نگاهی به آدابو رسوم کهن یزدیها در ماه مبارک رمضان
مردم دارالعباده یزد در ماه میهمانی خدا مثل سایر مومنان روزه دار بیش از پیش با معنویات در ارتباطند و آداب و رسوم جالبی دارند که دانستنش خالی از لطف نیست.
مردم شهر تاریخی یزد، در ماه مبارک رمضان آداب و رسوم خاصی دارند که در کمتر منطقه ای در ایران می توانید نظیرش را پیدا کنید.
مردم یزد چگونه سحرهای ماه رمضان بیدار می شدند؟
مدت ها قبل ستارههای پرویز به تشخیص بزرگترها نشانهای برای وقت سحر بود. در سالهایی که مردم از ستارهبینی فاصله گرفتند خادمان مساجد یکی دو ساعت به سحر مانده چراغها را روشن میکردند و در نقاط مرتفع شهر و گلدسته مسجدها میگذاشتند تا مردم با دیدن نور چراغ به نزدیک شدن سحر پی ببرند.
همچنین در موقع اذان، چراغها را خاموش میکردند تا مردم بدانند باید سفره سحری را ببندند و نماز صبح را بهجا آورند؛ همچنین صدای خواندن خروس بهترین و رایجترین وسیله برای بیدار کردن مردم در سحر بوده است؛ چراکه مردم به تجربه دریافته بودند که خروسها در طول شبانهروز در سه نوبت معین بانگ سر میدهند.
«پونُگ زدن» یا مشت زدن بر دیوار همسایه برای بیدار کردن در زمان سحر یکی از رسومات منحصربهفرد اردکانیها در این ایام بود. همچنین اجرای برنامه «آب است و تریاکـ» مرسوم بوده است؛ بهطوریکه پیرمردی تقریباً ۲۰ دقیقه قبل از اذان صبح بر بلندی فریاد «آب است و تریاک» سر میداد و همه را از نزدیک بودن به اذان صبح باخبر میکرد.
برخی از مردان که دعاخوان سحر و اذان گوی صبح بودند از روی ستارهها و قرار گرفتن آنها در آسمان به اوقات موردنظر پی میبردند و با صدای خود همسایگان دیگر را بیدار میکردند و بهاینترتیب همه شهر از آغاز سحر و پایان آن مطلع میشدند.
گشایش سوره توحید
با شروع ماه مبارک رمضان در بعضی مناطق یزد مثل شهرستان اردکان دیگر مراسم عروسی برپا نمیشده و معمولاً به بعد از رمضان موکول میکردند. در اردکان مراسم ختم اموات نیز شبها بعد از افطار برگزار میشود تا صاحبعزا بتواند در مراسم ختم به خیرات بپردازد.
زنان یزدی در ماه مبارک رمضان دورههای قرآنخوانی دارند و هرروز یک جزء از قرآن را باهم قرائت میکنند؛ همچنین آنها معتقدند در پایان ماه در نوبت خواندن سوره توحید به هر کس که برسد، در کار او گشایش ایجاد میشود وزندگیاش در طول سال توأم باخیروبرکت خواهد بود.
روضه قنبر
خواندن روضه قنبر از دیگر رسوم مردم یزد است که از شب نوزدهم تا شب بیستوهفت ماه مبارک رمضان خوانده میشده است. در مراسم روضه قنبر، دو شخصیت نیز حضور داشتند که یکی نقش حضرت زینب (س) را بالباس بلند و مشکی و دیگری نقش امکلثوم (س) را بازی میکردند که بین آن دو صحبتهایی در قالب شعر ردوبدل و اشعار حزنآلود خوانده میشده که امروزه نیز این مراسم کموبیش در یزد برگزار میشود و احترام خاصی بین مردم دارد.
