انتقادکنیم …نه تحقیر!
همه ما در برخورد و ارتباط با دیگران گاهی به مواردی برخورد میکنیم که دوست داریم نظرمان را درباره نوع رفتار، پوشش یا هر موضوع دیگری درخصوص خود آنها بیان کنیم؛ ولی تا به حال چندبار این کار را کردهاید و بعد پشیمان شدهاید یا طرف مقابل را آزردهخاطر کردهاید؟
در این هنگام با خود فکر کردهاید که آیا درست بود که موضوع را با او در میان گذاشتم؟ آیا این مکان و زمان، موقعیت و زمان مناسبی برای طرح این موضوع بود؟ در واقع هدف من از بیان این موارد چه بود و… ؟ ما بارها توسط دیگران ارزیابی میشویم و خودمان نیز رفتار دیگران را ارزیابی میکنیم. بعضی از این ارزشیابیها جنبه تشویقی و بعضی دیگر هم جنبه منتقدانه دارند. انتقاد از دیگران درصورتی که درست و هوشمندانه انجام شود میتواند بسیار مفید باشد اما اگر بجا و خوب بیان نشود هم میتواند ناراحتکننده و آزاردهنده باشد.
وقتی قصد داریم موردی را به کسی تذکر دهیم یا از او انتقاد کنیم بهتر است درنظر داشته باشیم ضمن تأکید بر نقاط قوت فرد، موارد ضعف او را هم خاطرنشان کنیم. بدینترتیب شاید بتوانیم بیشتر به او کمک کنیم، ضمن اینکه او را هم آزردهخاطر نخواهیم کرد.
انتقاد درست
اما شرایط یک انتقاد درست چیست و چطور از یکدیگر انتقاد کنیم تا ضمن رنجشخاطر کمتر به نتیجه بهتری برسیم؟ برای اینکه بتوانیم نتیجه بهتری از انتقاد بگیریم بهتر است ابتدا دید درستی نسبت به آن داشته باشیم. فراموش نکنید شما هر شغل و مقامی که داشته باشید دیگران نسبت به شما، شیوه کار و برخوردتان انتقاداتی دارند. پس بهتر است با روحیهای مثبت از انتقاد استقبال کنیم و هنگام شنیدن نظر دیگران درباره خودمان حالت تدافعی نداشته باشیم و در مقابل آن مقاومت نکنیم.
گاهی بهتر است خودمان بخواهیم دیگران رفتار و کارهای ما را ارزیابی کنند و صادقانه از آنها بپرسیم چگونه میتوانیم کارهایمان را بهتر انجام دهیم. هنگامی هم که خودمان میخواهیم از دیگران انتقاد کنیم از خود بپرسیم دقیقا چه چیزی را میخواهم بگویم یا تغییر دهم و انگیزه اصلی من از انتقاد راجع به دیگران چیست و چطور میتوانم به بهترین نحو این کار را انجام دهم.
نکتهای که باید قبل از هرگونه انتقادی از خود بپرسید این است که چگونه میتوانم نظر و انتقاد خود را مطرح کنم تا دیگران پذیرای آن باشند؟ برای این کار بهتر است طوری نظر خود را بیان کنید که موجب اعتماد بهنفس بیشتر طرف مقابلتان شود؛ مثلا به او بگویید: «مطمئنم که اگر اینگونه رفتار کنی حتما موفق میشوی چون تو سزاوار این موفقیت هستی.» بدینترتیب ماهیت انتقاد شما به جای سرکوبگرایی به سمت بهبودگرایی سوق مییابد.
نکته مهم دیگری که هنگام انتقاد باید درنظر داشته باشید این است که از کلمات سرزنشآمیز و تحقیرکننده استفاده نکنید زیرا در غیراین صورت امکان کمی برای فهم مثبتی از آن باقی میماند. بهعلاوه شما باید اعتماد او را جلب کنید و رفتارتان بهگونهای باشد که فکر نکند قصد دخالت در کارش یا توهین به او را دارید.
برخورد صحیح با انتقاد
معمولا ما از شنیدن نظر مخالف خود احساس خوبی نداریم و دوست داریم بیشتر از ما تعریف شود تا انتقاد! ولی اگر درباره انتقاد هم درست فکر کنید میتوانید برخورد بهتری با آن داشته باشید و نتیجه بهتری از آن بگیرید. البته اهمیت انتقاد همیشه هم ثابت نیست؛ گاهی بعضی افراد قصد توهین و تحقیر ما را دارند. ما میتوانیم با گذاشتن کمی وقت و دقت این دو را از هم تشخیص دهیم اما خودمان هم برای دستیابی به نقدی سازنده و شایسته از دیگران بهتر است این موارد را درنظر داشته باشیم:
هنگامی که میخواهید از کسی انتقاد کنید بهتر است خود او را هم در این کار شرکت دهید. بدینترتیب هر دو به نتیجه بهتری میرسید؛ مثلا اگر فکر میکنید کسی خیلی زود عصبانی و ناراحت میشود، به او بگویید: «تا حالا فکر کردهای چرا اینقدر زود عصبانی میشوی؟ اینطوری اوقات سختی خواهی داشت. تو زیادی بهخودت سخت میگیری. اینکه اجازه میدهی دیگران آسان تو را برنجانند و تحتتأثیر قرار میگیری خیلی تو را آزار میدهد. بیا ببینیم برای اینکه اوقات بهتری داشته باشی و کمتر اذیت شوی چه کار میتوانی بکنی و…».
