فرهنگ عامه

یادش بخیر… رمضان هایی که با «هُم‌هُم» آسان می‌شد

یکی از بزرگان اشکذر با شوخ‌طبعی می‌گفت: «رمضان به هُم‌هُم افتاده!»؛ یعنی سختی‌ها رو به پایان است

در سال‌های دور، آن هنگام که رمضان با تابستان داغ و سوزان درآمیخته بود، روزه‌داری رنگ و بویی دیگر داشت. مردمان سختکوش و ساده‌دل، با دستانی پینه‌بسته در دل مزارع و کارگاه‌ها، زیر آفتاب سوزان، روزه‌داری می‌کردند؛ بی‌آنکه نسیمی از کولر یا پنکه آنان را تسکین دهد. رمضان برایشان آزمونی بود از صبر و ایمان، و روزها به‌سختی سپری می‌شد.

در آن روزگار، یکی از بزرگان اشکذر که دلسوز مردمانش بود، برای دلگرمی و تشویق روزه‌داران، با لبخند و طنزی شیرین، روزهای رمضان را یکی‌یکی می‌شمرد: «نهم، دهم، یازدهم… هُم، هُم…» و می‌گفت: «رمضان به هُم‌هُم افتاده!» یعنی سختی‌اش دیگر گذشته، رمقش رو به پایان است و روزهای باقی‌مانده سبک‌تر و دلنشین‌تر خواهند بود.

آن روزها مردم  باور داشتند که روزه‌داری، تا هشتمین روز دشوار است، اما پس از آن، بدن به ریاضت شیرین روزه عادت می‌کند و روزها آسان‌تر سپری می‌شوند. گویی روح آدمی، با گرسنگی و تشنگی خو می‌گیرد و جان، در سایه‌ی صبر، آرام می‌گیرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا