیتُه ککُنیَتی (۱۹)؛
یکی از فرزندان من در آخرالزمان ظهور خواهد کرد که همنام و هم کنیهی من است. و نیز میفرماید:
لو لم یَبقَ من الدنیا إلّا ساعهٌ واحدهٌ لَطوَّلَ اللهُ تلک الساعهَ، حتی یَخرُجَ رجلٌ من ذُرِّیَّتی اسمُه کاسمی، و کُنیتُه ککنیَتی یَملأُ الأرضَ قسطاً و عدلاً کما مُلِئَت ظلماً و جوراً (۲۰)؛
اگر از عمر دنیا جز یک ساعت باقی نمانده باشد، خداوند آن را به اندازهای طولانی کند تا یکی از فرزندان من که همنام و همکنیهی من است ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد.
د) امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزند امام علی (علیه السلام)
از دیگر مواردی که مورد اتفاق روایات شیعه و سنی است، این که امام مهدی (علیه السلام) از نسل علی (علیه السلام) و از فرزندان آن حضرت است؛ به ذکر چند مورد از این حدیثها، بسنده میکنیم.
الف)سیوطی از طبرانی نقل کرده که وی با اسنادش از عبدالله بن عمر و او از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل کرده، که آن حضرت دست علی (علیه السلام) را گرفته، فرمود:
…سَیَخرُجُ من صُلبِ هذا فتیً یَملأُ الأرضَ قسطاً و عدلاً… (۲۱)؛
از نسل این، جوانی ظهور خواهد کرد که زمین را پر از عدل و داد میکند… .
ب)جوینی شافعی از ابنعباس نقل کرده که گوید: رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود:
علیبنابیطالب (علیه السلام) امام امت من است و جانشین من در میان آنهاست و از فرزندان اوست قائم منتظری که زمین را پر از عدل و داد میکند همچنانکه پر از ظلم و ستم خواهد شد… (۲۲)
ج)شیخ طوسی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین روایت کرده است:
… فعند ذلک خروجُ المهدیِّ و هو رجلٌ من وُلد هذا- و أشار بیده إلی علیّ بن أبیطالب… (۲۳)؛
در این هنگام، خروج مهدی صورت میگیرد و او مردی است از فرزندان این و با دستش اشاره کرد به علیبنابیطالب (علیه السلام) … .
د)صدوق از امام باقر (علیه السلام) چنین آورده است:
امیرالمؤمنین (علیه السلام) هنگام بازگشت از نهروان در کوفه خطبه میخواند، در این میان خبر رسید که معاویه از او بدگویی میکند و بر او نفرین میفرستد و یارانش را میکشد، حضرت بلند شد و خطبهای خواند تا بدان جا که گفتند: (از فرزندان من است مهدی این امت) (۲۴).
شایان یادآوری است، همهی حدیثهایی که در قسمت بعدی ذکر خواهد شد و دلالت دارند بر اینکه امام مهدی (علیه السلام) از نسل حضرت فاطمه (علیها السلام) است، به روشنی گواه این مطلبند که امام مهدی (علیه السلام) از فرزندان علی (علیه السلام) است.
هـ )امام مهدی (علیه السلام) از نسل حضرت فاطمه (علیها السلام)
حدیثهای فراوانی در این باره وارد شده است؛ به گونهای که از قدیمیترین کتابهای حدیثی گرفته تا کتابهای متأخر، هرکدام به گونهای این مطلب را مطرح کردهاند.
ابنماجه از امّسلمه نقل کرده که وی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین شنیده است:
المهدیُّ من عترتی من وُلدِ فاطمهً (۲۵)؛
مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است.
و نیز ابیداوود به نقل از امّسلمه (۲۶)، نعیم بن حماد (۲۷)، حاکم (۲۸) و متقی هندی (۲۹) همگی همین حدیث را آوردهاند.
در منابع حدیثی شیعه هم، این مضمون زیاد به چشم می خورد. کلینی از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت اینگونه از جابربن عبدالله انصاری روایت میکند:
خدمت فاطمه (علیها السلام) رسیدم و پیش روی او لوحی بود که در آن، اسم جانشینان پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) که از نسل فاطمه (علیها السلام) میباشند، وجود داشت، و آنها را شمردم… که دوازده نفر بودند و آخر آنها قائم (علیه السلام) بود… (۳۰).
شیخ طوسی از امام باقر (علیه السلام) این چنین آورده است:
المهدی رجل من ولد فاطمه (۳۱)؛
مهدی، مردی از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است.
و)شباهت امام مهدی به پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم)
امام مهدی (علیه السلام) شباهت تمام به رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) دارد همانگونه که نام موعود اسلام مانند نام رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است، شمایل و خُلق و خوی آن حضرت، نیز مانند پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) است؛ و در این تقارن و تشابه، رمز و رازی نهفته است که پیدایش و گسترش اسلام با رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) بوده و تکمیل آن در آخرین دورهی حیات بشر، به دست کسی خواهد بود که از هر نظر مانند رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) است.
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
القائمُ من وُلْدی اسمُه اسمی… و شَمائلُه شَمائلی… (۳۲)
قائم از فرزندان من است نام او مانند نام من… و شمایل او همانند شمایل من است… .
نیز از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل شده است:
… المهدیُ من وُلْدی… اَشبهُ الناسِ بی خلقاً و خُلقاً…(۳۳)؛
… مهدی از فرزندان من… و شبیهترین افراد به من است چه از نظر شکل ظاهری و چه رفتاری… .
ابن حبان از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل می کند:
یَخرُجُ رجلٌ من أهلِ بیتی یُواطِی اسمُه اسمی، و خلقُه خُلقی… (۳۴)؛
یکی از اهل بیت من ظهور خواهد کرد که هم نام من و رفتارش همانند رفتار من است.
ابونعیم از پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که فرمود:
لو یَبقَ من الدنیا إلّا یومٌ واحد لَبَعثَ اللهُ فیه رجلاً اسمُه اسمی. و خُلقُه خُلقی، یَملأُها قسطاً و عدلاً… (۳۵)؛
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، در آن یک روز خداوند متعال مردی را میفرستد که همنام و هم خلق من خواهد بود که جهان را پر از عدل و داد میکند.
خطیب بغدادی از پیامبراکرم (صل الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که فرمود:
… لا تَذهب الأیّامُ واللیالی حتی یَسکنَها رجلٌ من عترتی، یشبه خَلقُه خَلقی، و خُلقُه خُلقی، یَملأُ الدنیا قسطاً و عدلاً… (۳۶)؛
… روزگاران به پایان نخواهد رسید مگر این که یکی از خاندان من که شمایل و رفتار او مانند من است در زمین مستقر خواهد شد و جهان را پر از عدل و داد میکند… .
ز)چهرهی نورانی
رخسار نورانی، که در اولیای الهی سراغ میرود، در کاملترین شکلش برای موعود بشریت ذکر شده تا بدان جا که تلألؤ و درخشندگی رُخ وی بر همگان مشهود است.
جوینی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین روایت کرده است:
المهدیُّ من وُلْدی… کأنَّ وجهَه کوکبٌ دُریُّ… (۳۷)؛
مهدی از فرزندان من است، چهرهاش همانند ستارهای درخشان میباشد.
کنجی شافعی نیز همین را از آن حضرت نقل کرده است. (۳۸)
صدوق به هنگام گزارشِ دیده شدن امام مهدی (علیه السلام) از سوی برخی افراد، شمایل آن حضرت را بنابر توصیف آنها، چنین ذکر کرده است:
… چهرهاش را همانند پارهای از ماه دیدیم… (۳۹)
محقق اربلی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل کرده که فرمود:
المهدیُّ من وُلْدی… کأنَّه کوکبٌ دُرّیٌّ… (۴۰)؛
مهدی از فرزندان من است و چهرهاش همانند ستاره ای درخشان میباشد.
ح) پیشانی بلند و کشیده بینی
امام مهدی (علیه السلام) با پیشانیِ بلند و بینیِ کشیده توصیف شده و این تعبیر، در حدیثهای اسلامی فراوان آمده است. صنعانی از رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) چنین نقل کرده است:
إنّ المهدیَّ أقنی، أجلی (۴۱)؛
مهدی، کشیده بینی و پیشانی بلند است.
این مضمون در کتابهای زیادی از اهل سنت منعکس شده؛ از جمله در سنن ابیداوود (۴۲)، مستدرک حاکم نیشابوری (۴۳)، جامع الاصول ابناثیر (۴۴)، البیان فی أخبار صاحب الزمان کنجی شافعی (۴۵) و فیض القدیر مناوی (۴۶).
و در جاهای متعددی از کتابهای حدیثی شیعه نیز همین تعبیر آمده است. نعمانی از علی (علیه السلام) چنین نقل کرده که آن حضرت به امام حسین (علیه السلام) نظر افکند و فرمود:
… و سَیُخرِجُ اللهُ من صُلبِه رجلاً باسمِ نبیّکم… و هو رجلٌ اَجلَی الجبینِ، أقنَی الأنفِ… (۴۷)؛
خداوند از نسل او، کسی را به وجود خواهد آورد که همنام پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) باشد… و او مردی است با پیشانیِ بلند و بینیِ کشیده… .
ط) خال بر گونه
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست (۴۸)
در برخی حدیثها، تنها خال بر گونه آمده، ولی در برخی دیگر خال بر گونهی راست ذکر شده است. صدوق روایتی نقل کرده که میفرماید:
… بخدِّه الأیمنِ خالٌ… (۴۹)؛
بر گونهی راست او، خالی است…
ولی نعمانی فقط خال بر گونه را نقل کرده است. (۵۰) قطب راوندی هم نقل کرده که در گونهی راست ایشان خالی وجود دارد. (۵۱)
جوینی خراسانی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) در توصیف شمایل امام مهدی (علیه السلام) روایت کرده است:
… فی خدّه خالٌ أَسودُ… (۵۲)؛
در گونهاش، خالی مشکی است…
کنجی شافعی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین روایت کرده است:
…فی خدّه الأیمن خالٌ أَسودُ… (۵۳)؛
بر گونهی راست مهدی، خالی مشکی، وجود دارد… .
ی) دندانهای از هم جدا
از دیگر ویژگیهای جسمی که به صورت مشترک در حدیثهای اسلامی برای امام مهدی (علیه السلام) آمده توصیف دندانهای ایشان است؛ دندانهای از هم جدا مضمونی است که در این حدیثها ذکر شده است.
نعمانی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت کرده است:
… هو (المهدیّ) رجلٌ… أفلجُ الثنایا… (۵۴)؛
مهدی دارای دندانهای از هم جداست.
ابونعیم از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل میکند:
لَیَبعَثنَّ اللهُ من عترتی رجلاً أَفرقَ (۵۵) الثنایا… (۵۶)؛
خداوند یکی از اهل بیت مرا، که دندانهایش از هم جداست، میفرستد…
ک) ظهور در چهل سالگی
آنچه از روایات بیشمار به دست میآید این که امام مهدی (علیه السلام) در سنی ظهور خواهد کرد که از لحاظ رشد جسمی به سرحد کمال انسانی رسیده و از این میان، بیشتر این روایتها گویای آنند که سن ایشان در حدود و شکل مردی چهل ساله میباشد البته غیر از سن چهل سالگی نیز گفته شده، ولی آنها هم نزدیک به چهل گفتهاند.
جوینی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) چنین نقل کرده است:
… المهدیُّ من وُلدی ابنُ أربعینَ سنهً… (۵۷)؛
مهدی از فرزندان من است در سن چهل سالگی… .
کنجی شافی نیز همین حدیث را نقل کرده است. (۵۸)
قطب راوندی نقل کرده است:
علامتُه أن یکونَ شیخَ السنِّ، شابَّ المَنظِره حتّی أنّ الناظرَ إلیه لیَحسِبُه ابنَ أربعینَ سنهً أو ما دونَها (۵۹)؛
نشانهی قائم ما هنگام خروج این است که از لحاظ سن، کهنسال، ولی از نظر چهره، جوان میباشد که تماشاگر وی گمان میبرد که او چهل ساله یا نزدیک به آن است… .
پینوشتها:
۱٫ابنابیشیبه، الکتاب المصنَّف، ح ۳۷۶۳۷٫
۲٫ابنماجه، سنن، ح۴۰۸۵ و ترمذی، سنن، ح۲۲۳۰٫
۳٫ابنبابویه، الامامه و التبصره، ص ۱۵۳، صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص ۱۷۷، همو، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج۱، ص ۲۹۷، خزاز قمی، کفایه الاثر، ص ۲۶۶، مفید، الارشاد، ج۲، ص ۳۴۰، فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۲۶۱، ترمذی، سنن، ح۲۳۳۲، طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص ۱۳۵، ح۱۰۲۲۲، همو، المعجم الاوسط، ج۲، ص ۵۵، مبار کفودی، تحفه الأحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۶، ص ۴۰۴، سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص ۴۳۸، متقی هندی، کنزالعمّال، ج۱۴، ح۳۸۶۶۱ و طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، «باب ما جاء من ذلک مختصّاً بالحسین (علیه السلام)».
