“سیمرغ جشنواره نوروزی بیت الشهدا به پرواز درآمد!”
“دل ها” به هم نزدیک بود و خاطره های دور و نزدیک مدام در ذهن ها تکرار میشد .
اما ….
دست زمانه ، فاصله ها را زیاد کرده بود .
نیرویی ، برای “دوباره با هم بودن” فریاد میزد . اراده ای میخواست ، برای غلبه بر فاصله ها و تکرار دوباره ی خاطره ها .
اراده ها “یکی ، یکی” به چرخه در آمد .
ابتدای حرکت ، مسیر سخت و بد فرجام مینمود ، اما “نیت های خوب” و ” اهداف بلند” سختی ها را به سخره میگرفت .
با “توکل ” کار آغاز شد و به وضوح دیده میشد که “دست های خدا ” جلوتر از دست های دیگر در حرکت است .
مرغ ها ، با “سوادی یافتن سیمرغ” به پرواز در آمدند .
در میانه ی راه ، شکوه و ناله ،گاه و بیگاه، جمع را در رسیدن به “سیمرغ” مردد مینمود .
اما …
ندایی از درون همه چیز را گرد هم می آورد.
عبور از هر پیچ و خم ، انتهای راه را روشن تر مینمود . نیروها به توازن میرسیدند . کدورت ها به دوستی بدل میشد و سوء تفاهم ها رخت برمیبست . همه به سمت ” یکی شدن ” در حرکت بودند .
و در آخر …
“سی مرغ ” خوش یافتند که خود “سیمرغ ” هستند و این چنین ، برای بالاتر پریدن ؛
“سیمرغ جشنواره ی نوروزی بیت الشهدا به پرواز در آمد .”
مبارک مان باد .
علی دهقانی اشکذری
۱۳۹۶/۱/۵