حس غریب یک شب
بازی دیشب ایران و پرتغال شاید عجیبترین حسی بود که بسیاری از ما ایرانیها آن را تجربه کردیم. حس غم و شادی. غم به خاطر حذف از جام جهانی و شادی به خاطر بازی درخشان شیر بچههای ایران.
یک لحظه تا باز شدن درهای بهشت به روی تیم ملی ایران فاصله مانده بود اما نشد. نشد ولی ما باز خوشحال هستیم. گروه مرگ برای ما گروه زندگی بود. در حالی که اسپانیا با آن فوتبال شناور و چشم نوازش و پرتغال با کریس رونالدوی فضاییاش هم گروه ما بودند اما بچههای ایران کاری کردند که حالا همه در جهان از ایران حرف میزنند و «آه» میکشند که چرا توپ طارمی گل نشد.
البته فدای سر مهدی طارمی و همه بچههای ایران. دیشب، امروز و فردا به اندازه هواداران تیم قهرمان جهان خوشحالیم چون ایران قهرمانانه بازی کرد. برای بیرانوند خوشحالیم که بالاخره در چشم رونالدو نگاه کرد و گفت« چطوری کریس؟»
دیشب حس غریبی بود؛
دیشب تمام قرمزها و آبیها یک حس مشترک داشتند و آن پیروزی سفیدها بود. دیگر مهم نبود دستان بیرانوند قرمزها جادو میکند یا پای ابراهیمی آبیها؛ همه دوست داشتند یک تیم پیروز باشد، تیمی که نبض ۸۰ میلیون ایرانی در داخل و میلیونها ایرانی در خارج از مزرها برایش میتپید.
دیشب حس غریبی بود؛
کریس رونالدو بدون شک برای بسیاری از ایرانیها محبوبترین بازیکن فوتبال جهان است اما دیشب منفور بود. دیشب همه رئالیهای ایران دوست داشتند رونالدو احراج شود. دوست داشتند او حذف شود. دوست داشتند او زودتر از همه به تمرینات رئال با لوپتگی پر حاشیه برگردد.
دیشب هواداران رئال در ایران بازهم طرفدار یک تیم سفید بودند. تیم سفیدی که افتخار آفرید و تنها یک گام تا افتخار بزرگ فاصله داشت.
دیشب حس غریبی بود؛
دیشب بازهم احساس کردیم مظلوم هستیم. بازهم حس کردیم که همه جهان میخواهند ما نباشیم و اسپانیاییها و پرتغالیها به مرحله بعد بروند. این حس همیشه با ما بوده است. در فضای سیاسی و ورزشی جهان؛ یک حس ظلم همیشه با ما وجود دارد. این ظلم هست اما گاهی هم کمی نگاه دایی جان ناپلئونی در آن نهفته است.
اگر ما کار خود را درست انجام دهیم در بسیاری از موارد قربانی ظلم نخواهیم شد.
دیشب حس غریبی بود؛
همه ما به این نتیجه رسیدیم که یک مدیر خوب میتواند از خاک، کیمیا درست کند. کیروش نشان داد میتوان با یک تیم آسیایی کاری کرد که قهرمان جهان و قهرمان اروپا برای رقابت با او به جان کندن بیفتند. اتفاقات دیشب شوخی نبود، پرتغالیها که قهرمان اروپا بودند در برابر ایران وقت تلف میکردند.
یا یک مدیریت خوب میتوان به آرزوهای محال رسید و با یک مدیریت بد میتوان دستاوردها را هم نابود کرد.
دیشب حس غریبی بود و تبدیل به خاطره مشترک ما ایرانیها شد. حس خوبی که با غم مخلوط شد.دیشب مردم ایران دیدند که میشود در این کشور با قلب برای مردم کار کرد و دل آنها را شاد کرد و لبخند به لبشان آورد حتی وقتی سختیها کوه شدهاست و به روی شانهها همه ما نشسته است.
خداحافظ روسیه، خداحافظ شبهای غرور و سلام به امید و احتمالا قهرمانی آسیا
عصر ایران؛ مصطفی داننده