پدران نگران، مادران نگهبان
بعضی از پدر و مادرها بچهها، را تباه میکنند؛ آنها گمان میکنند فرزندشان بدون کمک آنها، به هیچ عنوان موفق نخواهد شد، پس سعی میکنند در هر موقعیتی محافظ و نگهبان او باشند.
آنها خود را ناظر و مسئول هر اتفاقی دانسته و تمام لحظات فرزندان را دقیقا کنترل میکنند. فرزند هم به خوبی متوجه میشود که در ذهن والدین، چک لیستی پنهانی برای او وجود دارد که باید ردیف به ردیف آن را تیک بزند تا آنها مطمئن شوند دارد خوشبخت میشود. این پدر و مادرهای همیشه نگران، در تلاش شبانهروزی هستند تا فرزندانشان را به سمتی که درست میدانند هدایت کنند، غافل از آنکه اغلبشان دارند آرزوهای جامانده خود را در قالب موجودی جدید رشد میدهند. آنها درجهای از بالاترین کمالها را از فرزندانشان توقع دارند، کمالی که هیچ وقت از خود آنها انتظار نمیرفته است. برای همین، وقت زیادی از آنها صرف سقلمه زدن به فرزندان میشود، آنها مدام تذکر داده و او را سرزنش میکنند! شاید میخواهند مطمئن شوند فرزندشان خرابکاری نمیکند تا مبادا آیندهاش تباه شده و آنها نتوانند پیش این و آن به فرزندانشان افتخار کنند.
بیشترین پرسوجوی آنها از فرزندان پیرامون مدرسه، امتحانات و انجام تکالیف است. حتی میزان محبتورزی و ابراز عشق به آنان را با رتبه کلاسی و نمرات درسی آنها تنظیم میکنند. اضافه بر نمرههای خوب، آنها باید در مسابقات مختلف شرکت کنند، جوایز بسیاری بهدست آورند و مهارتهای زیادی را در تابستانها و کلاسهای فوقبرنامه کسب کنند. حتی اگر لازم باشد آنها را از کارهای خانه معاف میکنند تا از فعالیتهای پیشبینیشده جانمانند، برای همین از خواب کافی منع میشوند، فرصت بازی ندارند و در تقویم کاریشان حتی یک بعدازظهر خالی پیدا نمیشود. این بچهها که به دانشگاه برسند دیگر نفس ندارند؛ شکننده شده و بیشتر از سنشان پیر شدهاند. بدتر آنکه باور کردهاند بدون کمک و نظارت والدین نخواهند توانست چیزی را بهدست آورند.
این شیوه، افراط در «توجه» است. والدین باید مهارتهایی را در وجود فرزندان تقویت کنند که بتوانند خودشان در موقعیتهای مختلف موفق شوند، بتوانند فکر کنند، نقشه بریزند، از خطای خود درس بگیرند، هدف داشته باشند و برای هدف خود مبارزه کنند. فرزندان به این شیوه با کمک خودشان پرورش مییابند.
همشهری دو – سیدمهدی سیدی: