صفحه اصلیمعارف

ویژگی های اخلاقی پیامبراسلام

images-2

پیامبر(ص)دلیرترین وبردبارترین و عادلترین و پاکترین و بخشنده ترین مردمان بود. حتی یک درهم و دینار برای یک شب نزد ایشان باقی نمی ماند. او از همه مردم زاهد تر بود وساده تر زندگی می کرد.

حیا وازرم او از دیگران بیشتر بود. هیچ گاه در چهره ی کسی خیره نمی شد. از همه مردم اسان گیر تر بود. دعوت هر ازاده و بنده ای را اجابت می کرد. هدیه را می پذیرفت حتی اگر جرعهای شیر بود و سعی می کرد ان را جبران کند و به دیگران بخوراند. هیچ گاه در برابر دعوت کنیز یا تهیدستی تکبر نمی ورزید واز ان با روی باز استقبال می کرد. ان حضرت به خاطر خدا نه به خاطر خودش خشمگین می شد و فرمان خدا را اجرا می کرد اگر چه به زیان خود یا یکی از یارانش تمام میشد. روزی یاران ان حضرت به وی پیشنهاد کردند از نیروی مشرکان دیگر علیه دشمنان مشرکش سود جوید اما ان حضرت پیشنها د انان را رد کردو فرمود: ما از مشرکان یاری نمی جوییم. حال انکه پیامبر در ان هنگام بسیار به کمک انان نیاز داشت. ان حضرت از شدت گرسنگی سنگ بر شکم می بست و هر گاه خوردنی فراهم می شد هر چه می یافت می خورد و چیزی را بر نمی گرداند. خوراکش ساده بود. در حالی که تکیه داده بود غذا نمی خورد. با تهیدستان هم سفره می شد و با فقرا مجالست می کرد. دانشمندان را گرامی می داشت و به هیچ کس جفا نمی کرد. از فعالیت های اجتماعی پیامبر ان بود که از بیمار هر کس که بود و به هر نحو عیادت می کرد وبه تشییع جنازه ی مردگان می رفت. به تنهایی راه می رفت. هیچ گاه حشم و خدم برای خود نمی گرفت.

هر مرکبی که حاضر بود سوار می شد چه اسب و چه استر و چه الاغ. گاه پا برهنه می رفت و گاهی با کفش. زمانی ردا در بر می کرد و گاهی بدون ردا و بدون عمامه و کلاه خارج می شد ولی وقتی راه می پیمود به نیرو مندی می رفت نه با ضعف و سستی. به هنگام رفتن پاهایش را از زمین می کند ان چنان که گویی از فراز به نشیب می اید. بوی خوش را بسیار دوست می داشت . او صاحب غلامان و کنیزان بود ولی هیچ گاه بر انها برتری نمی جست.وقتی را از دست نمی داد که در اطاعت خداوند نباشد. با هر کس که دیدار می کرد در سلام گفتن سبقت می جست. هر کس برای کاری در کنار او بود صبر می کرد تا وی جدا شود. به هر یک از یارانش که بر می خورد دستش را برای مصافحه دراز می کرد. وان گاه دست او را می گرفت و انگشتانش را در انگشتان او فرو می برد وان گاه دست دیگرش را بر روی دست او می نهاد. اگر به نماز ایستاده بود. وکسی برای کاری نزد وی می امد نمازش را زودتر تمام می کرد و انگاه رو به شخص کرده می گفت:ایا کاری دارید؟

وچون حاجت او را روا میکرد دوباره به نماز می ایستاد. بیشتر به حالت تواضع می نشست. یعنی زانوانش را با دو دست بغل می کرد و تا اخر مجلس می نشست. هیچ گاه دیده نشد در میان یارانش پاهایش را دراز کند. بیشتر رو به قبله می نشست. هر کس را که بر وی وارد می شد گرامی می داشت وگاهی اوقات برای افرادی که از بستگان او هم نبودند جامه اش را برای نشستن می گستراند. گلیم را زیر پای کسی می انداخت که بر وی وارد شده بود و اگر ان فرد نمی پذیرفت ان قدر اصرار می کرد تا بپذیرد. هر کس به سخن پیامبر گوش می سپرد گمان می برد که وی در نظر پیامبر گرامی ترین مردمان است. تا انجا که هر کس در محضر او می نشست از چهره و نگاه مبارک پیامبر برخوردار می شد.

برای احترام و گرامی داشت یارانش انان را به کنیه فرا می خواند و اگر کسی کنیه نداشت ان حضرت خود کنیه ای برای او تعیین می کرد.

در مورد زنان نیز اگر فرزندی داشتند انها را به نام فرزندانشان می خواند و گر نه کنیه جدیدی برای انها بر می گزید. حتی کودکان را نیز با کنیه صدا می زد.

از دیگران به خشم دورتر و به خشنودی نزدیکتر و نسبت به مردم از دیگران دلسوزتر و سود مندتر بود.

هرگاه در مجلسی حاضر می شد می فرمود:خداوندا پاک ومنزهی وستایش تو راست. گواهی دهم که معبودی جز تو نیست. از تو امرزش خواهم و به سوی تو بازگشت می کنم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا