روزهای سخت بم…
عقربههای ساعت ۵:۲۵ صبح را نشان میدهد،
لحظات سنگین میگذرد، آسمان رنگی دگر به خود گرفته و میخواهد خون ببارد، صدایی ترسناک در فضا میپیچد و زمین دهن باز میکند و بسیاری را میبلعد.
زلزله بم در نزدیکیهای صبح خروس خون رخ داد که تقریبا همه در خواب بودند.
خوابی که با بیش از ۲۵ هزار قربانی به خواب ابدی تبدیل شد.
این زمین لرزه شوم ۶٫۶ ریشتری در ۱۲ ثانیه بیش از ۳۰ هزار نفر را زخمی و هزاران نفر را بی خانمان کرد طوری که از شهر ۱۰۰ هزار نفری کمترین تعداد بر جای ماند آن هم بی خانه و کاشانه و بدون هیچ عزیزی.
در آن لحظه بود که شهر تاریخی و کهن بم ویران شد و به زخمی عظیم و یکی از تلخترین رویدادهای تاریخی تبدیل شد.
روزهای سختی بود.
طبق آمار رسمی ۹۰ درصد از ساختمانهای این شهر تخریب شده بود و حتی بقیه هم امنیت نداشتند.
انگار گسل زمین لرزه خانههای گرم، کوچههای پرنشاط و پر سر و صدای بچهها را نشانه گرفته بود.
حالا بعد از گذشت ۱۳ سال بم به یکی از مستحکمترین شهرها تبدیل شده اما مردمانش همچنان با قلبی شکسته و آکنده از غم عزیزانشان زندگی را میگذرانند.