بیت الشهدادانشنامه اشکذرگنجینه بیت الشهدامصاحبه ها

گوشه ای از خاطرات سفر حج تمتع حاجی نوروزعلی جعفری نسب

شب اول ماه ذی الحجه بود ،بعداز نماز مغرب وعشاء حسینیه دو شهید که معمولا ساعتی بعد از اذان اقامه می شود به تنهایی با حاج نوروزعلی هم صحبت شدم در حالی که آدمهای همیشگی هر کدام به دلایلی نبودند. (سفر حج ، سفر تهران و…)

او خاطراتی از سفر حج تمتع  سال ۶۴ خود و حال وهوایی آنروزها تعریف کرد . حاجی گفت:

همراه برادرم شهید حاج محمد حسین جعفری نسب برای حج واجب ثبت نام کردم حاج محمدحسین زودتر اسمش درآمد و به حج مشرف شد و بعدش هم یکی دوباری به جبهه اعزام شد و اواخر سال ۶۳ هم در عملیات بدر همراه با شهید محمد کاظم دهقانی شهید شد.

 

سال ۶۴ هم نوبت من شد که به سفر حج بروم

بیست هزارتومان بابت ثبت نام و پنج هزار تومان هم بابت تبدیل پولمان به ریال سعودی پرداخت کردم

دستی به سر و صورت خانه ام کشیده بودم و داشتم آماده سفر حج می شدم که  حاجی بابا (پدرم) به رحمت خدا رفت مراسم تشییع جنازه و ختم حاجی بابا شرکت کردم و  به سفرحج رفتم بطوری که مراسم چهلم حاجی بابا اشکذر نبودم

اون سالها رسم بر این نبود که توی مساجد اشکذر  سفر پرسه ( ختم ) بیندازند،مراسم در مساجد برگزار می کردند و تو خانه ها از شرکت کنندگان در مراسم ختم پذیرایی می کردند ، خانه من هم که آماده زوارداری کرده بودم و خانه حاجی علی اکبر برای پذیرایی از شرکت کنندگان مراسم ختم حاجی بابا در نظر گرفته شد

 

پرواز مسقیم به مکه ومدینه نبود و ما بطور غیر مستقیم وارد مدینه شدیم

اون سالهای تعداد بیشتری از ایران به حج میرفتند به تبع تعداد بیشتری نیز از اشکذر به حج مشرف می شدند

حدود شصت ،هفتادنفر اون سال از اشکذر به حج رفتند

تعدادی از همسفریهام به رحمت خدا رفتند،شهید حاج غلامرضا دهقانی، حاج میرزاحسن ، حاج میرزا اسماعیل طالبیان ، حاج سید علی بمان ذبحی ،حاج فرهمندزاده و حاجی رضایی از رستاق همسفریهام بودند

تاج آبی مدیر کاروانمان بود و حاج شیخ ابوالحسن افضلیان روحانی کاروانمان بود

معمولا مدینه اولیها مرحوم حاج شیخ ابوالحسن افضلیان روحانی کاروانشون بود و مدینه بعدیها هم حاج سید محمود باقری

مدینه اولیها و مدینه بعدیها اشکذری در مکه به هم رسیدیم هتلمان نزیک هم بود

خبر شهادت یکی از شهیدان اشکذر به ما دادند ما هم پشت بام هتل برای آن شهید گرانقدر که اسمش یادم نیست مراسمی گرفتیم

برگزاری مراسم برائت از مشرکین با زحمت برگزار شد چون دولت عربستان به شدت با آن مخالف بود وباهرگونه راهپیمای و ایجاد راه بندان برخورد می کرد .یادم هست زنها بلندگو دستی را زیر چادرهایشان پنهان کرده بودند وبه هنگام راهپیمایی همزمان بلندگوها را از زیر چادرهایشان بیرون آوردند و به راهپیمایان دادند تعدادی از جوانترها هم بصورت خودجوش عهده دار انتظامات شده بودند با حلقه کردن دستهای خود به دور اجتماع راهپیمایان از آنها محافظت می کردند

سی و پنج ، شش روز سفرمان طول کشید

حسین دهقانی

 

 

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا