امام حسین ـ علیه السّلام ـ بر اساس وظیفه الهی خویش و با هدف احیای اسلام و جلوگیری از انحراف در دین و برای زنده نمودن سنت نبوی و روشن نمودن این قضیه که اسلام راستین غیر از آن اسلامی است که بنی امیه در جامعه مطرح کرده اند،قیام نموده و برای همیشه تاریخ روشن کرد که مکاتب و مذاهب خارج از مسیر اهل بیت باطل است. آن حضرت با قربانی کردن خود و بهترین یارانش در این راه، هدف خود را به آیندگان درس داده و نشان داد که فرزند رسول خدا و معیار حق و اسلام و قرآن است و بنی امیه و سایر خلفا همه از مسیر حق خارج هستند در حقیقت هدف امام پاسداری از امامت بود که امام سجاد ـ علیه السّلام ـ با مواضع خاص که با توجه به شرایط خاص زمان خود این هدف امام را محافظت نمود و استمرار مسیر هدایت را با امامت استوار نمود و تمام اهداف قیام امام حسین را در دوره اسارت و پس از آن تبیین نمود.
برای رهایی از ذلت و بردگی و بازیابی عزّت و آزادگی و فراهم ساختن زمینه یک انقلاب ریشهدار و بنیادی در سطح گسترده بر ضدّ بیداد و اختناق، راهی جز آگاهی و بیدار سازی مردم نیست؛ امام حسین ـ علیه السّلام ـ برای رسیدن به هدف مهم به امر خداوند قیام نمود؛ این حماسه تاریخی دو مرحله داشت: ۱- مرحله اول روز عاشورا، ۲ -مرحله دوم: بعد از عاشورا…
مرحله اول: در روز عاشورا امام سجاد ـ علیه السّلام ـ به سختی بیمار بود، با این وجود وقتی ندای «هل من ناصر» امام حسین(ع) را شنید، با آنکه از شدّت ضعف و ناتوانی قدرت برداشتن شمشیر را نداشت، راه میدان را در پیش گرفت، امّکلثوم خواست مانع شود؛ امام سجاد(ع) فرمود:«ای عمه دست از من بردار و بگذار تا پیش روی پسر پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ جهاد کنم» حضرت سید الشهداء ـ علیه السّلام ـ به خواهرش فرمود: «باز دار او را تا کشته نگردد و زمین از نسل آل محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ خالی نماند» بدین ترتیب امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ به عنوان یک مجاهد ـ با وجود بیماری شدید ـ در جهاد شرکت جست و به عنوان مطیع مطلق ولایت به سوی خیمه بازگشت تا به گونهای دیگر برای ادامه جهاد وارد عرصه پیکار شود.[۱]
مرحله دوم: این مرحله از عصر عاشورا آغاز گردید و پرچم خونین عاشورا به دست امام سجاد ـ علیه السّلام ـ برافراشته شد. امام ـ علیه السّلام ـ مبارزات خود را در ابعاد گستردهای آغاز نمود و از هر فرصتی در این راستا استفاده کرد که مهمترین آنها را میتوان در چند بخش زیر خلاصه کرد:
۱-خطبههای آتشین: امام ـ علیه السّلام ـ برای روشنگری مردم و تبیین معارف حقه و پردهبرداری از چهره منفور بنیامیه خطبههایی ایراد فرمودند که اهمّ آنها از این قرار است:
الف) خطبه کوفه: امام ـ علیه السّلام ـ به جمعیتی که برای تماشای اسیران آمده بودند اشاره کرد که ساکت شوند، همه سکوت کردند، آنگاه پس از ستایش خدای متعال خود را معرّفی فرمود و با سخنان کوتاه و جانگداز در آن محیط اختناق و ارعاب، طوفانی به پا ساخت. خطبه امام ـ علیه السّلام ـ چنان در عمق روح و جان مردم نفوذ کرد که ناگهان از هر سو صدای شیون و ندای ندامت بلند شد و مردم همگی از آن حضرت اعلام حمایت نمودند و از دشمنان آنان برائت جستند.[۲]
ب) خطبه شام: مردم شام در اثر تبلیغات چهل ساله معاویه شناخت صحیحی از اسلام و خاندان نبوّت ـ علیهم السّلام ـ نداشتند. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ با کلام خود در مجلس یزید و در مقرّ حکومت اموی غوغایی ایجاد کرد و در میان اقشار مختلف مردم چنان تحوّلی به وجود آورد که یزید ترسید شورش شود و به مؤذن دستور داد اذان بگوید امّا با ادامه سخنان امام ـ علیه السّلام ـ فشار افکار عمومی بر یزید اوج گرفت و او مجبور شد بر خلاف مواضع قاطع قبلی، خود را تبرئه کند و مسئولیت فاجعه کربلا را به گردن ابن زیاد اندازد.[۳]
ج) خطبه مدینه: هنگامی که کاروان امام ـ علیه السّلام ـ به نزدیکی مدینه رسید مردم مطّلع شده و به استقبال آنها آمدند، امام ـ علیه السّلام ـ در میان آنها خطبه شور انگیزی ایراد فرمودند و در ضمن آن صحنه جانگداز عاشورا و جنایات بنی امیه را بازگو کردند و با بیانات روشنگرانه خود پرده از حکومت جائر یزید برداشتند.[۴] و اذهان مردم مدینه را نسبت به بنیامیه آگاه کردند و این زمینهای شد که بسیاری از قیامها بر علیه امویان در مدینه شکل بگیرد.
۲- تبیین معارف حقه و مبارزه در قالب دعا: امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ در محیطی که ارعاب و اختناق حاکم بود مباحث سیاسی و اصول اعتقادی را در قالب دعا بیان میفرمود که مهمترین آنها مسئله امامت و رهبری حقیقی جامعه اسلامی و غصب و تصاحب آن توسط حکّام جور بود.[۵]
۳ -برخورد و مبارزه با علماء درباری: اینان کسانی بودند که فکر و ذهن مردم را به سوی بنیامیه جهت میدادند و آنان را با وضعی که بنیامیه خواستار آن بودند در جامعه حاکم باشد، عادت میدادند و افکار ناشایست و فرهنگ نادرست اموی را در قالب اسلام به خورد مردم میدادند به عنوان مثال برخورد شدید امام ـ علیه السّلام ـ با محمّد بن مسلم زهری محدث برجسته درباری است. [۶]
۴- زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا: واقعه عاشورا در افکار عمومی برای حکومت اموی بسیار گران تمام شد و مشروعیت آن را زیر سؤال بود، امّا برای اینکه این فاجعه عظیم فراموش نشود امام با گریه بر شهیدان و زنده نگه داشتن خاطره آنان مبارزه منفی را به صورت گریه ادامه داد.[۷] شکی نیست که این اشکهای سوزان ریشه عاطفی داشت، امّا چگونگی برخورد آن حضرت با این موضوع اثر و نتیجه سیاسی داشت. یادآوری مکرّر قضیه کربلا نمیگذاشت ظلم و جنایات حکومت بنیامیه از خاطرهها فراموش شود.
بنابراین سید الشهداء ـ علیه السّلام ـ حماسه بزرگی در روز عاشورا و در زمین کربلا خلق نمود و امام سجاد ـ علیه السّلام ـ این حادثه تاریخی را از قید زمان و مکان رها نمود و شعار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را جاودانه ساخت.
۵ -تربیت شاگردان و اصحاب خاصّی که هر یک از آنها حافظ دستاوردهای مکتب عاشورا و امامت بودند.
پی نوشت ها:
[۱] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، مکتبه الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۱ ش، ج ۴۵، ص ۴۶٫
[۲] . جلالی، سید محمّدرضا، جهاد الامام السجاد ـ علیه السّلام ـ ، دار الحدیث، چاپ اول،۱۴۱۸ هـ ق، ص ۴۸٫
[۳] . مجلسی، پیشین، ج ۴۵، ص ۱۳۷٫
[۴] . قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دار الاسوه، چاپ اول،۱۴۱۶ هـ ق، ج۷، ص ۹۳٫
[۵] . امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ ، صحیفه سجادیه، دفتر انتشارات اسلامی، جامعه مدرسین، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ هـ ش، ص ۹۹٫
[۶] . قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، تهران، کتابخانه ثنایی، ج۱، ص ۵۷۳٫
[۷] . الاربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، بیروت، دار الاضواء، نوبت دوم، ۱۴۰۵ هـ ق، ج۲، ص ۳۱۴٫
منبع: http://andisheqom.com