بدینترتیب او میبیند شما صلاح او را میخواهید؛ بهعلاوه نتیجه بهتری هم میگیرید چون شاید وقتی هر دو با هم رفتار او را بررسی کنید به نتیجه بهتری هم برسید.
هنگام انتقاد، طرف مقابل را با شخص دیگری مقایسه نکنید چون علاوه بر اینکه نمیتوانید نتیجه مطلوبی از کار خود بگیرید باعث دلگیری و دلخوری او میشوید و ممکن است با واکنشهای نامناسبی هم مواجه شوید.
هیچگاه فکر نکنید نظر شما حتما درست است و دیگران باید بدون چون و چرا آن را بپذیرند. شما فقط میتوانید نظرتان را بیان کنید و به آنها اجازه دهید خودشان در مورد صحیح یا غلط بودن آن تصمیم بگیرند.
هنگام انتقاد از دیگران توجه داشته باشید که به آنها بیاحترامی نکنید. حتی اگر رفتار دیگران شما را ناراحت کرده، دلیلی ندارد شما هم آنها را برنجانید؛ زیرا در این صورت مشکلی به مشکل قبل اضافه میکنید و به نتیجه دلخواه خود هم نمیرسید.
بهتر است انتقاد بهصورت مستقیم و واضح بیان شود. در واقع شما باید به دیگران بگویید که دقیقا چه چیزی از آنها میخواهید. برای این کار بهتر است خودتان بدون هیچ واسطهای و بدون حضور دیگران نظرتان را مطرح کنید؛ مثلا اگر دوستتان همیشه بدقولی میکند یا دیر سر قرار حاضر میشود، بهطور مشخص به او بگویید که این رفتار او شما را ناراحت میکند و وقتتان را هدر میدهد.
هنگامی که میخواهید از کسی انتقاد کنید یا موردی را به او گوشزد کنید، موضوع را زیاد طولانی نکنید. در این صورت مخاطبتان علاوه بر اینکه خسته میشود، فکر میکند شما دارید به او امر و نهی میکنید یا میخواهید در کارش دخالت داشته باشید. ضمنا حتما زمان و مکان مناسبی را برای این کار درنظر بگیرید؛ مثلا بهتر است موضوع را به تنهایی و نه در میان جمع با طرف مقابلتان مطرح کنید و زمانی را برگزینید که او آمادگی شنیدن حرفهایتان را داشته باشد و بتواند به خوبی گوش بدهد. همچنین بهخاطر داشته باشید که با عصبانیت از کسی انتقاد نکنید زیرا ممکن است تحتتأثیر احساسات و هیجانات قرار بگیرید و نتیجهای هم نگیرید.
به طرف مقابل خود فرصت بدهید. هنگامی که میخواهید موضوعی را با کسی مطرح کنید، بعد از طرح چند سؤال به او هم فرصت دهید تا حرفهایش را بزند. بدینترتیب مخاطب میتواند از خودش دفاع کند و در مورد موضوع مورد بحث توضیح دهد. به این صورت شاید متوجه شوید که سوءتفاهمی پیش آمده و نظرتان نسبت به موضوع مورد انتقادتان تغییر کند.
اشتباهات خود را بپذیرید. هنگامی که در میان حرفهایتان اقرار میکنید که خودتان هم اشتباهاتی دارید، طرف مقابلتان هم راحتتر میتواند اشتباهات خود را قبول کند. ضمنا سعی کنید علاوه بر انتقاد، به شایستگیهای مخاطبتان هم توجه داشته باشید و آنها را بازگو کنید.
چطور بگویم…
با توجه به اینکه انتقاد نقش عمدهای در روابط اجتماعی ما دارد، چگونگی بیان آن نیز بسیار مهم است. متأسفانه معمولا آنچه میگوییم و نحوه گفتارمان هنگام انتقاد، بهگونهای است که نتیجهای خلاف میل ما بهدنبال دارد؛ یعنی اگر هدف ما از انتقاد، تغییر شرایط حاضر برای رسیدن به وضع بهتر است، اگر درست بیان نشود امکان دستیابی به آن وجود ندارد؛ یعنی هر یک از موارد ممکن است کاملا بجا و درست و بیانگر رفتار نادرستی باشد که میتواند مورد انتقاد واقع شود؛ اما نحوه گفتن آن و لحنی که از آن استفاده میکنیم میتواند بهجای آنکه نتیجه مثبتی بهدنبال داشته باشد باعث رنجش و کدورت مخاطب شود. به همین دلیل معمولا افراد تجربه خوبی از انتقاد کردن و مورد انتقاد واقع شدن ندارند؛ چون معمولا هنگام انتقاد به این مسائل توجه نمیشود. اما اگر انتقاد بتواند به ما کمک کند و تغییر مثبتی را بهدنبال داشته باشد، چرا باید از آن بترسیم یا از آن فراری باشیم؟ این موضوع بیشتر به این دلیل است که ما چنان به جنبههای منفی انتقاد توجه داریم که جنبه سازندهاش را فراموش میکنیم، بهعلاوه اغلب نمیدانیم چگونه باید درست انتقاد کنیم.
تخریب نکنید!
همه ما قصدمان از انتقاد کردن رسیدن به رشد و نتیجه بهتر است. اما بعضی انتقادها در واقع هیچ هدف سازندهای را دنبال نمیکنند؛ ناراحت کردن، خجالت دادن یا تحقیر کردن طرف مقابل از نتایج تخریبی این نوع انتقادها به شمار میروند.
شرمنده کردن دیگران به غیر از اینکه رفتاری غیراخلاقی است، روشی تخریبی در انتقاد هم به شمار میرود. همچنین این روش موجب بروز حالت تدافعی و مقابله بهمثل هم میشود. بدینترتیب به دوری باطل تبدیل میشود. در واقع استفاده از این روش میتواند انتقادی را که به راحتی قابل پذیرش است به انتقادی غیرقابلقبول تبدیل کند؛ مثلا هنگامی که در جمع دوستان به کسی میگویید: «فکر نمیکنی بیش از حد چاق شدهای! واقعا باید به فکر غذا خوردنت باشی. چطور متوجه نیستی…» مخاطب علاوه بر اینکه احساس شرمندگی میکند، درصدد برمیآید مقابله بهمثل و به نوعی نیز کار خود را توجیه کند!
ارائه راهکار
وقتی موارد انتقاد بهطور واضح مشخص نشده باشد احتمال کمی وجود دارد که انتقادشونده آن را بپذیرد و به آن عمل کند؛ مثلا اگر در محل کار کسی کارش را درست انجام نمیدهد باید دقیقا به او بگویید که کجای کارش ایراد دارد، چه کار باید بکند تا نتیجه بهتری بگیرد و چرا چنین مشکلی بهوجود آمده؛ یعنی باید کاملا مشخص کنید اشتباه او چیست و برای تصحیح و جبران آنچه کاری باید بکند. در غیراین صورت وقتی شخصی نمیداند اشکال کار کجاست، فکر میکند حالا که هر کاری میکنم تغییری حاصل نمیشود، پس چرا اقدام خاصی درخصوص آن انجام دهم! بنابراین این روش به جای آنکه باعث اصلاح شود، معمولا سبب تکرار ناخواسته اشتباه میشود. اما اگر با انتقادی که درباره تخصص و حرفه ما میشود واقعبینانه برخورد کنیم متوجه میشویم که برای ما فواید زیادی دارد و باعث ارتقای موقعیت شغلیمان خواهد شد.
بهتر است برای گرفتن نتیجه بهتر تا جایی که ممکن است از حالت آمرانه انتقاد بکاهید. انتقاد در محیط کار باید جو اطمینانبخشی بهوجود آورد که بر پایه آن، بازدهی کار و روحیه افراد نهتنها صدمه نبیند بلکه بهتر هم بشود.بزرگترین مانعی که هنگام انتقاد در محیط کار باید به آن توجه داشته باشیم و آن را از سر راه برداریم تا بتوانیم نتیجه خوبی از آن بگیریم این است که نشان دهیم قصد تجاوز به قلمرو اختیارات یکدیگر را نداریم. متأسفانه حتی در مواردی که شما قصد کمک دارید، ممکن است دیگران فکر کنند میخواهید در کارشان دخالت کنید. پس باید بهگونهای رفتار کنید که همکارانتان در محیط کار انتقاد شما را به جای دستور، نوعی پیشنهاد همکاری تلقی کنند و آن را مرتبط با کار و مسئولیت شما بدانند.
هیچکس کامل نیست
باید توجه داشته باشیم همه ما ایراداتی داریم و هیچکس نمیتواند بدون ایراد و کامل باشد ولی تصویری که انسان از خود دارد باید بهگونهای باشد که بتواند با اعتماد بهنفس به رفع معایب خود بپردازد. اما اگر بهخاطر مشکلاتی که داریم دائم خود را سرزنش کنیم توان لازم را برای انجام صحیح کارها از دست میدهیم. در واقع باید بپذیریم که همه ما گاهی دچار خطاهایی میشویم و اشتباهاتی میکنیم اما نفی احساسات درست و بجا از ابراز عواطف سالم و ضروری هم جلوگیری میکند. سرزنش کردن بیدلیل خود بهخاطر بعضی احساسات باعث میشود فکر کنیم هیچ کاری از ما برنمیآید و بسیار ناتوان هستیم. بنابراین سعی کنید همیشه در انتقاد از خود یا دیگران با توجه به همه عوامل، شرایط و موقعیتهای موجود نظر بدهید و انصاف را رعایت کنید.