وقف های قرآنی
وقف های قرآنی چگونه است؟و قف اموال برای قرآن در جهت آموزش، توزیع، چاپ چگونه است؟وقف جهت آموزش قرآن و ترویج باورهای قرآنی چگون استپ؟
چکیده:
آموزش قرآن، به موجب آیات و روایات عدیده از اهمیت بسزایی برخوردار است، از همین رو، مسلمانان از همه مذاهب فقهی مختلف، به طرقی چون وقف، به آموزش قرآن و ترویج باورهای قرآنی کمک نموده اند.
وقف قرآن و نیز وقف اموال برای قرآن در جهت آموزش، توزیع، چاپ آن و… جایز و مطلوب است. وقف خاص قرآن به شیوه وقف به اولاد و… و وقف عام آن که در بین مسلمانان وقوع خارجی زیادی دارد.
از موجبات کمک به آموزش، تشکیل کتابخانه های مساجد و رواج باورهای دینی در خانواده ها و جوامع اسلامی است. وقف خاص قرآن، نشان از اهتمام مسلمانان به آموزش قرآن به فرزندانشان بوده که در روایات به شکل خاص مورد تشویق قرار گرفته است.
کلید واژه ها: قرآن، آموزش، وقف خاص و عام قرآن
پیامبر (ص) به عنوان نخستین معلم قرآن، آیات الهی را بر مردم می خوانده و مؤمنان به تلاوت ایشان گوش جان فرا می دادند. حضرت در همه جهات، از جمله از جهت «تعلیم قرآن» اسوه حسنه بودند و در زمینه تعلیم کتاب و حکمت روشی حکیمانه داشتند.
پس از ایشان نیز امامان معصوم (ع) به طور کلی شوه زندگی کردن با قرآن را تعلیم می دادند و قرآن را به عنوان بخشی از زندگی و یا متن زندگی اهل آن مطرح می کردند، به طوری که در زندگی آنان پنهان با آشکار، حضوری همیشگی داشته است.
در روایات نیز از اهمیت آموزش دادن و فراگرفتن قرآن سخن به میان آمده است، چنان که رسول خدا (ص) فرموده اند: «خیرکم من تعلم القرآن و علّمه» ( ری شهری، 2521/2)، بهترین شما کسی است که قرآن بیاموزد و آن را به دیگران آموزش دهد.
امام صادق(ع) نیز فرموده اند: «ینبغی للمؤمن ان لا یموت حتی یتعلّم القرآن او یکون فی تعلّمه» (ری شهری، 2521/2) سزاوار است که مؤمن نمیرد تا آن که قرآن را بیاموزد و یا در حال یادگیری قرآن باشد و نیز رسول خدا (ص) فرموده اند:
«الا من تعلّم القرآن و علّمه و عمل بما فیه فانا له سائق الی الجنّه و دلیل الی الجنّه» ( ری شهری، 2522/2)، آگاه باشید که هر که قرآن را بیاموزد و آن را به دیگری آموزش دهد و به آنچه درآن است، عمل کند، من سوق دهنده و راهنمای او به بهشت خواهم بود.
در خصوص نقش وقف در آموزش قرآن، تحقیق مستقلی وجود ندارد، اما می توان در این باره، اشاراتی پراکنده از کتب فقهی ونیز تحقیقات مربوط به وقف شیعه و اهل تسنن به دست آورد.
همچنین فهرست نسخ خطی قرآنی کتابخانه های مختلف اطلاعاتی در خصوص معرفی قرآن های موجود که بعضاً وقفی هستند، به دست می دهد، ازاین رو، تحقیقی مستقل در این باره ضروری می نماید.
اهمیت وقف دراسلام
وقف در لغت به معنای حبس و منع و در اصطلاح فقهی ( بحرانی،126/22) عبارت است از نگهداشتن و حبس کردن عین ملک و مصرف منافع آن در راه خدا است. تعریف یاد شده از حدیث مشهور نبوی «حسن الأصل و سبل المنفعه»
(نوری، 47/14) گرفته شده است. محقق حلّی، وقف را چنین تعریف می کند: «وقف عقدی است که ثمره آن حبس و اصل و تسبیل منافع می باشد ( تسبیل منافع یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است)». ( حلی،165/2)
مذاهب فقهی اهل سنت، متناسب با دیدگاه های خاص خود در باب وقف، تعاریف متعددی برای آن ارائه داده اند که در زیر به برخی از آن ها اشاره می شود: «وقف عبارت است از حبس مال که انتفاع از آن با بقای عین مال ممکن باشد».
( ابو اسحاق،313/5) «وقف عبارت است از حبس عین بر حکم ملک خداوند متعال». (ابن نجیم الحنفی،202/5) حنفیه در تعریف وقف گفته اند: «وقف عبارت است از حبس عین بر ملک واقف و صدقه دادن منفعت آن هر چند فی الجمله» (الحصفکی،337/4)
وقف به موجب متون اسلامی، اعم از قرآن و احادیث، اهمیت بسزایی دارد، چنان که از مصادیق «بِرّ» به شمار رفته و در آیه «تعاونوا علی البر و التقوی» بر مطلوب بودن آن استناد شده است.
افزون بر آن، در قرآن آیات بسیاری به چشم می خورند که ابعاد گوناگون وقف را با عنوان «انفاق» پوشش می دهند. انفاق بیش از 75 بار با تعابیر مختلف در جهت تشویق یا تشریح آداب، شرایط و موضوعات آن به کار رفته است.
تردیدی نیست که واژه انفاق می تواند واجد معنای وقف باشد؛ زیرا انفاق به معنای پر کردن، به پر کردن خلأهای جامعه برای آینده های دور هم تفسیر می شود؛ زیرا ماده ثلاثی انفاق، از نفق به معنای حفره است که وقتی به باب افعال می رود، معنای ضد آن؛ یعنی «پر کردن نیازهای جامعه» را می یابد،
در آن صورت یکی از مصادیق پر کردن خلأها می شود. مثلاً خداوند می فرماید: «الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیه لفهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»( البقره، 274). کسانی که در شب و روز، آشکار و پنهان، اموال خود را انفاق می کنند… .
در جای دیگر مسئله طلب خوشنودی خدا و استواری روح را در انفاق مطرح می کند و می فرماید: «و مثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاه مرضاه الله و تثبیتاً من انفسهم کمثل جنه بربوه اصابها وابل فاتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطل و الله بما تعملون بصیر» (بقره،265)
غیر از موارد یاد شده، تعابیر دیگری در قرآن، همچون سبیل الله، حسنه، صدقه، ایثار، الباقیات الصالحات، خیر و مشابه آن ها نیز می توانند معنای وقف را افاده و به آن تشویق نمایند.
در روایات اسلامی از وقف، بیشتر با عنوان «صدقه جاریه» و مانند آن تعبیر شده است. چنان که در حدیثی مشهور از پیامبر(ص) نقل شده است که فرموده اند: «اذا مات ابن آدم انقطع عمله إلا من ثلاثه ولد صالح یدعوله و علم ینتفع به بعد موته و صدقه جاریه» ( ابن ابیجمهوراحسائی،260/3)،
«هرگاه فرزند آدم بمیرد، عمل او قطع می شود، مگر از سه چیز: فرزند صالحی که برای او دعا کند و عملی که از آن سود برده شود و صدقه جاریه (وقف).
در حدیث یاد شده که مورد انفاق شیعه و اهل تسنن است، صدقه جاریه به وقف و «علم ینتفع به» به تعلیم و تصنیف، تفسیر شده است که تصنیف از آن جهت که سالیان متمادی برجا می ماند، قوی ترین مورد از موارد سه گانه در حدیث است. (سیوطی، 326/4 و بهایی،246) و در جای دیگر فرموده اند:
«سنه تلحق المؤمن بعد وفاته. ولد یستغفر له و مصحف یخلفه و غرص یغرسه و بئر تحفره و صدقه تجریها، و سنه یؤخذ بها من بعده» (کلینی،57/7):شش چیز هستند که بعد از مردن انسان به او می پیوندند:
فرزندی که برای او استغفار نماید، کتابی که از خود به یادگار گذارد، درختی که کاشته باشد، چاهی که حفر کرده باشد، صدقه ای که جاری نموده و روش نیکویی که بعد از او به آن عمل شود.
ازسوی دیگر، با توجه به پذیرش و رواج وقف در بین الملل و ادیان گوناگون می توان نتیجه گرفت که وقف مورد پذیرش عقلا است. قول به نامشروع بودن وقف مگر برای مساجد که برخی (مغنیه،585/2) از آن سخن گفته اند، منافی با اجماعی بودن مشروعیت وقف نیست؛
زیرا قول یاد شده از نظر مذاهب فقهی اسلامی، متروک بوده، قابل اعتنا نیست.دلایلی که بر رجحان وقف دلالت دارند، رجحان همه اقسام وقف را تأیید می کنند، از این رو، وقف قرآن را نیز با توجه به اهمیت و جایگاه بلند آن، به نحو اولی اثبات می نمایند.
پیشینه:
پیش ازاسلام، وقف در بین پیروان همه ادیان غرب و شرق رایج بوده، چنان که همه معبدها، صومعه ها، آتشکده ها و زندگی اسقف ها، موبدان و کاهنان از منافع موقوفات، اداره می شده است. ( جناتی،52و53)
پس از پیدایش اسلام، این روش پسندیده ادامه یافت و در زمان رسول خدا (ص) و امامان (ع) و زمان صحابه و تابعین و تابعین تابعین رواج داشت. چنان که بر اساس روایات، رسول خدا(ص) اموالی را وقف میهمانان می نمود. (نوری، 46/14).
همچنین طبق تصریح ابن هشام و دیگر مورخان ( ابن هشام، 518/1 و بلاذری، 325/1و518)نخستین صدقه موقوفه در اسلام زمین های خیرّان است که آن ها را با وصیت در اختیار رسول خدا قرار دادند و پیامبر آن ها را وقف کرد، این مورد اولین وقف در دنیای اسلام به حساب می آید.
ضمناً به گزارش روایات عدیده، حضرت فاطمه (س) باغستان خود را در مدینه وقف کرد.
(نوری،50/14 و ابن ابی جمهور احسائی، 260/3) در وقفنامه حضرت علی (ع) آمده است: «… علی عبدالله امیرالمؤمنان دو مزرعه «ابی نیرز» و «بغیبغه» را برای فقرای مدینه و ابن سبیل صدقه قرار داد تا خداوند، زور قیامت چهره او را از حرارت آتش مصون دارد،
پس فروخته و بخشیده نمی شود تا به دست وارث هستی برسد». همچنین روایت شده است: «لم یکن من الصاحبه ذو مقدره الا وقف وقفاً» ( ابن ابی جمهوری، 261/3)؛ از صحابه کسی نبود که توانایی مالی داشته باشد، مگر این که مقداری از آن را وقف کرد.
در صدراسلام، تعداد موقوفات بسیار نبود، ولی به تدریج با فتوحات اسلامی و گسترش سرزمین های گوناگون و یا بهتر شدن وضع مسلمان از نظر مالی، به همان میزان موقوفات آن ها هم از جهت کمی و کیفی گسترش یافت،
به طوری که زمان حکومت عباسیان، در کشورهای اسلامی آن روز، تقریباً مقداری از منابع عامه، از راه موقوفات و صدقات تأمین می شد، چنان که موقوفات مدرسه مستنصریه و نظامیه بغداد، مسجد جامع دمشق و دیگر موارد شاهد این مدعا هستند؛
زیرا بر اساس تصریح برخی از مورخان ( ذهبی،8/46 و7) نوشته ای شامل پنج جزوه در خصوص موقوفات مدرسه مستنصریه دیده شده که اقلام زیادی را در بر داشته است و حدود پانصد نفر از جمله مدرسان و شاگردان ایشان از آن ارتزاق می نمودند.
همچنین در مورد مدرسه نظامیه- که به اهتمام خواجه نظام الملک ساخته شده- تصریح شده است: «موقوفات زیادی برای این مدرسه و مدرسان شافعی آن در نظر گرفته و شرط کرده است که در این مدرسه افرادی به آموزش قرآن بپردازند و افرادی به تدریس علم نحو اقدام کنند و برای هر یک سهمی از وقف را در نظر گرفته است». ( ابن الجوزی، 304/16)
در مورد وقف قرآن برای مساجد و آموزش و تلاوت آن نیز وضع همین گونه است؛ یعنی این امر همواره مورد اهتمام و توجه مسلمانان بوده است،
به گونه ای که مثلاً در مراکش علاوه بر آنکه سلاطین و خلفاء، از جمله مهدی بن تومرت و مرتضی موحدی خود به استنساخ قرآن با دست خویش اقدام می نمودند، وقف قرآن بر مساجد خواه توسط سلاطین و خواه توسط عموم مردم رواج داشته است.
وقف نامه های موجود قرآنی این امر را تأیید می کنند، در میان آن ها می توان از کتابخانه مسجد جامع قزوین نام برد که قرآن های زیادی وقف آن شده است.
همچنین اشاره شده که «أبوالقاسم علی بن ناصر الدوله محمد بن إبراهیم بن سیمجور» نسخه ای از قرآن در سال 363 هجری به کتابخانه آستان قدس رضوی وقف نموده و از آن پس، وقف قرآن در قرن چهارم رو به افزایش و گسترش نهاده است. این امر پیشینه طولانی کتابخانه آستان قدس را نیز نشان می دهد.
وقف قرآن از دیدگاه فقهی
لفظ مصحف و قرآن، شامل کل کتاب آسمانی است، اما از نظر عرف، مقداری از کتاب آسمانی، همچون حزب یا یک برگه یا مقداری از سوره، مصحف یا قرآن نامیده می شوند.در خصوص وقف قرآن از دیدگاه فقهی، از دو زاویه ذیل می توان بحث نمود:
الف) موقوفه واقع شدن قرآن
در این فرض که رایج ترین نوع وقف قرآن است، قرآنبا اهدافی نظیر تلاوت، آموزش و. .. برای مکان هایی چون مسجد، حسینیه، حرم و مشابه آن ها وقف می شود، به عبارتی، مسجد و موارد مشابه موقوف علیه هستند که قرآن وقف آن ها شده است،
از سویی، فقهای شیعه به مالیت و جواز وقف قرآن تصریح نموده اند، چنان که مامقانی گفته است: «آیا نمی بینی که وقف قرآن و وصیت به آن صحیح است و این که قرآن به ارث برده می شود و این که به حکم فتاوی اصحاب و نصوص ایشان به عنوان حبوه به فرزند بزرگ تر می رسد؟!
و از آنچه ما گفتیم، آشکار می شود که چنانچه غاصبی قرآن را غصب نموده و آن را تلف نماید، ضامن قیمت نوشته های آن خواهد بود، نه برگ و دو جلد و غیر از نوشته های آن». چنان که گذشت، دانشمندان شیعه به جواز وقف تورات و انجیل از سوی پیروان آن ها باور دارند.
در خصوص علت جوار وقف قرآن از دیدگاه شیعه باید گفت: به عقیده آن ها، موقوف باید همان شرایط مبیع را داشته باشد؛ یعنی عین معین و ملک واقف باشد، از این رو، وقف دین و مال مجهول و غیر مملوک صحیح نیست،
بدیهی است که قرآن شرایط یاد شده را دارد( مغنیه، 576/2) چه آنکه علاوه بر مالیت، دیگر شرایط را دارد، از همین رو، مهریه قرار دادن آموزش آن صحیح است.
از سویی، از دیدگاه همه مذاهب فقهی اسلامی ( مغنیه، 577/2) از جمله شرایط لازم موقوفه آن است که عین موقوفه با وجود بقای آن، امکان انتفاع داشته باشد، از طرفی، وقف اعیان منقول به انفاق همه مذاهب – جز ابوحنیفه که به منع آن باور دارد
و شاگردش محمد که به صحت آن در خصوص سلاح و گلّه اسب باور دارد- صحیح است. بدیهی است که قرآن این شرایط را نیز دارد، از این رو، وقف آن امکان پذیر بوده و منعی ندارد.
وقف های مکرر قرآن ( به دو صورت خاص و عام) از سوی دانشمندان شیعه همچون ابن طاووس و… و تشویق ایشان به وقف قرآن نشان از مطلوبیت و رجحان و جواز وقف قرآن از دیدگاه شیعه دارد.
چنان که استفتائات و پاسخ های فقهای شیعه نیز این دیدگاه را تأیید می کند، مثلاً از حضرت امام (ره) سؤال شده است: «تبدیل قرآن و کتب وقف شده در مساجد به احسن، چه صورت دارد؟» ایشان در پاسخ فرموده اند: «تا موقعی که قابل استفاده است،
فروش و تبدیل آن جایز نیست». ( خمینی، استفتائات، 370/2) همچنین در جای دیگر ( خمینی، استفتائات، 383/2 و384) از ایشان پرسیده اند: «احتراماً معروض می دارد: بعضی از اشخاص خیّر، قرآن کریم را به صورت جزوه به مساجد برای قرائت اهدا می کنند و در جلد جزوه ها وقفنامه یا عکس واقف را می چسبانند،
بعضی از اشخاص این وقفنامه ها یا عکس اشخاص را پاره کرده و بیرون می ریزند، در شرع مقدّس اسلام این کار چه حکمی دارد؟ ایشان در پاسخ فرموده اند: اهداء جزوه ها مانع ندارد و کسی حق ندارد وقف نامه را پاره کند و بیرون بریزد».
همچنین از مقام معظم رهبری سؤال شده است: «یک نسخه خطی قرآن مربوط به سنه 1263ه. ش وقف یک مسجد شده و در حال حاضر در معرض از بین رفتن است. آیا جلد کردن و نگهداری این اثر مقدس و ارزشمند نیاز به اجازه شرعی دارد؟»
یشان در پاسخ فرموده اند:«اقدام به جلد کردن و اصلاح جلد و ورق های قرآن مجید و نگهداری آن در همان مسجد، احتیاج به اجازه خاصّی از طرف حاکم شرع ندارد». (خامنه ای، 504)
در این زمینه می توان از استفتائات ذیل و پاسخ به آن ها توسط آیت الله گلپایگانی (ره) نیز یاد کرد؛ زیرا ایشان در پاسخ پرسش: «قرآن خطی که وقف خاص است و باید مورد استفاده اولاد معینی قرار بگیرد،
با داشتن متولی شرعی، (زید) مأذوناً قرآن را پیش (عمرو) مؤسس کتابخانه ای، به عنوان ودیعت نهاده تا از مطالب مندرجه در ظهر( پشت) قرآن مذکور و خصوصیات آن استفاده نموده، بعد به طرف رد کند و مؤسس مزبور سهواً آن را جزء مصحف های کتابخانه قرار داده و در تحت شماره بیرون آورده است،
آیا بر زید واسطه و یا متولی شرعی، حق مطالبه آن هست یا نه و آیا جایزاست با عدم رضایت متولّی و وقف خاص بودن، در کتابخانه عمومی مورد استفاده قرار گیرد؟» فرموده اند:
«در فرض سؤال که مصحف شریف مزبور وقف خاص بوده، باید مطابق وقف عمل شود و نگاه داشتن آن برخلاف وقف است و اذن متولی جایز نیست». همچنین در پاسخ پرسش:«یک جلد کلام الله مجید را کسی وقف بر محلّ معینی نموده، ولی چون کلام الله در آن محل خیلی جمع شده، این قرآنی به کلی از استفاده افتاده است.
در این صورت جایز است انتقال به محل دیگری بدهند یا نه؟» فرموده اند:«در صورتی که هیچ مورد استفاده نمی باشد، ببرند محل دیگری از آن استفاده شود، اشکالی ندارد». در پاسخ پرسش: «دفن اوراق قرآن و کتب موقوفه که مورد استفاده نیستند، چه صورت دارد؟»فرموده اند: «برای حفظ از هتک، مانعی ندارد».
مذاهب فقهی اهل تسنن، غیر از ابوحنیفه و نیز شاگردش محمد، به صحت وقف قرآن باور دارند، تا جایی که گفته اند: هرگاه فردی کتاب هایش را وقف کند، قرآن نیز داخل وقف بوده و موقوفه تلقی می شود؛ چه آنکه قرآن از نظر لغت و شرع، کتاب تلقی می شود،
دلیل آنکه قرآن شرعاً و لغتاً کتاب نامیده می شود، آن است که خداوند در آیات زیادی از قرآن آن را کتاب نامیده است، بر فرض که عرف، قرآن را کتاب ندانند، به دلیل معنای لغوی کتاب، به قضاوت عرف توجهی نمی شود، هر چند که برخی علمای اهل تسنن هنگام تعارض لغت و عرف، عرف را مقدم داشته اند.
با توجه به جواز وقف قرآن، از دیدگاه حنیفه، وقف قرآن بر مسجد معینی جایز است، در این صورت، قرآن فقط در همان مسجد قرائت می شود، اما بر اساس قول دیگری از ایشان، قرائت قرآن به مسجد مزبور محدود نمی شود.
و می توان در سایر مساجد نیز از روی آن قرائت نمود، ابن عابدین از دانشمندان حنفی نقل کرده است: «هرگاه قرآن را بر مسجدی وقف کنند، اما اهل آن مسجد را تعیین ننمایند، برخی گفته اند که در مسجد قرائت می شود؛
یعنی به اهل مسجد که به مسجد آمد و شد دارند، اختصاص می یابد و برخی گفته اند که به اهل مسجد اختصاص نمی یابد؛
یعنی می توان آن را به جای دیگر برد و باقی می ماند موردی که واقف به طور عام قرآن را برای طلاب علم، وقف، ولی شرط کند که آن از مسجد یا مدرسه- همان گونه که عادت است- خارج نشود… بعید نیست که پیروی از شرط ( واقف) واجب باشد». ( ابن عابدین، 366/4)
یکی دیگر از فقهای حنیفه گفته است: «اما وقف منقول قصد شده است، چنانچه منقول،گلّه اسب یا سلاح باشد، وقف منقولات دیگر چنانچه در عرف جریان نداشته باشد، از نظر ما جایز نیست، اما چنانچه وقف منقول متعارف باشد،
مثل تیشه، اره،… مصحف ها برای قرائت قرآن، ابویوسف گفته وقف آن ها جایز نیست و محمد گفته جایز است، همین قول را عموم مشایخ از جمله سرخسی پذیرفته اند. همچنین در الخلاصه این قول پذیرفته شده، مختار ما نیز همین است».
جصاص (1621/4) یکی دیگر از دانشمندان حنفی مذهب نیز به جوار وقف قرآن اذعان و تصریح نموده است.حنابله نیز به جواز وقف قرآن اذعان نموده اند ( ابواسحاق، 316/5 و البهوتی، 451/2) سخن مالکیه نیز جوار وقف قرآن از نظر ایشان را می رساند.
همچنین شافعیه، ضمن پذیرش جواز وقف قرآن، اشاره نموده اند که وقف قرآن و کتب عالم و عبد مسلمان بر کافر ذمی و حربی درست نیست، ایشان وقف قرآن و هر نوع وقف دیگر را ملحق به میت نموده و آن را به عنوان صدقه برای میت مفید دانسته اند.
( الشربیتی المحتاج، 379/2؛ سلیمان الجمل، 386/3؛ شهاب الدین القلیونی، 17/3 و الشربینی، 361/2ق)
بر اساس دیدگاه مذاهب فقهی اهل سنت در مورد جواز وقف قرآن، فروع و احکامی برای آن بیان شده است، چنان که شخصی پرسیده است: در مساجد، قرآن های اضافی وجود دارد و تعدادی از آن ها برای امانت در نظر گرفته شده اند، آیا ما می توانیم در این قرآن ها تصرف کنیم، مثلاً آن ها را هدیه دهیم یا به مساجد دیگر شهرها بدهیم؟
در پاسخ استفتاء مزبور گفته شده است: وقف قرآن برای قرائت و استفاده نمودن از آن است، چنانچه قرآن مدت طولانی بدون استفاده قرائت باقی بماند و حصول اجر برای وقف آن متوقف شود،
می توان آن را برای استفاده به مسجد دیگر منتقل ساخت، هر چند که مسجد یاد شده در شهر یا کشور دیگری باشد. ( مجله کلیه ملک خالد العسکری، شماره 79، سال 2004م)
ب) موقوف علیه واقع شدن قرآن
بر اساس این فرض، اگر مالی جهت قرآن، (آموزش، چاپ، قرائت و… ) وقف شود، مال یاد شده موقوفه است و قرآن موقوف علیه. این نوع وقف از نظر فقه شیعه منعی ندارد، تنها ایراد فرضی آن است که قرآن به دلیل نداشتن یکی از شرایط موقوف علیه؛ یعنی «اهلبیت تملک»، نمی تواند موقوف علیه واقع شود. اما این ایراد وارد نیست؛
زیرا مسجد هم اهلیت تملک ندارد، اما وقف برای آن صحیح است، از سویی این نوع وقف به لحاظ انسان ها که اهلیت تملک دارند و از آن استفاده می کنند، منطقی است. مغنیه دراین باره گفته است:
«[از جمله شرایط موقوف علیه] آن است که اهلیت تملک داشته باشد، از این رو، وقف بر حیوان و وصیت برای آن- آن گونه که غربی ها انجام می دهند- جایز نیست؛
زیرا مقداری از اموال خویش را مخصوصاً خانم ها برای سگ ها وصیت می کنند، اما وقف بر مساجد و مدارس و بیمارستان ها و مشابه آن ها، در حقیقت وقف بر انسان هایی است که از آن ها استفاده می کنند». (مغنیه، 577/2)
محقق حلی نیز ضمن اشاره به شرط یاد شده به نوعی از ایراد مزبور، چنین پاسخ داده است: «وقف بر مصالح، مثل پل ها و مساجد صحیح است؛ زیرا در حقیقت وقف بر مسلمانان است» ( محقق حلی، 168/2)
شهید اول ( شهید اول، 99) نیز به نوعی ایراد یاد شده را در نظر داشته و به همان شیوه محقق حلی آن را پاسخ گفته است، از همین رو، عبارات یوسف بحرانی در این باره قابل توجه می باشد که گفته است:
«فقها تصریح نموده اند که وقف یاد شده وقف بر مسلمانان است به اعتبار برخی از مصالح ایشان و تردیدی نیست که مسلمانان قابل تملیک هستند و نهایتش آنکه آن وقف بر ایشان است به اعتبار مصلحت معینی از مصالح ایشان، پس گویا آن وقف بر ایشان است،
به شرط آنکه در مصرف یا مصلحت خاصی صرف شود». (بحرانی،190/22) ولی در واقع آن، صرف برخی از مصالح مسلمانان می شود».
با توجه به پاسخ های یاد شده، وقف قرآن در حقیقت به انسان ها؛ یعنی قاریان، مفسران، آموزش دهندگان آن و… باز می گردد مجاز است. از سویی، این نوع وقف، مثل وقف مورد اول، در گسترش فرهنگ قرآن نقش بسزا دارد، همچنین، به نوعی، تعظیم و بزرگداشت شعائر الهی تلقی می شود که در قرآن :
«من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» (حج،32) مورد تشویق قرار گرفته و فقها بارها برای مطلوبیت و رجحان امور دینی به آن استناد نموده اند. از طرف دیگر- چنان که گذشت- وقف یهود و نصارا برای کتاب های مقدس خویش ( تورات و انجیل) اشکالی ندارد. ( محقق حلی، 168/2)
بدیهی است که وقف مسلمان برای قرآن باید مجاز و مطلوب باشد. این نوع وقف وقوع خارجی نیز دارد؛ یعنی برخی از وقف هایی که توسط مردم صورت می گیرد، وقف بر قرآن است که شامل آموزش،چاپ و توزیع آن و… می شود.
در فقه اهل سنت نیز این وقف مجاز است و وقوع خارجی دارد، زیرا بر اساس تاریخ اسلام و تصریح غزالی (غزالی،10)، خلفا، ملوک، سلاطین و مسلمانان ثروتمند بسیاری اموال خویش را وقف آموزش، به خصوص آموزش قرآن نموده اند. در فقه اهل سنت، این نوع وقف، دامنه زیادی را به خود اختصاص داده است،
به گونه ای که مدارس قرآنی، قرائت قرآن در گورستان ها، قرائت قرآن و بخشش ثواب آن به دیگران و… را نیز شامل می شود. ابوحنیفه، احمد بن حنبل و جمهور فقهای گذشته بر این باور بودند که ثواب این نوع قرائت به افراد مورد نظر می رسد،
البته مشروط به آنکه قرائت قرآن بدون دستمزد باشد، اما مشهور از مذهب شافعی و مالک آن است که ثواب این نوع قرائت به افراد مورد نظر نمی رسد، اما قرائت قرآن با دستمزد را به انفاق مجاز ندانسته اند. (ابن ابی العز، 664/2)
با توجه به تقسیم وقف به اقسامی چون عام و خاص، در بین مسلمانان، وقف قرآن به شکل عام رواج داشته است.
اقسام وقف
وقف اقسام گوناگونی به شکل زیر دارد:
1. وقف عام: عبارت است از وقفی که بر جهات و عناوین عام باشد، مانند وقف بر فقراء، وقف بر اهل علم، وقف بر مدارس، بیمارستان ها و مانند این ها.
2. وقف خاص، عبارت است از وقفی که بر جهت خاص و عنوان خاصی باشد، مانند وقف بر اولاد ذکور و یا وقف بر محل یا فرد خاصی که انتفاع از آن خصوص می باشد.
از جهت دیگر، وقف بر دو قسم تقسیم می شود:
1. وقف انتفاع : عبارت است از وقفی که مقصود از آن درآمد مادی نباشد، مانند احداث مسجد و حسینیه در زمین ملکی خود و یا زمین موات.
2. وقف منفعت: عبارت است از وقفی که مقصود از آن، درآمد مادی برای هزینه چیزی دیگر است، مانند وقف مغازه برای اداره مسجد و یا مدرسه و یا بیمارستان.
وقف خاص قرآن
این نوع وقف در جوامع اسلامی رواج زیادی داشته و افراد با این نوع وقف، فرهنگ قرآن را درخانواده خود استمرار می دادند. از جمله این وقف ها می توان به وقف ابن طاووس اشاره کرد.
ایشان، بر اساس تصریح خودشان در کتاب سعد السعود، کتابخانه ارزشمندی داشته اند که تفاسیر، قرآن ها و کتب متعدد دیگر را در خود جای داده بود. وی در این کتاب به معرفی تفصیلی کتاب هایش پرداخته، چنان که در باب اول این کتاب، ضمن پانزده فصل، مصاحف و ربعات مصاحفی را که وقف نموده، معرفی کرده است.
مثلاً در «فصل چهارم» اشاره نموده که یکی از مصاحف خویش را وقف دخترش شرف الاشراف نموده که در دوازده سالگی حافظ قرآن شده، آن گاه آیاتی از آن که جهت تفسیر برگزیده است. همچنین از شش مصحف نامبرده، یکی را به فرزندش محمد- که کودک در گهواره بوده- هدیه یا وقف نموده است.
دو مورد از مصحف هایش را نیز به فرزند دیگرش، علی -که به تصریح خودش در روز جمعه، هشتم محرم سال 647 ق در نجف اشرف متولد شده- وقف کرده است. همچنین یکی از مصاحف کاملش را به دختر دیگرش فاطمه -که در کمتر از نه سالگی حافظ قرآن شده- وقف نموده است. (ابن طاووس،5و30-27)
این امر، اهتمام شدید به آموزش قرآن به کودکان، تأثیر وقف قرآن در آموزش آن، همچنین اهتمام زنان به قرآن مجید را نشان می دهد.از جمله موارد وقف خاص قرآن- که اهتمام گذشتگان به آموزش قرآن و نیز نقش وقف در آموزش را نشان می دهد- نسخه ارزشمندی است که در کتابخانه مجلس نگهداری می شود.
این قرآن، به قرآن امام زمان(ع)معروف و متعلق به خوانین یزد بوده است. آن ها، آن را وقف اولاد ذکور کرده بودند که تا زنده هستند آن را به نیت امام زمان تلاوت نمایند و ذکور که با امام زمان هم عصر خواهد شد، هنگام ظهور، این قرآن را به امام آخرین فرزند زمان تقدیم کند.
قدمت این قرآن ارزشمند به اواخر دوره صفویه بر می گردد. این قرآن سرفصل آن به خط احمد نیریزی از پیشگامان خوشنویسی اواخر دوره صفویه نوشته و ( در سوره فاتحه الکتاب و ابتدای سوره بقره) به نحو زیبایی تذهیب شده است.
این قرآن از رو جلدی عالی دارد، قرآن یاد شده یکی از نظر جنس کاغذ، کتابت و تذهیب بی نظیر بوده و کامل ترین قرآن های تاریخی به شمار می رود.
وقف عام قرآن
وقف قران به صورت عام بر مساجد و آرامگاه ها از رایج ترین انواع وقف است که فی سبیل الله و با نیت تقرب به خداوند متعال و طلب رضا و آمرزش او برای تلاوت قاریان و تلاوت کنندگان کلام مقدس بهره مندی زندگان و مردگان از اجر و ثواب دنیوی و اخروی انجام می شود.
این سنت در همه ی سرزمین های اسلامی، به ویژه در ایران، درطول تاریخ حیات درخشان اسلامی اش رایج و متداول بوده است. نسخ خطی متعدد و وقف نامه های قرآنی این امر را تأیید می کنند.
کهن ترین نسخه قرآنی موقوفی دنیای اسلام متعلق به قرن دوم هجری و متعلق به جامع کتابخانه خدیبی مصراست که در سال 168 هجری در جامع عتیق فسطاط وقف شده است. دومین قرآن از این نظر به خط کوفی اولیه و در زمان حکمرانی امجور( 264-265هـ)در دمشق وقف شده است. ( بیانی، 18)
سومین نمونه، قرآن کوچکی است بر پوست E. D. ROSS آن را در 1920 میلادی در تونس دیده و دارای وقف نامه ای به تاریخ 275 هجری بوده است.
چهارمین قرآن در کتابخانه مورگان نیویورک به شمار 217 M موجود است که به خط کوفی و دارای وقف نامه ای از سوی «عبدالمنعم» بر مسجد بزرگ دمشق می باشد. در پیشانی صفحات این قرآن عبارت، حبس الله نوشته شده است.
ترجمه متن این وقف نامه به این شرح است: عبدالمنعم بن احمد این اجزا را که بالغ بر سی است، وقف مسجد جامع اموی دمشق کرد. به امید اجر و قبول خداوند در ماه ذی القعده 298 (مکی سباغی، 86)
قرآن دیگری به شماره 336 نسخ عربی موجود در کتابخانه ملی پاریس به خط کوفی اولیه و به سال 329 هجری در مسجد جامع فسطاط وقف شده است.
چنان که گذشت، کهن ترین قرآن موقوفی ایران از قرن چهارم هجری و به شماره 3004 موزه قرآن و نفائس آستان قدس رضوی (ع) به خط کوفی ایرانی است. ( گلچین معانی، 33)
قرآن های خطی موجود در بخش اسلامی موزه ملی ایران از جمله نفیس ترین مجموعه های نسخه های خطی قرآنی به شمار می آیند. این قرآن ها عمدتاً بر مساجد، مقابر و اماکن متبرکه وقف شده اند. از آن جا که بیش ترین این مجموعه از بقعه شیخ صفی
الدین اردبیلی به این موزه منتقل شده است، بیش تر این قرآن ها موقوفه این بقعه بوده اند. مجموع وقف نامه های مورد وقف 48 مورد است. دو مورد از این وقف نامه ها وقف خاص یعنی وقف بر اولاد هستند.
نتیجه گیری:
ازآنچه نتایج ذیل به دست می آید:
1. آموزش قرآن به دلیل اهمیت آن و توصیه های زیاد قرآن و معصومان: مورد توجه همه مذاهب فقهی اسلامی است
.
2. مذاهب فقهی مختلف اسلامی از طرق گوناگون، چون وقف قرآن به شکل عام و خاص در آموزش قرآن و ترویج باورهای دینی نقش ایفا کرده اند. از این رو، وقف قرآن به هر دو نوع آن از اسباب تقویت قرآن و ارزش های دینی است، به خصوص در مورد کودکان که تشویق آنان به ارزش های قرآنی را در بر دارد.
3. مذاهب فقهی اسلامی، آثار معنوی دنیوی و اخروی وقف قرآن و قرائت و آموزش آن را باور دارند و معتقدند که وقف قرآن یکی از مصادیق صدقه جاری مذکور در روایات مورد اتفاق شیعه و اهل تسنن است.
4. قرآن های وقفی در پایه گذاری و گسترش کتابخانه های اسلامی در مساجد و مکان های مقدس، چون حرم ائمه (ع) و… نقش بسزا داشته اند. این امر را می توان از قرآن وقفی به حرم امام رضا (ع) نتیجه گرفت که از تاریخ وقف قرآن یاد شده، می توان به سابقه طولانی این کتابخانه پی برد.
پینوشتها:
1-عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه شیراز
نشانی الکترونیکی:mrahimi@ shiraz.ac.ir
تاریخ دریافت مقاله: 1388/10/12
تاریخ پذیرش مقاله: 1388/11/10
منابع:
1. قرآن کریم
2. ابن الجوزی، الوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول،1421 ق
3. ابن طاووس، علی بن موسی، سعدالسعود، الحیدریه فی النجف، چاپ اول، 1369ق
4. ابن عابدین، محمد امین، حاشیه رد المختار، بیروت، دار الفکر، 1415 ق
5. ابن نجیم الحنفی، زین الدین، البحر الرائق شرح کنز الدقائق، بیروت، دار المعرفه، چاپ دوم،1416ق
6. ابوالسحاق، ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن مفلح (1400)، المبدع فی شرح المقنع، بیروت، المکتب الاسلامی، 1400ق
7. احسائی، ابن ابی جمهور، عوالی اللثالی، قم، چاپ اول، 1403ق
8. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق
9. بحرانی، یوسف به احمد به ابراهیم، الحدائق الناضره، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1418 ق
10. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دار الفکر، 1417ق
11. بهایی، بهاء الدین محمد بن حسین عاملی، مشرق الشمسین مع تعلیقات الخواجویی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، 1414ق
12. البهوتی، منصور بن یونس، الروض المریع فی شرح زاد المستقنع، ریاض، مکتبه الریاض الحدیثه، 1390 ق
13. بیانی، مهدی، راهنمای گنجینه قرآن در موزه ایران باستان، تهران، 1328ق
14. جصاص، احمد بن محمد الطحاوی، مختصر اختلاف العلماء، بیروت، دار البشائر السلامیه، چاپ دوم، 1417ق
15. جناتی شاهرودی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، مؤسسه کیهان، چاپ اول، 1374ش
16. الحصفکی، علاء الدین، الدر المختار، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1386ق
17. حلی، محقق نجم الدین جعفر بن حسن، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق
18. الحنفی، ابن ابی العز، شرح الطحاویه، بی جا، تحقیق الترکی، 1417ق
19. خامنه ای، سید علی، ترجمه اجوبه الاستفتائات، بی جا، بی تا
20. خمینی (ره)، روح الله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسان حوزه علمیه قم، بی تا
21. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ اسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1413ق
22. ری شهری، محمد میزان الحکمه، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1375ش
23. سلیمان الجمل، حاشیه الجمل علی شرح المنهاج، بیروت، دارالفکر، بی تا
24. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر ابو الفضل، الدیباج علی مسلم، دار ابن عفان 1416 ق
25. الشربینی الخطیب، محمد، مغنی المحتاج الی معرفه معانی الالفاظ المنهاج، بیروت، دار الفکر، بی تا
26. الشربینی، محمد، الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع، بیروت، دارالفکر، 1415ق
27. شهاب الدین القلیوبی، احمد بن احمد بن سلامه، حاشیه عمیره، بیروت، دار الفکر،چاپ اول، 1419ق
28. شهید اول، محمد بن مکی، العمه الدمشقیه، بیروت، دار التراث الاسلامیه، چاپ اول، 1410ق
29. غزالی، محمد بن محمد، جواهر القرآن و درره، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1409ق
30. کلینی، محمد به یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق
31. گلچین، معانی، احمد، راهنمای گنجینه قرآن، مشهد، استان قدس رضوی،1374ش
32. مجله کلیه ملک خالد العسکری، شماره 79، سال 2004،
33. مغنیه، محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسه، دار التیار الجدید- دار الجواد، بیروت، چاپ دهم،1421ق
34. مکی سباعی، محمد، کتابخانه بزرگ اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1373ش
35. النسفی، ابو البرکات عبد الله بن احمد، تفسیر النسفی، بی جا، بی تا
36. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل بیت علیهم السلام لاحیاء
التراث، چاپ اول، 1408ق
37. http://www. habous. gov. ma/ar/detail
aspx?id=1151&z=270&s=8
38. http://www. imamreza. net/arb/imamreza. php?id=1016
39. http://www. balagh. net/persian/quran/ketab_khaneh/15_quran_dar_ayeneye_ahkam/08. haml
40. http://www. islamweb. net/ver2/Fatwa/ShowFatwa. php?lang=A&Id=27442&Option=Fatwald
41. http://www. ansab-online. com/phpBB2/showthread. php?t=13127
42. www. Dawahmemo. com
43. http://www. bfnews. ir/vdchinkjldiljknlnglggfmhjfdgpfhklhlolnekonglicaphfgcabjbmbfbibmognonebmnhnooedohbhcnlpekolgbjhbibaaokiibenk. html
44. Milieux:partl,ARS ORIENTALS,vol XX ehelan Estelle Writing Quran manuscripts and jheir
پینوشتها:
1-عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه شیراز
نشانی الکترونیکی:mrahimi@ shiraz.ac.ir
تاریخ دریافت مقاله: 1388/10/12
تاریخ پذیرش مقاله: 1388/11/10
منبع:نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 5.
نویسنده:دکتر مرتضی رحیمی(1)
ارسال توسط کاربر محترم سایت : aziztaeme
منبع: سایت راسخون