وظایف دانشجو درباره خویش
دانشجو باید پیش از آنکه حایزمقام و منصبی والا گردد و قبل از آنکه به علم و فضل مشهور شود، ازفرصتهای دوران جوانی برای تحصیل علم، به خوبی بهره جوید زیرا به محض آنکه انسان دارای مقام ومنزلتی در جامعه شود و به علم ودانش نامور گردد، نه تنها این امر، میان این شخص و درک کمالات معنوی وعلمی او، بزرگ ترین مانع و فاصله را ایجاد می کند، بلکه چنین وضعی، عاملی پرتوان و انگیزه ای نیرومند وکامل خواهد بود که نقصان و رکودعلمی و اختلال را در چنین فردی به بار می آورد.
انتخاب رشته، نقطه آغاز
سزاوار است که دانشجو در انتخاب رشته، به سه اصل «وظیفه»، «استعداد» و«علاقه» توجه کند. اگر این سه در یک رشته گرد آیند، بسی مایه سعادت است. چنانکه دانشجویی به علت نیاز جامعه، پرداختن به دانش پزشکی وظیفه شرعی او باشد که این رشته را در پیش بگیرد و این رشته قابل دسترسی و مورد علاقه اش نیز باشد.
گاهی شخصی به رشته ای علاقه نداردولی موظف به کسب آن است. پیداست وظیفه، تنها هنگامی معنا پیدا می کند که شخص قادر به انجام آن باشد. به قول دانشمندان علم کلام: الامر بما لایطاق محال;خداوند هیچگاه به امر نا شدنی فرمان نمی دهد.
باری وظیفه شرعی بر علاقه، چیرگی دارد. چه خوب است که وظیفه را علاقه همراهی نماید، اما اگر دانشجو صرفا به خاطر علاقه، وظیفه خویش را رها کند و درپی علاقه و خواست خود برود، بی تردید راه کژی را در پیش گرفته است. بدقت در این آیه بنگرید:
«ای بسا چیزی را بد می شمارید و حال آنکه به سود شماست و ای بسا چیزی راخوب و پسندیده می دانید ولی به زیان شماست.»[۱]
با توجه به محتوای زیبای آیه، درمی یابیم که ملاک سنجش، خواست و علاقه شخصی نیست بلکه معیار ارزش، وظیفه است. یکی از عوامل تشکیل دهنده علاقه یا عدم علاقه معرفت و شناخت است. اگر دانشجویی بدون آنکه بدرستی نسبت به یک دانش، شناخت پیدا کند علاقه و یا عدم علاقه خودرا واقعی بشمارد، ای بسا پندارش صحیح نباشد و این علاقه و عدم علاقه هم ممکن است کاذب باشد. مهم ترین دلیل ماافرادی هستند که بر اثر عدم توانایی در گزینش رشته های دلخواه و یا به هردلیل دیگر، رشته ای را انتخاب کرده اند که مورد علاقه آنان نبوده است. بسیاری از این افراد هنگامی که با دلگرمی تمام به کسب دانش در آن رشته پرداخته اند، علاقه واقعی خود رایافته اند. بنابراین دانشجویان برای تشخیص علاقه واقعی خود باید به تحقیق و بررسی درست بپردازند.
دانشجو باید بدون اجبار و پس ازبررسی درست و کسب شناخت واقعی نسبت به مسائل هر رشته، رشته مورد علاقه و توان خود راانتخاب کند.
امروزه بسیار سخن از «انقلاب فرهنگی» می شنویم، ولی چنانکه شایسته است، جوانان پرشور ما به این بخش روی نیاورده اند. هرگاه سخن ازعلوم انسانی و اسلامی است، ذهن جوانان به سوی شاگردان نامستعد وتنبل می رود. حال آنکه این دانشهامتکفل پرورش روح انسانها و معرفی شناخت صحیح اسلامی به دیگران است، اما علوم دیگر تنها ضامن رفع احتیاجات مادی انسان است. علوم فرهنگی باید پا به پای علوم تجربی به پیش رود. در اینجا به ذکر چندین پیشنهاد برای اصلاح موقعیت علوم انسانی می پردازیم:
۱- باید سطح درآمدها با مقدارارزش کار، تلاش شخص و دیگرملاکها سنجیده شود نه آنکه معیاراصلی تعیین درآمد، نیاز جامعه باشد. امروزه می بینیم که حقوق دکترای پزشکی با دکترای غیر پزشکی تفاوت فراوان دارد. پس باید چنان برنامه ریزی شود که جاذبه در آمد اقتصادی باعث جذب جوانان به رشته ای خاص و رویگردانی آنان از علوم با اهمیت دیگر نشود. امروزه هر کس تلاش می کند با هر وسیله ممکن در رشته پزشکی قبول شود و چه بسا به خاطرسوء انگیزه، تنها به امور مالی می اندیشد و غالبا از درمان آکادمیک وعلمی بیماران عاجز است و یا دراندیشه آن نیست.
۲- تلاش در جذب افراد مستعد وتوانا در رشته های انسانی و فرهنگی وجذب اساتید توانا در این رشته و نیزافزایش امکانات و لوازم پیشرفت مراکز علوم اسلامی، انسانی وفرهنگی – این امر از طریق اختصاص بودجه بیشتر در برنامه های اقتصادی وبودجه سالانه ممکن است.
۳- بهره جویی از کتب علمی، مطبوعات و رسانه های گروهی درشناساندن علوم انسانی به مردم.
۴- امور رفاهی این قشر همسان و یابیشتر از دیگر اقشار باشد تا هم کمبودهای اقتصادی، آنان را از صحنه بیرون نکند و هم عامل جذب دیگران به سوی این بخش نشود.
کوتاه سخن اینکه دانشجو درانتخاب رشته نباید تنها به مسائل مادی چشم بدوزد، بلکه باید وظیفه و نیازاجتماعی، توان و استعداد، علاقه، امکانات، شرایط خانوادگی واجتماعی و دیگر عناصر را هم مد نظرقرار دهد.
وقت شناسی
وقت، گوهری گرانبهاست که درگرانی و ارزش، هیچ چیز به پای آن نمی رسد. اگر چه مدت عمر انسان دراین دنیا محدود و در مقایسه با ابدیت اندک است، اما اگر انسان قدر آن رابشناسد و از لحظه لحظه آن به خوبی استفاده کند، تردیدی نیست که می تواند توشه ای ابدی را از آن برگیرد.
این بیان اهمیت و ارزشمندی وقت برای همه است، اما برای دانشجوبسی ارزشمندتر. امام صادق «علیه السلام» فرمود: «از جمله پندهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که: فرزند دلبندم!برخی از روزها، سالها و لحظه های روزت را به کسب دانش بپرداز، زیراهیچ ضایع کردنی چون تضییع این امرنیست.»[۲]
علی «علیه السلام» فرمود: «مغبون (زیان کار) کسی است که عمر گرانش را به چیزی بخس و بی ارزش بفروشد ومغبوط و نیک فرجام کسی است که عمرش را در فرمانبری از خداوندش سپری کند.»[۳]
امام حسین «علیه السلام» نیز فرمود:
«مغبون کسی است که به دنیاسرگرم شود و سودهای اخروی از کف او بیرون گردد.»[۴]
«دانشجو باید پیش از آنکه حایزمقام و منصبی والا گردد و قبل از آنکه به علم و فضل مشهور شود، ازفرصتهای دوران جوانی برای تحصیل علم، به خوبی بهره جوید زیرا به محض آنکه انسان دارای مقام ومنزلتی در جامعه شود و به علم ودانش نامور گردد، نه تنها این امر، میان این شخص و درک کمالات معنوی وعلمی او، بزرگ ترین مانع و فاصله را ایجاد می کند، بلکه چنین وضعی، عاملی پرتوان و انگیزه ای نیرومند وکامل خواهد بود که نقصان و رکودعلمی و اختلال را در چنین فردی به بار می آورد.»[۵]