۴٫طوسی، غیبت، ص ۱۸۶، ص ۱۴۵، قاضی نعمان، شرح الأخبار، ج۳، ص ۳۷۸، مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۵، ح۳۰، مبارکفودی، تحفهالأحوذی، ج۶، ص ۴۰۳ و متقی هندی، کنزالعمّال، ج۱۴، ح۳۸۶۶۲٫
۵٫طبرانی، المعجم الکبیر، ح۱۰۲۱۵ و ۱۰۲۱۶، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص ۵۵۷، ابناثیر، جامع الاصول، ح۷۸۱۳، ابنکثیر الدمشقی، النهایه فی الفتن و الملاحم، ص ۲۵، هیتمی، الصواعق المحرقه، ص ۲۴۹، کنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان و متقی هندی، کنزالعمّال، ح۳۸۶۵۳٫
۶٫ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱، ص ۳۱۵، خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص ۳۲۳، و ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۴، ص ۱۷۸-۱۷۹٫
۷٫رک: ابنجوزی، العلل المتناهیه فی الأحادیث الواهیه، شمارهی ۱۴۳۵، ۱۴۳۷ و ۱۴۳۸، سیوطی، العرف الوردی فی اخبار المهدی، چاپ شده با الرسائل العشر، ص ۲۵۲ و بستوی، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث الضعیفه، ص۱۲ و ۸۰٫
۸٫رک:علی کورانی و جمعی از نویسندگان، معجم احادیث المهدی، ج۱، ص ۱۹۴-۱۹۸٫
۹٫ابوداوود، سنن، ح۴۲۷۶٫
۱۰٫ترمذی، سنن، ح۲۲۳۰٫
۱۱٫صدوق، کمال الدین، ج۱، ص ۲۸۶، ب۲۵، ح۱٫
۱۲٫طبرانی، المعجم الکبیر، ح۱۰۲۱۵، ۱۰۲۱۷، ۱۰۲۱۹، ۱۰۲۲۰-۱۰۲۲۱، ۱۰۲۲۳ و ۱۰۲۲۶-۱۰۲۲۵
۱۳٫ابنکثیر، النهایه، ص۲۶٫
۱۴٫ابناثیر، جامع الأصول، ح۷۸۱۰
۱۵٫اربلی، کشف الغمّه، ج۳، ص ۳۷۳٫
۱۶٫کنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، باب۱، ح۲-۳٫
۱۷٫سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج۲، ص ۷۰٫
۱۸٫متقی هندی، کنز العمّال، ح۳۸۶۵۵ و ۳۸۷۰۷٫
۱۹٫مقدّسی شافعی، عقد الدرر، باب۲، ص۵۶٫
۲۰٫مفید، نکت الاعتقادیه، ص۴۴ و همین مضمون، ابنابیجمهور، عوالی اللئالی، ج۴، ص ۹۱، ح۱۲۵٫
۲۱٫سیوطی، العرف الوردی فی أخبار المهدی، (چاپ شده الرسائل العشر)، ص ۲۱۹٫
۲۲٫جوینی، فرائد السمطین، ج۲، ص ۳۲۷، ح۵۸۹٫
۲۳٫طوسی، کتاب الغیبه، ص ۱۸۵، ح۱۴۴٫
۲۴٫صدوق، معانی الأخبار، ص ۶۱ و همین مضمون، در جاهای مختلفی از جمله اصول کافی، ج۱، ص ۴۰۷، ح۱ و الغیبه نعمانی، ص ۱۴۰ و ۱۴۲ و اثبات الوصیّه، ص ۲۷۹ آمده است. برای آگاهی بیشتر از اینگونه حدیثها، ر.ک: عسکری، المهدی الموعود المنتظر عند علماء أهل السنّه و الإمامیه، ج۱، باب ۴ و صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، فصل دوم، باب ششم.
۲۵٫ابنماجه، سنن، ح۴۲۷۸٫
۲۶٫ابیداوود، سنن، ح۴۰۸۶٫
۲۷٫نعیم بن حماد، الفتن، ص ۳۷۵٫
۲۸٫حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص ۵۵۷٫
۲۹٫متقی هندی، کنز العمّال، ج۱۴، ص ۲۶۴، ح۳۸۶۶۲٫ نکتهی قابل توجه اینکه نویسنده، این حدیث را به نقل از: صحیح مسلم ذکر کرده در حالی که اکنون در خود صحیح مسلم این حدیث وجود ندارد.
