بم؛ شهری که فروریخت ولی نَمُرد
۵ دی سال ۱۳۸۲ شمسی، ساعت ۵ و ۲۶ دقیقه بامداد، زمین ۱۲ ثانیه لرزید و زمان تیره و تار شد؛ یک شهر فرو ریخت. زلزله بم، زمستان آنسال مصیبتی شد بهوسعت یک شهر برای یک ملت.
برای بم زلزلهای به بزرگی ۶/۶ ریشتر کافی بود تا دومین زلزله پرتلفات تاریخ معاصر ایران و شاید یکهزار سال اخیر ایران رخ دهد. تعداد کشتههای این زلزله در هفتههای ابتدایی حدود ۲۰ تا ۵۰ هزار نفر اعلام شد و البته در نهایت ۳۴ هزار کشته تأیید شد و بیش از ۵۰ هزار نفر هم مجروح شده بودند.
حدود ۸۰ درصد سازها و و بناها و خانههای بم تخریب شد و چقدر انسان بیخانمان شدند. و چقدر دلها داغ دید و سوخت و خاکستر شد؛ «در روزهای اول هر کسی به فکر تدفین عزیزان خود بود و بهوسیله لودر گودالهایی ایجاد میشد و اجساد بهطور دستهجمعی به خاک سپرده میشدند».
و چقدر روانها درهم شکست و چقدر آدمها کم آوردند در فراق عزیزانشان که گاهی همه اعضای خانوادهشان بودند؛ «زمینلرزه هنگامی رخ داده بود که همه در خانههایشان خواب بودند… و هزاران کشته و مجروح و کودک و زن بیسرپرست و بیخانمان و خسارات مالی زیادی بر جای گذاشته است. تخریب خانهها، ایجاد ضایعه نخاعی، قطع عضو، افسردگی، معلولیت و بیماریهای روانی نیز سوغات شوم زلزله بم برای مردم این دیار بوده است». زخم عمیق بم برای خیلیها درمان نشد.
کمکهایی با ارقام غریب و اقلام عجیب!
هولناکی خبر زلزله بم را خیلی ها یادشان هست هنوز؛ انگار که همین دیروز بود. و یادمان هست آن زمستان را که همه آستین بالا زدند برای کمک. بیش از ۳ هزار ایستگاه کمکهای مردمی در شهرهای بزرگ و کوچک ایران برپا شد و هنوز ۲۰ روز بیشتر نگذشته بود که ۳ میلیارد تومان پول جمع شد؛ ۳ میلیاردِ آن روزها که هنوز میلیارد رقم غریبی بود در زندگی ایرانیها. و دیگر چه؟ بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار پتو و ۲۵۱ هزار وسیله گرمازا و پختوپز و ۵ میلیون قوطی کنسرو و کمپوت و ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار کیلو مواد خوراکی و ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار قطعه انواع لباس و پوشاک و ۹۷ هزار تخته فرش و موکت و زیرانداز و ۲۸ هزار دستگاه چادر.
ارگ بم پس از تخریب در زلزله
کمکهای مردمی به بم سراسر آن زمستان و حتی بعدتر ادامه داشت و خیلیها خانه را تکاندند تا ببینند چه اضافه دارند و خیلیها وسایل نو خریدند برای اهداء به بم و خیلیها آنچه دوست داشتند را بخشیدند؛ لباسی یا وسیلهای. و زنان و دخترانی بودند که زیورآلات و طلایشان را بخشیدند؛ همان ۲۰ روز اول بیش از ۷ کیلو طلا و جواهر جمع شد و تعدادی سکه و نیمسکه و ربعسکه؛ اینطوری بود و هست وضعیت ما ایرانیها.
رهبر انقلاب پس از زلزله بم بهصورت ناشناس از مناطق زلزلهزده بازدید و بر روند عملیات امداد و کمکرسانی نظارت کردند
شهری بهوسعت جهان
زمستان ۱۳۸۲ فقط کمکهای مردمی نبود؛ نهادها و سازمانها هم کمک میکردند و نیروهای امدادی و اعضای هلال احمر ایران از جان مایه گذاشتند و هزار هزار داوطلب پیر و جوان برای کمک شتافتند و کمکهای خارجی هم بود. زمستان آن سال بم شهری بود به وسعت جهان.
ارگ بم پس از بازسازی
در بم فقط خانهها نریختند؛ ارگ بم هم ریخت که بزرگترین سازه خشتی جهان بود با قدمت ۲۵۰۰ سال و دوباره ساختیمش در این سالها و هنوز بزرگترین سازه خشتی جهان است و در میراث فرهنگی یونسکو ثبت است به نام ایرانیها و اهالی استان کرمان و ساکنان شهری که بم است و زنده است امروز. و فقط جانها نبود که رفتند، صدایی هم رفت؛ ایرج بسطامی و آن حنجرهای که خدا زیبا آفریده بود، رفت و یاد و یادگارش ماند. و چه یادها و یادگاران که ماند از بم. ۵ دی ۱۳۸۲ بم فروریخت ولی نمرد؛ مردم نمیمیرند.
خبرگزاری فارس