معارف

ماشیعیان یک بار سرمان کلاه رفت

 

روز عاشورایی، مرحوم شیخ انصاری رحمت الله علیه جلوی در ورودی صحن مطهر امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام ایستاده بود ‏و از دسته‌جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او، أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود. ‏أفندی از شیخ انصاری پرسید: ای شیخ، هم ما قبول داریم ک حسین بن علی (علیهم السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای ان بزرگوار ‏غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟ سینه زنی، زنجیر زنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و … اینها چه هدفی رادنبال می کنند؟ ‏مرحوم شیخ انصاری فرمودند: سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می‌کنیم دوباره چنین نشود. ‏أفندی پرسید: یعنی چه؟! شیخ انصاری فرمود: در جریان غدیر، پیامبر مکرم صلی الله علیه و آله در برابر صد هزار نفر، علی علیه السلام را با صراحت به وصایت خود برگزید ‏و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (علیه السلام) بوده است. ‏اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد. ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم ‏و باشعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین علیه السلام شهید نشد یا حسین (علیه السلام) را راهزنان میان راه کشتند و یزید انسان باتقوایی است !!!

منبع: صد نکته از هزاران، تألیف آیت الله حاج شیخ علی رضائی تهرانی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا