کتاب و کتابخوانی

ادبیات کودک و نسل بی رویا

در کانادا پیش از این که نویسنده ای تصمیم به نوشتن کتاب کودک بگیرد، باید طرح اولیه ی خود را در میز گردی با حضور کارشناسان ادبیات کودک، روانشناسان کودک و طراحان کتاب کودک ارائه دهد، پس از اعلام نظر همه ی این کارشناسان و تایید نهایی کار اقدام به چاپ اثر می کنند اما نه برای نشر گسترده بلکه سپس با هدیه دادن نسخه هایی از کتاب به کودکان از آن ها می خواهند که در وب سایت نویسنده نظر خود را نسبت به اثر اعلام کنند و اگر مشخص شد که کتاب مورد توجه اکثریت کودکان قرار گرفته، مجدداً چاپ و به شکل گسترده توزیع می شود.

مشابه این شرایط در سایر کشورهای اروپایی مثل فرانسه و نروژ هم وجود دارد یعنی اگر کسی تصمیم به ورود به وادی ادبیات و نمایش کودک و نوجوان داشته باشد باید شایسته گی و توانایی او از سوی کارشناسان حوزه های مختلف در زمینه ادبیات کودک تایید شود. و ظاهراً همین نحوه ی عملکرد هم باعث شده که کانادایی ها حرفه ای ترین خواننده گان کتاب در جهان باشند و پس از آن ها نروژی ها و…

نمی دانم چه گونه می شود ایران را با آن  همه حکایت و قصه ی پر مغز و پیشینه غنی ادبیات در جایی از جدول رده بندی مطالعه قرار داد اما مقایسه ی عملکرد کسانی که در عرصه ادبیات و نمایش کودک و نوجوان کشور ما فعالیت می کنند با آن چه در سطح جهانی در جریان است تنها تاسفی عمیق را به وجود می آورند.

وقتی برای پرورش جسم و ورزش این قدر وقت و پول و انرژی و از همه مهم تر حساسیت خرج می شود تقویت فکر و اندیشه ی نونهالان و نوجوانان این مرز و بوم این قدر مورد بی توجهی است و انگار این ها اصلاً وجود ندارد، نگاهی به تیراژ کتاب کودک و کیفیت این کتاب ها و فاصله ی مفهومی کتاب های نوجوانان که در حال حاضر منتشر می شوند با دنیای واقعی اطراف کافی است تا علامت سوالی به وسعت همه ی پیشینه ی ادبیات این کشور در ذهنمان نقش ببندد.

همین چهار پنج سال قبل بود که سردمداران فوتبال کشور به این نتیجه رسیدند که اگر تیم های نوجوانان و نونهالان کشور تقویت شوند و احتمالاَ مربی خارجی هم داشته باشند فوتبال کشور تقویت می شود و بلافاصله بودجه ها تدارک دیده شد و مقدمات کار فراهم آمد و مدارس فوتبال شکل گرفت و بماند حرف و حدیث های بعدی و… مدت زیادی نمانده تا ثمره های این تیم ها به فوتبال حرفه ای راه پیدا کنند و صحت این تفکر ثابت شود اما نمی دانم چرا وقتی برای پرورش جسم و ورزش این قدر وقت و پول و انرژی و از همه مهم تر حساسیت خرج می شود تقویت فکر و اندیشه ی نونهالان و نوجوانان این مرز و بوم این قدر مورد بی توجهی است و انگار این ها اصلاً وجود ندارد، نگاهی به تیراژ کتاب کودک و کیفیت این کتاب ها و فاصله ی مفهومی کتاب های نوجوانان که در حال حاضر منتشر می شوند با دنیای واقعی اطراف کافی است تا علامت  سوالی به وسعت همه ی پیشینه ی ادبیات این کشور در ذهنمان نقش ببندد.

باور کنیم که پرورش درست اندیشه ی کودکان هر جامعه و عادت دادن ذهن آن ها به کتاب خوانی در آینده از تک تک بچه های امروز افرادی مفید و فهیم و کتاب خوان می سازد. نمونه ی بارزش علی حاتمی مرحوم، چرا این آدم در سینمای ایران نابغه بود خدای رحمتش کند می گفت مادربزرگی داشته که حکایت های بسیار در سینه داشته و هر روز بعد از ظهر برایش قصه ای جدید می گفته، قصه ای که بر جان علی از کودکی نقش های رنگارنگ رویا و عشق را بافت  و بافت و بافت تا در جوانی از او جوانی نابغه ساخت. در عرصه ی سینمای کشور، باور کنیم که کودک بدون رویا برای یک جامعه مثل زمینی است بدون بذر که ثمرش علف هرزه و خار است و برای کودک نیز اسیر شدن در چنبره ی خشونت های اجتماعی و دایره مسدود اندیشه این واقعیت که دنیای ما ساخته رویاهای ماست آشکارتر از آن است که نیاز به تکرار آن باشد و رویاهای کودکان امروز فردای ما را خواهد ساخت و فراموش نکنیم روزی را که زیر دریایی ژول ورن تنها موضوع یک کتاب تخیلی بود و امروز واقعی تر از آن است که اعجابی را بر انگیزد و نمی توان فراموش کرد هزاران هزار نمونه ی دیگر را و با این همه باید متاسف باشیم که در کشور ما تفکر عمومی بر این پایه است که آسان ترین زمینه های هنری و ادبی کار برای  کودکان و نوجوانان است. نمی خواهم بدانم که ما در کجای آن رده بندی جهانی از نظر فرهنگ کتاب خوانی هستیم، اما امیدوارم روزی که شاید به اندازه ی عمر یک نسل طول بکشد فرا رسد که عشق به مطالعه در این کشور همه گیر شود و البته این فرآیندی است که اگر همین امروز هم آغاز شود خیلی دیر است.

منبع: آزما(۸۷) – ندا عابد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا