
بسیاری از بزرگان ادب بر این عقیدهاند که زبان فارسی امروزه که شاید بیش از صد سال است روی به سادگی نهاده و گسترش یافته و خود را برای بیان مفاهیم دقیق علمی و ادبی و فلسفی امروز آماده کرده و میکند، زبانی است که پایههای آن بر اساس گفتۀ سعدی و زبان این گویندۀ بینظیر و روشهایی که وی در سخن گفتن مراعات کرده استوار است.
شادروان محمّدعلی فروغی در مقدمهای که بر گلستان تصحیحشدۀ خویش نگاشته چنین گوید:
«گاهی شنیده میشود که اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است، ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفته است، بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم، یعنی سعدی شیوۀ نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شده است و ایکاش ایرانیان قدر این نعمت بدانند و در شیوۀ بیان دست از دامان شیخ برندارند که به فرمودۀ خود او “حد همین است سخندانی و زیبایی را” و من نویسندگان بزرگ سراغ دارم (ازجمله میرزا ابوالقاسم قائممقام) که اعتراف میکنند که در نویسندگی هرچه دارند از شیخ سعدی دارند.»
به گمان من این حقیقتی است روشن و آشکار که بر قلم توانای مرحوم فروغی جاری شده است. سعدی معلّم اوّل زبان فارسی است و فارسی امروزی ما به زبان سعدی بیش از زبان هر شاعر یا نثرنویس دیگری ماننده است و نیز بنده عقیده دارد که تا امروز هیچ فارسیزبانی اعم از شاعر یا نثرنویس وجود ندارد که مانند سعدی روح زبان فارسی را دریافته و به رموز و ریزهکاریهای آن تسلّط داشته باشد. به عبارت دیگر تاکنون هیچ فارسیزبانی این زبان دلپذیر و شیوا را به فصاحت و زیبایی سعدی تکلّم نکرده است و شاید بتوان حدس زد که از این پس نیز کمتر کسی پیدا خواهد شد که به اندازۀ شیخ اجل بدین زبان مسلّط باشد و این اندازه عبارات و استعارات و الفاظ و معانی زبان فارسی را مسخّر خویش بتواند ساخت.
منبع:
«زبان سعدی و پیوند آن با زندگی»، محمدجعفر محجوب، ایراننامه، سال سوم، صص ۵۸۷-۶۲۳
به نقل از گنجینۀ بیست و نهم