در شبهای احیا، دعای جوشن کبیر خوانده میشده و زمانی که به جمله الغوث، الغوث، خلصنا من النار یا رب میرسیدند، بر ریسمانی که قبلاً آمادهشده است، میدمند و آن را گره میزنند و بدین ترتیب صد گره به ریسمان زده میشود و اعتقاددارند که هرگاه در زمان مرگ این ریسمان را بر گردن اندازند یا دور کفن خود ببندند از آتش جهنم در امان خواهند بود.
در روز شهادت حضرت علی (ع) نیز در حسینیه امام خمینی(ره) تفت، مراسم نخل گردانی برگزار میشده که اکنون نیز این مراسم رونق خوبی دارد. تهیه آجیل مشکلگشا در شبهای ماه رمضان بخصوص شبهای احیا و قدر را از دیگر رسومات مردمان دیار کویر در ماه ضیافت الهی بوده است که همچنان امروزه کسانی که حاجت دارند آجیل را تهیه میکنند.
کلوخ اندازون، رسم میبدی ها در پیشواز ماه رمضان
میبد با برخورداری از فرهنگ و تمدنی غنی در میان ایرانیان، آداب و رسوم خاصی را در ماه رمضان دارد که یکی از این آیینها در پیشواز از ماه رمضان بوده و به «کلوخ اندازان» معروف است. علت نامگذاری این روز به کلوخ اندازان مشخص نیست گفته شده به معنای لقمه بالا انداختن و غذا خوردن می باشد. ولی شاید بتوان آن را بهانه ای دانست که افراد در کنار بزرگ تر خانواده جمع شوند.
این رسم شباهت بسیاری به خانه تکانی روزهای پایانی سال دارد؛ به نحوی که مردم چند روز قبل از ماه رمضان به نظافت و پاکسازی خانهها و مساجد میپردازند و با برگزاری مراسم کلوخ اندازان، به شادی پرداخته و از ماه مبارک رمضان استقبال میکنند. در این آیین باستانی، خانوادهها آخرین روز ماه شعبان را در کنار یکدیگر جمع میشدند و آن روز را به شادی میگذراندند. خانوادهها در این روز در کنار یکدیگر جمع از انواع خوراکیها تناول میکنند.
خوراکهای این روز بسیار متنوع است و سعی میکنند آنچه میلشان باشد بخورند و خود را برای ماه رمضان که ماه امساک و پرهیز از زیاده خواری و گناه است، آماده کنند.
یکی از متداولترین غذاهای روز کلوخ اندازان در میبد «شولی» است. شولی نوعی آش است و انواع مختلف دارد. از دیگر خوراکیهای در روز کلوخ اندازان، آش رشته یا آش خمیر، آش کشک، فالوده یزدی است.
برخی از مردم در گذشته، کلوخهای کوچکی را نیز در پایان روز به سمت یکدیگر پرتاب میکردند و روز خود را با بازی و شادمانی خاتمه میدادند و از اینرو، این مراسم را کلوخ اندازون نام نهادهاند.
آئین دوست دوست و دوخت پیراهن مراد در ۲۷ رمضان
وقتی کم کم خورشید ۲۶ رمضان پایین می رود و صدای اذان شب ۲۷ رمضان که به روایتی شب قدر است در فضای شهر طنین انداز می شود. کودکان و نوجوانان روستاها و شهر یزد با فرهنگ یزدی، خود را برای برگزاری آیین دوست دوست آماده می کنند.
سفره افطار که جمع می شود اکثر خانواده های علاقه مند برای شرکت در این آیین سنتی یا منتظر شنیدن زنگ درب منزل خود هستند و یا کودکانشان با هماهنگی سایر کودکان محله به صورت دسته جمعی در قالب گروه های پنج یا شش نفره به درب منازل مردم و اهالی محل می روند.
زنان یزدی در این شب رسم دیگری دارند و برخی با مراجعه به درب منازل زنان سادات آشنا در محل و یا فامیل مقداری پول برای تبرک طلب می کنند تا فردا همزمان با ۲۷ رمضان از این پول پارچه ای را برای خود و یا اعضای خانواده تهیه کنند و به مسجد جامع یزد ببرند.
البته همه پول پیراهن از افراد سادات دریافت نمی شود بلکه به مقدار چند تک تومانی روی پول پارچه فردی که قرار است فردا در این آیین شرکت کند گذاشته می شود چون امکان دارد افراد زیادی برای دریافت پول تبرکی به منزل سادات محله بروند و زنان سادات نیز با علاقه در این طرح شرکت می کنند و مبلغی را روز قبل کنار می گذارند.
صبح ۲۷ رمضان خیابان منتهی به مسجد تاریخی شهر یزد واقع در خیابان امام، مملو از حضور بانوانی است که برای دوخت پیراهن مراد به سمت مسجد سرازیر هستند.
در طول مسیر خیابان مسجد جامع که انواع مغازه های پارچه فروشی وجود دارد در این روز زودتر درب مغازه های خود را برای حضور مشتریان احتمالی برای خرید پارچه پیراهن مراد می گشایند و برخی تخفیف ویژه ای نیز برای مشتریان در نظر می گیرند.
برخی از اذان صبح تا اذان ظهر در مسجد می مانند و حتی با آوردن چرخ خیاطی پیراهن مراد خود را کامل می کنند و برخی ساعتی مانده به اذان ظهر به مسجد جامع می آیند.
مقارن با اذان ظهر وقتی صدای دلنشین اذان در مسجد جامع پیچیده بود خود را به مسجد رساندم. هیاهوی جمعیت برای شرکت در نماز جماعت از هر طرف مشاهده می شد.
جمعیت بانوان بشتر از روزهای قبل مشاهده می شد و علت را می شد از وجود پارچه های رنگارنگی که بانوان در صفوف نماز کنار خود گذاشته بودند مشاهده کرد.
نماز جماعت در فصل گرم تابستان اکثرا در قسمت تابستانه مسجد که دارای محراب جداگانه ای هم هست و زیر یک ایوان بلند و بدون درب است خوانده می شود.
برخی که بر اساس رسم دیرین می خواستند ما بین نماز ظهر و عصر پارچه خود را برش بزنند زودتر وسایل خود را آماده کرده بودند و قبل از شروع نماز عصر برش کوچکی با قیچی روی پارچه می زدند تا مراحل بعدی را بعد از نماز عصر انجام دهند.
نماز عصر که پایان یافت بانوان در زیر طاق بلند مسجد پارچه های خود را رونمایی کردند و بساط قیچی و نخ و سوزن مهیا شد.
گویا همه نمازگزاران در این آیین شرکت می کردند و دلیل آن هم این بود که از جمعیت بانوا ن کمتر کسی از مسجد خارج می شد و هر بانویی پارچه خود را پهن کرده بود و در حال برش زدن بود.
رسم کیسهدوزی
در روز ۲۷ ماه رمضان پارچهای را به مسجد میبردند و بین دو نماز ظهر و عصر، پارچه را میبریدند و اعتقاد داشتند نباید از قیچی استفاده کنند و از چاقو و تیغ استفاده میشد و با نخی که همرنگ پارچه باشد، کیسهای میدوختند و بین دو نماز از میان کیسه، نخ سبزی را عبور میدادند و انتهای نخ را به چند نخ گره میزدند و نخ را از سکه سوراخداری که فردی حاجتدار داده بود، به سر کیسه میبستند.
پس از دوخت کیسه، آن را به فرد سفارش دهنده میدادند که تا وقتی حاجتش برآورده شود، از آن نگهداری کند و پس از برآورده شدن حاجت، سر کیسه را باز کند و سکه سوراخدار را بیرون آورده و زیر لباس بدوزد به طوری که دیده نشود و همیشه همراه خود داشته باشد.
یزدرسا