۳۰٫کلینی، اصول کافی، ج۱، ص ۵۳۲، ح۹٫
۳۱٫طوسی، غیبت، ص ۱۸۷، و همین مضمون، در کشف الغمّه، ج۳، ص ۲۲۸ و ۲۵۸، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص ۸۰ و اثبات الوصیّه، ص ۲۸۲ آمده است.
۳۲٫صدوق، کمال الدین، ج۲، ص ۴۱۵، ح۶ و ص ۲۵۷، ح۲٫
۳۳٫ همان، ج۱، ص ۲۸۶، ح۱ و شبیه این حدیث، طوسی، کتاب الغیبه، ص ۱۸۹، ح۵۲ و نعمانی، الغیبه، ص ۲۱۴، ح۲٫
۳۴٫ابنحبان، صحیح، ج۱۵، ص ۲۳۷، ح۶۸۲۵٫
۳۵٫به نقل از: کنجی، شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، ص۷۱، باب ۳۱، ح۴۴، و اربلی، کشف الغمّه، ج۳، ص ۲۵۹٫
۳۶٫خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۹، ص ۴۷۱، ش ۱۵۰۱٫
۳۷٫جوینی، فرائدالسمطین، ج۲، ص ۳۱۴، ح۵۶۵٫
۳۸٫کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، باب۷، ح۵۰ و مقدسی، شافعی، عقد الدرر، باب۱، ص ۳۸٫
۳۹٫صدوق، کمال الدین، ج۲، ص ۴۶۹، ح۲۳ و ص ۳۸۴، ح۱، طوسی، غیبت، ص ۲۲۹، ح۲۴۶ و ص۳۵۷، ح۳۱۹، راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص ۴۸۵ و ج۳، ص ۱۱۰۴، طبری، دلائل الإمامه، ص ۲۷۰ و مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص ۵۰، ح۳۵٫
۴۰٫اربلی، کشف الغمّه فی معرفه الائمه، ج۳، ص ۲۵۹، ح۸، راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص ۱۱۰۴، ح۲۴ و طبری، دلائل الإمامه، ص ۲۷۳٫
۴۱٫صنعانی، المصنِّف، ح۲۰۷۷۳٫
۴۲٫ابیداوود، سنن، «کتاب المهدی»، ح۲۴۸۵٫
۴۳٫حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ح۵۵۷٫
۴۴٫ابناثیر، جامع الأصول، ح۷۸۱۳٫
۴۵٫کنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، باب۸، ح۳۱٫
۴۶٫مناوی، فیض القدیر، ح۹۲۴۴٫
۴۷٫نعمانی، غیبت، ص ۲۱۴، ح۲، اربلی، کشف الغمّه، ج۳، ص ۲۵۹، طبری، دلائل الامامه، ص ۲۵۸، بحارالانوار، ج۵۱، ص ۴۰، ح۳۹، ص ۱۳۱، ح۲۵ و ابوعمرو الدانی، سنن، ص۹۴٫
۴۸٫حافظ، دیوان، ص ۵۰٫
۴۹٫صدوق، کمال الدین، ج۲، ص ۴۴۵، ح۱۹ و بحارالانوار، ج۵۲، ص ۳۴، ح۲۸٫
۵۰٫نعمانی، غیبت، ص ۳۰۴، ح۱۴٫
۵۱٫راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص ۹۵۸٫
۵۲٫جوینی، فرائدالسمطین، ج۲، ح۵۶۵٫
۵۳٫کنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، باب ۱۸، ح۵۱٫
۵۴٫نعمانی، غیبت، باب۱۳، ص ۲۱۴، ح۲ و مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۹، ج۲۰٫
۵۵٫أفرق الثنایا: کالأفلج، بمعنی افلج (از هم جدا بودن) (خلیل، العین، ج۵، ص ۱۴۷، مادهی فرق).
۵۶٫به نقل از: کنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحبالزمان، باب۱۹، ص ۸۳، ح۵۲ و قندوزی، ینابیعالموده، ج۳، ص ۲۶۳٫
۵۷٫جوینی، فرائدالسمطین، ج۲، ص ۵۶۵٫
۵۸٫کنجی شافعی، البیان فی أخبار صاحب الزمان، باب۸، ح۵۱٫
۵۹٫راوندی، الخرائج والجرائح، ج۳، ص ۱۱۷۰، بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۸۵، ح۱۶ و همین مضمون، صدوق، کمال الدین، ج۱، ص ۳۱۵، ح۲٫
منبع مقاله :
اکبرنژاد، مهدی؛ (۱۳۸۶)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، سوم ۱۳۸۸