امام حسن مجتبی (ع)
امام حسن (ع)، آرامبخش دلهاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان و نقطه امید درماندگان بود، گاه پیش از آنکه مستمندى اظهار احتیاج کند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف میساخت و اجازه نمیداد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد.
امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل بیت و پیشوای دوم جهان تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده حضرت على (ع) با دختر گرامى پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.
در این مطلب مختصری از زندگانی، سیره و منش آن حضرت بیان می شود.
ولادت امام حسن مجتبی (ع)، نخستین فرزند امام علی (ع)
امام حسن (ع) در شب نیمه ماه رمضان سال سوّم هجرت در مدینه تولد یافت. امام حسن (ع) نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده على(ع) و فاطمه (س) عنایت کرد. رسول اکرم (ص) بلافاصله پس از ولادت امام حسن (ع)، او را گرفت و در گوش راستش، اذان و در گوش چپش اقامه گفت سپس براى او گوسفندى قربانى کرد، سرش را تراشید و هم وزن موى سرش، نقره به مستمندان داد. پیامبر (ص) دستور داد تا سرش را عطرآگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هم وزن موى سر نوزاد سنت شد. این نوزاد را حسن نام داد که این نام در جاهلیت سابقه نداشت و کنیه او را ابومحمّد نهاد و این تنها کنیه اوست. امام حسن (ع) از جهت منظر و اخلاق و پیکر و بزرگوارى به رسول اکرم (ص) بسیار مانند بود.
هفت سال در دامان رسول خدا (ص)
امام حسن(ع) هفت سال از زمان حیات جد بزرگوارش را درک کرد و در آغوش مهر آن حضرت بسر برد و پس از رحلت پیامبر (ص) که با رحلت حضرت فاطمه دو ماه یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت، تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت.
امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت رسیدند و نزدیک به شش ماه به اداره امور مسلمین پرداختند در این مدت، معاویه که دشمن سرسخت على (ع) و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت (در آغاز به بهانه خونخواهى عثمان و در آخر آشکارا به طلب خلافت) جنگیده بود؛ به عراق که مقر خلافت امام حسن (ع) بود لشکر کشید و جنگ آغاز کرد.
همسران و فرزندان امام حسن (ع)
دشمنان و تاریخ نویسان خود فروخته و مغرض در مورد تعداد همسران امام حسن (ع ) داستانها پرداخته و حتى دوستان ساده دل سخنانى بهم بافتهاند. امّا آنچه تاریخهاى صحیح نگاشتهاند همسران امام (ع) عبارتند از: (ام الحق) دختر طلحه بن عبیداللّه – (حفصه) دختر عبدالرحمن بن ابى بکر – (هند) دختر سهیل بن عمر و (جعده) دختر اشعث بن قیس.
تعداد همسران حضرت در طول زندگیش از هشت یا ۱۰ به اختلاف دو روایت تجاوز کرده باشند. با این توجه که (ام ولد)هایش هم داخل در همین عددند. فرزندان آن حضرت از دختر و پسر ۱۵ نفر بودهاند بنامهاى: زید، حسن، عمرو، قاسم، عبداللّه، عبدالرحمن، حسن اثرم، طلحه، ام الحسن، ام الحسین، فاطمه، ام سلمه، رقیه، ام عبداللّه و فاطمه. نسل ایشان فقط از دو پسرش حسن و زید باقى ماند و از غیر این دو انتساب به آن حضرت درست نیست.
القاب امام حسن(ع)
سبط، سید، زکى، مجتبى است که از همه معروفتر (مجتبى) مىباشد.
پیامبر اکرم (ص) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصى داشت و بارها مىفرمود که حسن و حسین فرزندان من هستند و به پاس همین سخن على(ع) به سایر فرزندان خود مىفرمودند:” شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند”.
سیره زندگانی و کمالات انسانى امام حسن (ع)
امام حسن (ع) در کمالات انسانى یادگار پدر و نمونه کامل جد بزرگوار خود بود. تا پیغمبر (ص) زنده بود، امام حسن (ع) و برادرش امام حسین (ع) در کنار آن حضرت جاى داشتند، گاهى آنان را بر دوش خود سوار مىکرد و مىبوسید و مىبویید. از پیغمبر اکرم (ص) روایت کردهاند که درباره امام حسن و امام حسین (ع) مىفرمود: این دو فرزند من، امام هستند خواه برخیزند و خواه بنشینند.
امام حسن (ع) ۲۵ بار پیاده حج کردند، درحالى که اسبهای نجیب را با او یدک مىکشیدند. هرگاه از مرگ یاد مىکرد مىگریست و هرگاه از قبر یاد مىکرد مىگریست، هرگاه به یاد ایستادن به پاى حساب مىافتاد آن چنان نعره مىزد که بیهوش مىشد و چون به یاد بهشت و دوزخ مىافتاد، همچون مار گزیده به خود مىپیچید. از خدا طلب بهشت مىکرد و به او از آتش جهنم پناه مىبرد. چون وضو مىساخت و به نماز مىایستاد، بدنش به لرزه مىافتاد و رنگش زرد مىشد. سه نوبت دارائیش را با خدا تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود براى خدا گذشت.
امام حسن (ع) در زمان خودش عابدترین و بى اعتناترین مردم به زیور دنیا بود. در سرشت و طینت امام حسن (ع) برترین نشانههاى انسانیت وجود داشت. هرکه او را مىدید به دیدهاش بزرگ مىآمد و هر که با او آمیزش داشت بدو محبت مىورزید و هر دوست یا دشمنى که سخن یا خطبه او را مىشنید، به آسانى درنگ مىکرد.
بذل و بخشش ، امام حسن (ع) را به کریم اهل بیت (ع) معروف کرد
امام حسن(ع) تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار میگرفت و اموال فراوانی در راه خدا میبخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخششهای بیسابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بینظیری ثبت کردهاند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.
پیشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دلهاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمىگشت. هیچ آزرده دلى شرح پریشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمیکرد، جز آنکه مرهمى بر دل آزرده او نهاده میشد. گاه پیش از آنکه مستمندى اظهار احتیاج کند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف میساخت و اجازه نمیداد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد.
جریان صلح امام حسن، تاکتیکی برای حفظ تشیع و مکتب رسول الله
یکی از وقایع و اتفاقات بسیار مهم در زمان حیات امام حسن ماجرای صلح آن حضرت با معاویه است که اساتید و صاحب نظران و مورخان زیادی در این زمینه قلم فرسایی کردهاند اما باید توجه داشت که در آیین اسلام قانون واحدى بنام جنگ و جهاد وجود ندارد، بلکه همانطور که اسلام در شرائط خاصى دستور میدهد مسلمانان با دشمن بجنگند، همچنین دستور داده است که اگر نبرد براى پیشبرد هدف مؤثر نباشد، از در صلح وارد شوند. ما در تاریخ حیات پیامبر اسلام (ص) این هر دو صحنه را مشاهده میکنیم: پیامبر اسلام که در بدر، احد، احزاب، و حنین دست به نبرد زد، در شرائط دیگرى که پیروزى را غیر ممکن میدید، ناگزیر با دشمنان اسلام قرارداد صلح بست و موقتاً از دست زدن به جنگ و اقدام حاد خوددارى کرد تا در پرتو آن پیشرفت اسلام تضمین گردد.
بنابراین، همانگونه که پیامبر اسلام (ص) بر اساس مصالح عالیترى که احیانا آن روز براى عدهاى قابل درک نبود، موقتاً با دشمن کنار آمد، حضرت مجتبى (ع) نیز، که از جانب رهبر و پیشواى دینى بود و به تمام جهات و جوانب قضیه بهتر از هر کس دیگر آگاهى داشت، با دوراندیشى خاصى صلاح جامعه اسلامى را در عدم ادامه جنگ تشخیص داد.
حضرت مجتبى (ع) در واقع صلح نکرد، بلکه صلح بر او تحمیل شد. یعنى، اوضاع و شرائط نامساعد و عوامل مختلف دست به دست هم داده وضعى به وجود آورد که صلح به عنوان یک مساله ضرورى بر امام تحمیل شد و حضرت جز پذیرفتن صلح چارهاى ندید، به گونهاى که هر کس دیگر به جاى حضرت بود و در شرائط او قرار میگرفت، چارهاى جز قبول صلح نمیداشت؛ زیرا هم اوضاع و شرائط خارجى کشور اسلامى، و هم وضع داخلى عراق و اردوى حضرت، هیچ کدام مقتضى ادامه جنگ نبود.
سخنی گهربار از امام حسن(ع)
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمودند: زیرکترین و هوشیارترین افراد، شخص باتقوا و پرهیزکار مىباشد، أحمق و نادانترین افراد، کسى است که تبه کار و اهل معصیت باش، گرامىترین و باشخصیّتترین افراد، آن کسى است که به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان، کمک نماید. …إحقاق الحقّ: ج ۱۱، ص ۲۰ س ۱، بحارالأنوار: ج ۴۴، ص ۳۰
منبع : isna.ir