طنز ، «کله به کله، جگر به مَلَه»
بمناسبت روز جهانی زبان مادری است
این که زبان محلی را زبان مادری می گویند شاید پر بیراه نباشد چون مادرها کمتر به مسافرت می روند و کمتر موطن خود را ترک می کنند وکمتر تحت تاثیر فرهنگهای دیگرقرار می گیرند و بالطبع زبان و لهجه آنان اصیل تر است
مادرم بارها با لهجه غلیظ یزدی می گفت:« قدیمیا هیچ چیز برای حالایها جا نذاشتن» و سپس یک ضرب المثل می گفت .
یکی از ضرب المثلهای که مردم قدیم قناعت کار یزدی سر سفره برای بچه هایشان می گفتند :« ارده سَرُک، ماس کَمَرُک، آوْگوش توئُک، پنیر بوئُک» بود یعنی،
اگر ارده سر سفره باشد، باید فقط کمی سر لقمه نان را در ارده فرو برد، اگر ماست سر سفره باشد باید لقمه را تا کمر در آن فرو ببرند، اگر غذا آبگوشت بود باید نان را توی آبگوشت بریزند تا تیلیت شود، اگر پنیر میخورند، باید خیلی کم پنیر بردارند در حدی که نان فقط بوی پنیر بگیرد ؟!
با احترام به این گفته مادر که قدیمیها همه چیز را جا گفته اند ولی اگر امروز بودند با توجه به گرانی های اخیر گوشت و اوضاع نا به سامان آن می گفتند «گوشت اصُک» یعنی اصلا حرف گوشت نزنید!
البته باید اعتراف کرد که برای بعضی از ضرب المثل های یزدی هیچ قائدی نمی توان متصور بود مثلا ضرب المثل «کله به کله، جگر به مَلَه» کجای عقل و منطق می گوید یک کله ( یک نفر) یک کله گوسفند را به تنهایی بخورد و یک جگر گوسفند را یک محله باهم بخورند؟! مثلا محله پرجمعیت فهادان یزد یا محله توده اشکذر که آدمهاش ماشالله خوش طبع وخش خوراک هستند یکی جگر کجایشان می رسد ؟!!!
در پایان خالی از لطف نیست داستان دعوای یک مرد یزدی با یک نفر تهرانی سر پارک کردن ماشین بیاوریم،
یک یزدی می خواسته ماشینش پارک کند همزمان یک تهرانی هم با ماشین مدل بالا می خواسته همان جا پارک کند جوری می شود که هیچکدامشان نمی توانند پارک کنند یزدی از ماشینش پیاده می شود و با لهجه غلیظ یزدی به تهرانی می گوید:
«اگه ملی بلم ملم بلی اگه نلی بلم نه ملم نه ملم بلی»
اگه میگذاری که بگذارم پس میگذارم که بگذاری ولی اگه نگذاری که بگذارم نه میگذارم و نه میگذارم که بگذاری.
حسین دهقانی