پزشکان، مترجمان دردها
احسان رضایی:
خیلیها هستند که در یک رشته تحصیل میکنند و بعدا بهکار دیگری مشغول میشوند و تجربههای متفاوتی را از سر میگذرانند. مثلا بیلگیتس- غول دنیای کامپیوتر و آیتی- در دانشگاه هاروارد حقوق میخواند که البته نیمهکاره ماند که حالا کاری نداریم. نکته اینجاست که ما موقع شنیدن جمله بالا اینقدر تعجب نمیکنیم که مثلا حین خواندن زندگینامه چه گوارا بفهمیم این اسطورۀ مبارز چریکی، پزشک بوده.
اشتغال صاحبان هیچ شغل دیگری به کاری غیر از تحصیلاتشان، به اندازه پزشکان جالب، جذاب و عجیب نیست. درک میکنیم که علاقهمندیهای یک پزشک که ممکن است با پرداختن صرف به امر طبابت ارضا نشود، یا اصلا علاقهمندیهایی که در خود پزشکی و ارتباطات گسترده آن با علوم و مسائل اجتماعی بهوجود میآید، باعث شده بسیاری از پزشکان در زمینههای دیگر هم فعالیت کنند. اما باز هم اینکه کسانی کنار گوشی پزشکیشان، قلم، میکروفن، بوم نقاشی، … یا حتی تفنگ در دست داشتند، برایمان عجیب است. این بهخاطر اهمیتی است که خود پزشکی دارد. بین مشاغل مختلف، پزشکی است که عینیترین مواجهه را با انسان دارد. البته بقیه مشاغل هم موضوعشان انسان است؛ نجاری که صندلی میسازد برای راحتی آدمی کار میکند و کارگری که در کارخانه تراکتورسازی کار میکند، مشغول ساخت ماشینی است که دسترسی بشر به غذایش را تسهیل میکند اما هیچ شغل دیگری نیست که به اندازه طب از نزدیک با انسان و بدن انسان درگیر باشد. این مسئله خودش ابهتی به این شغل میدهد که در دیگر مشاغل نیست. برای همین است که از اشتغال یک پزشک به کاری دیگر تعجب میکنیم.
پزشکها خودشان روایتگر دردها و رنجهای بشری هستند و این، اصلا چیز کمی نیست. با این حال پزشکان زیادی هم داریم که در زمینههایی دیگر، از سیاست تا ادبیات معروف و مشهور هستند. پزشکان نویسنده شاید مورد جالبتری باشند. آنتون چخوف (استاد بیبدیل داستان کوتاه)، میخاییل بولگاکف (خالق «مرشد و مارگیتا»)، آرتور کانندویل (خالق شرلوک هولمز)، لویی فردینان سلین (نویسنده فرانسوی «سفر به انتهای شب»)، فرانسوا رابله (منتقد مشهور فرانسوی)، فردریش فون شیللر (شاعر دراماتیست آلمانی)، جان کیتز (شاعر انگلیسی)، آلبرت شوایترز (شاعر و فیلسوفی که برای خدمات انساندوستانهاش به آفریقاییها، نوبل صلح ۱۹۵۲ را برد)، مایکل کرایتون (نویسنده آمریکایی «پارک ژوراسیک»)، دیپاک چاپرا (نویسنده هندیالاصل آمریکایی که داستانهای روانشناسی دارد)، خالد حسینی (داستاننویس افغانیالاصل) و… همگی ادیبان پزشک هستند. در بین پزشکان ایرانی هم اسمهایی مثل قاسم غنی، غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، تقی مدرسی و افشین یداللهی را داریم؛ پزشکانی که هم در درمان دردها کوشیدند و هم در ترجمه دردها. هیجانانگیز است، نه؟
یادداشت در روزنامه «هشمهری» (سهشنبه ۳۰ مرداد ۹۷)