ناگفته نماند، کسب دانش وقت خاصی ندارد و حتی در پیری هم نبایداز طلب علم باز ماند، امیر مؤمنان علی «علیه السلام» می فرماید: «طلب دانش ازکوچکی، چون نقش بر سنگ است.»[۶]
از این رو، جوانان به خاطر آمادگی پذیرش و شور و استعداد شگفت خود، باید بیش از هر کس دیگر قدروقت را بدانند و از این دوران عزیز به خوبی بهره ببرند. رسول اکرم «صلی الله علیه وآله»می فرماید: هر شب فرشته ای ازساحت قدس الهی فرو می آید و نداسر می دهد که: ای جوانان بیست ساله، تلاش و کوشش کنید.»[۷]
ناگفته پیداست که مقصود حدیث، تنها افراد بیست ساله نیست، بلکه منظور، تمام جوانان است. گمان نمی رود حسرتی جانکاه تر از حسرت یک پیر بر عمر از دست رفته اش باشد. علی «علیه السلام» می فرماید: سخت ترین غصه ها از دست رفتن فرصتهاست.[۸]
و نیز فرموده است: «فرصتها چون ابر می گذرند، بکوش که در راه خیر ازآنها بهره گیری وگرنه، پشیمان می شود»[۹]
در جای دیگر، انسان، فرزند زمان دانسته شده است.[۱۰] دانشجوی عزیز!هر نفسی که می کشی دمی از عمر تومی گذرد و یا به عبارت بهتر قدمی به جانب مرگ نزدیک می شوی.[۱۱]
از پیامبر «صلی الله علیه وآله» درباره عمرپرسیدند، فرمود:
در روز قیامت، بنده قدم از قدم برنمی دارد مگر آنکه از وی می پرسندعمرش را در چه اموری صرف کرده، جوانی را در چه چیز به پیری رسانده، مالش را در کجا صرف نموده و امام ورهبرش چه کسی بوده است؟» [۱۲]
برخی از علل هدر دادن و تباه کردن وقت، عبارت است از:
۱- غفلت از مرگ
کسی که از مرگ غافل است و خبرندارد که ضمانتی در زنده ماندن اونیست، همیشه فردا فردا می کند و همه کارها را به آینده موکول می نماید. این امر باعث می شود که قدر و قیمت وقت را نشناسد و در آینده – اگر زنده باشد – حسرت جانکاه تضییع آن رابچشد. البته ممکن است که مرگ چنین شخصی زود برسد و میان او وخواسته ها و آرزوهایش برای همیشه فاصله بیندازد.
رسول خدا«صلی الله علیه وآله» فرمود: چه بسیارند کسانی که روز خود را به پایان نمی برند و چه بسیارند کسانی که منتظر فردایی هستند که هیچگاه بدان نمی رسند.»[۱۳]
و علی «علیه السلام» فرموده است:
«آنکه مراقب اجل خود باشد، فرصتها را غنیمت شمارد.»[۱۴]
۲- بازی و سرگرمی
در اسلام یکی از عوامل ضایع کردن وقت، لهو و لعب و پرداختن به امور بی فایده است.
حضرت علی «علیه السلام» فرمود: «بازی بدترین چیزی است که عمر را ضایع می کند.»[۱۵] و «عمر خود را در لهویات و بازیها مگذران تا در آخرت امیدت قطع نگردد.»[۱۶]
۳- اشتغال به کارهای غیر مهم
انسان و بویژه دانشجو باید در انجام کارها اولویت را رعایت کند. ازطرفی در این دنیا آنقدر کار مهم واساسی هست که انسان به کارهای کم فایده نپردازد. مثلا” در زمان تحصیل کتابهای مهم، بسیار است و دانشجونباید قت خود را صرف کتابهای کم محتوا کند. علی «علیه السلام» فرموده است: «هر که به کار غیر مهم بپردازد، از کارمهمتر باز می ماند.»[۱۷]
۴- بی نظمی و عدم توجه به استعداد
دانشجو باید برای تمام کارهای علمی و غیرعلمی خود، برنامه ریزی کند. گاه کسی از استعداد و توانایی وعلاقه و… برخوردار است اما به خاطرنداشتن برنامه در زندگی، هیچگاه موفق نمی شود.
«استعداد» نیز امر مهمی است. دانشجو باید با توجه به استعداد وتوانایی خود کاری را انجام دهد. گاه دانشجویی وقت گران خود را بر روی یک رشته، یک کتاب و… صرف می کند اما به خاطر ناهمگونی استعداد، از عهده آن بر نمی آید وعمرش را ضایع می گرداند.
۵- مراقبت از جسم و جان
اگر دانشجویی در خوردن وخوابیدن، بر خورد با دیگران و هررفتار شخصی دیگر، موازین درست ومتعادل را رعایت نکند، دچار نارسایی روحی یا جسمی می گردد. مثلا” اگرپرخوری کند یا غذای ناسالم بخورد، بیمار می شود و باید وقت زیادی راصرف دارو و درمان کند و ای بسا ازدرس خود باز می ماند. اگر به روان خود نیز اهمیت ندهد، همین گونه درسختی می افتد.
دانشجو باید بداند چه وقت درس بخواند و مطالعه کند؟ چه وقت استراحت کند و یا بخوابد؟ چه وقت غذا بخورد؟ چه وقت از استاد بپرسد؟چه وقت تشکیل خانواده بدهد؟ و چه وقت…. این امور و دهها امور دیگر راباید به موقع انجام دهد تا هیچ فرصتی از دست نرود.[۱۸]
رفتارهای شخصی دانشجو:
رابطه تقابلی رفتارهای انسان، انکارناپذیر است. تنها هنگامی یک فرد و بویژه یک دانشجو در کار خودموفق می شود که هر بخشی از زندگی او با بخشهای دیگر هماهنگ باشد. مثلا اگر طالب علم، در خوردن، نکته های بهداشتی تغذیه را از نظر دوردارد، این امر در خواب و سلامتی و درنتیجه در درس و بحثش اثر می گذارد. پس او باید رفتارهای شخصی خود رادقیقا برنامه ریزی کرده، در همه حال عواقب وخیم ضربه به تحصیل را دراثر بی برنامگی و رفتارهای ناهنجار درنظر بیاورد.
چکیده سخن ما در دو بخش است.
۱- بهداشت روح و روان
۲- بهداشت جسم
دانشجو باید بداند اگر به بهداشت روحی و روانی و نیز بهداشت جسمی او اندک لطمه ای وارد آید خیلی زوداثر و انعکاس آن به درس می رسد و ازادامه تحصیل باز می ماند. در اینجاابتدا درباره، بهداشت روانی و سپس درباره بهداشت جسمی، قدری سخن می گوییم.
روح و روان انسان، همانند بدن به چیزهایی نیاز دارد. دانشجو تنها باروانی سالم، آسوده و آرام و با طراوت قادر به تحصیل است. از این رو باید ازهر گونه عملی که سلامت روانی او راتهدید می کند، بپرهیزد. رفتارهای ناهنجار روانی غالبا بر اثر عدم رعایت احکام اسلامی پدید می آید. اگرعواطف انسانی مهار نشوند، بهداشت روانی به خطر می افتد. در دعای هشتم صحیفه سجادیه می خوانیم:
«پروردگارا! پناه می برم به تو ازهیجان حرص و شدت خشم و تسلط غضب و کمی صبر و پیروی از هوای نفس یا تمایلات.»
این صفتها و دیگر عواطف، درروان انسان اثر بسزا دارند. البته به عقیده نگارنده، مهم ترین عامل بهداشت روان، تصحیح اعتقاد وانگیزه تحصیل است. اگر دانشجوانگیزه مادی نداشته باشد و هدف او ازکسب دانش، تنها جلب خشنودی خداوند و نیز خدمت به خلق او باشد، همیشه آرام است و این آرامش، زاییده اعتقاد صحیح و ذکر خداست.
دانشجویی که به نیازهای روحی خود و فضایل اخلاقی مطابق با فطرت آدمی پاسخ ندهد و در مسیرخودسازی نباشد به خاطر بی ایمانی وبی اعتقادی همواره در هیجان واضطراب و تشویش است. در مقابل، توکل بر خدا و ایمان به او از مهم ترین عناصر آرام بخش روان به شمارمی روند.
اعتقاد به خدا باعث می شوددانشجو از صفات رذیله چون: حسد، حرص و طمع، غیبت، سخن چینی، بدگویی، شهوت مداری، پرخوری، پرخوابی، پر گویی و… که مهم ترین عوامل عدم تعادل روانی شمرده می شوند، بپرهیزد.
افرادی که به احکام اسلام پایبند هستند، غالبا دچار بیماریهای عصبی وروانی نمی شوند چرا که «با یاد خدادلها آرام می گیرد.»[۱۹]
در چند جای قرآن کریم، سخن ازشرح صدر رفته است. کسی که بر اثرایمان به خدا، فراخ سینه شود، همه چیز را زیبا می بیند، به همه چیز مهرمی ورزد، همه را دوست دارد، زیراآنها را آفریدگان خدا می بیند.
بهداشت جسمی نیز اگر چه به درجه اهمیت سلامت روان نمی رسد، لیکن خود، عامل اساسی و یکی ازعوامل بهداشت روانی است. گفته اند: عقل سالم در بدن سالم است.
این عبارت که مضمون یک روایت است، سخن بجا و استواری است، زیرا کسی که تنی سالم نداشته باشد، نمی تواند از حقوق خود و دیگران دفاع کند و حقوق الهی را ادا کند. چنین شخصی قادر به تحصیل دانش وپرورش عقلی نیز نخواهد بود.
اسلام بیش از هر مکتب دیگر به مساله بهداشت اهمیت می دهد، با این تفاوت که در دین اسلام همه چیز برپایه پیشگیری بنیان نهاده شده ولی درمکاتب جدید همه چیز بر پایه درمان است. اسلام معتقد است که شخص باید از خوردن شراب، گوشت خوک و… پرهیز کند. ولی دیگران خود را دراین مهلکه می اندازند آنگاه در اندیشه درمان می افتند.
دانشجو باید برای آنکه تنی سالم داشته باشد و بیماری، میان او و درس فاصله نشود، احکام شخصی اسلام رابه دقت فراگیرد و عملی سازد. ما ازمیان رفتارهای شخصی دانشجو که دربهداشت تن او نقش اساسی دارد، به خواب و خوراک اشاره می کنیم:
۱- دانشجو باید در غذای خود به دقت بنگرد، بکوشد که در بهداشت تغذیه چند امر را رعایت کند:
– از پرخوری بپرهیزد. امام محمدباقر«علیه السلام» می فرماید: نزد خداوندهیچ چیز مبغوض تر از شکم پرنیست.[۲۰]
مهم ترین نتیجه پرخوری، تهدیدسلامت جسمی و روانی است. این امرباعث می شود قوه درک شخص بخوبی فعالیت نکند. لقمان حکیم درباره تاثیر پرخوری بر عقل و هوش به فرزندش چنین سفارش می کند: «فرزندم اگر شکم انسان پر شود، اندیشه اش می خوابد.»[۲۱]
پس اگر دانشجو بخواهد درس رانیک بفهمد باید از پرخوری بشدت پرهیز کند.
– دانشجو باید زمان خوردن را به درستی بشناسد و برای لذت، غذانخورد بلکه برای تقویت جسم بخوردو بیاشامد. به تعبیر قرآن کریم:
«کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا»[۲۲] ؛ از غذاهای حلال بخورید وعمل صالح انجام دهید!
هنگامی که به آیات و روایات می نگریم، در می یابیم که بهترین زمان غذا خوردن، صبح و شام است. گویاسه وعده غذا خوردن، خیلی سودمندنیست، زیرا هنگام صبح، بدن بر اثرخواب، غذای مصرفی را هضم کرده واینک که آغاز روز است، نیاز به تجدیدقوا دارد تا به فعالیت بپردازد. از این لحاظ صبحانه در سلامت جسم نقش مهمی دارد و هنگام عصر هم، بدن براثر کار زیاد و تلاش روزانه و مصرف انرژی، غذای خود را مصرف کرده واینک نیاز به غذا و مواد غذایی دارد.
شخصی از دردها و نارساییهای شکمی به امام صادق «علیه السلام» شکایت نمود. امام به او فرمود: «تنها صبح وشام غذا بخور و بین آن دو وعده، چیزدیگری نخور که باعث بیماری می شود. نشنیده ای که خداوندمی فرماید: روزی آنان در آنجا، صبح وشام عرضه می شود»[۲۳]
– آداب غذا خوردن را رعایت کند. پیش از غذا، دست خود را بشوید واگر می تواند وضو بگیرد، در آغاز غذا ذکر خدا بگوید، بر زمین بنشیند و بادست راست بخورد، لقمه های کوچک بردارد، تا گرسنه نشده غذانخورد و پیش از آنکه سیر شود، دست از غذا خوردن بکشد.
– بکوشد به کیفیت غذا بیندیشد نه کمیت آن، از این رو سعی کند ازغذاهای سنگین، پرچربی و گوشتهای قرمز کمتر مصرف کند، زیرا غذای سنگین مانع درک صحیح دانش می گردد و قدرت حافظه را بشدت ضعیف می گرداند.[۲۴]
۲- طالب دانش باید خواب خود رامتعادل گرداند و آداب اسلامی خواب را به درستی انجام دهد. البته نباید بدون ممارست، آنقدر از خواب خود بکاهد که قوای بدن او تعادل خود را ازدست دهند و این امر مانع کسب دانش و درک صحیح او گردد. ولی بکوشد که به حد نیاز اکتفا کند. پیش از خوابیدن، مسواک بزند، وضو بگیرد، با ذکر خدابه بستر برود و از شب زنده داری غفلت نورزد. دانشجو باید بداند که کثرت خواب، باعث سنگدلی، کندهوشی و بیماری جسم می شود.
پی نوشت ها
[۱] بقره، آیه ۲۱۶ [۲] امالی طوسی، ص ۶۶ [۳] غررالحکم، ج ۲، ص ۵۲۵ [۴] امالی مفید، ص ۱۱۷، مجلس ۲۳ [۵] آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص ۳۳۴;منیه المرید، ص ۲۲۵ [۶] بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۴ [۷] مستدرک الوسائل، ج ۱۲ ص ۱۵۷ [۸] غررالحکم، ج ۲، ص ۴۴۱ [۹] همان منبع، ص ۵۷۳ [۱۰] همان منبع، ج ۱، ص ۱۲۲ [۱۱] همان منبع، ج ۶، ص ۱۷۰ [۱۲] تحف العقول، ص ۵۶ [۱۳] امالی طوسی، ج ۲، ص ۱۳۹ [۱۴] غررالحکم، ج ۵، ص ۲۹۵ [۱۵] همان منبع، ج ۴، ص ۱۷۴ [۱۶] همان منبع، ج ۶، ص ۳۱۴ [۱۷] همان منبع، ج ۴، ص ۱۷۴ [۱۸] ر. ک: مطلبی – سید حسین: گوهر وقت، مرکزچاپ و انتشارات سازمان تبلیغات، چاپ اول [۱۹] رعد، آیه ۲۸ [۲۰] الکافی، ج ۶، ص ۲۶۹ [۲۱] المحجه البیضاء، ج ۵، ص ۱۵۱ [۲۲] مؤمنون، آیه ۵۱ [۲۳] الکافی، ج ۶، ص ۲۸۸; سوره مریم، آیه ۶۲برای توضیحات بیشتر درباره آداب غذا خوردنو نیز ر ک: فروع کافی، ج ۶ و کتاب «الاطعمه والمحجه البیضاء» ج ۳ و کتاب الاکل، ج ۵، باب شکستن شهوت فرج و شکم.
[۲۴] در این باره احادیث فراوانی به مارسیده است برای اطلاع بیشتر به منابع پیشین مراجعه کنید.منبع : حکمت سینوی » مرداد و شهریور ۱۳۷۶ – شماره ۱ , محمدی، فرزانه /حوزه نت