اثرات زلزله بر سلامت روان کودکان و نوجوانان

زلزله یکی از مخربترین و خانمان سوزترین حوادث طبیعی است، که تنها در قرن بیستم بیش از ۳ میلیون انسان را به کام مرگ فرو برده است. چنین پیشامدی به شکل ناگهانی و غیرقابل پیش بینی رخ میدهد و فرد را به شدت غافلگیر میکند.
خسارات روحی زلزله به مراتب بیشتر از خسارات مالی و جانی آن است. فرد آسیب دیده حاضر در فاجعه خود را در مقابل نیروهای عظیم طبیعی عاجز دیده و مجبور به تسلیم و تواضع میشود، این افراد در اثر وقوع زلزله خانه و خانواده و دوستان و بستگان یا به عبارتی منابع مالی و عاطفی خود را از دست میدهند، ترس از ادامه زندگی بدون وجود منابع مالی و عاطفی باعث ایجاد فشار روانی در فرد شده و سلامت جسمانی و روانی فرد را به خطر میاندازد و باعث بروز مشکلاتی همچون اشکال در تمرکز، اختلال در تصمیم گیری، عدم کنترل احساسات، توهم، احساس گناه و ناامیدی، اختلال در خواب و کابوسهای شبانه، شب ادراری در کودکان، بیتفاوتی و گوشه گیری نسبت به همه چیز و همه کس، اضطراب، وسواس و افسردگی میشود. این افراد برای این که بتوانند به زندگی عادی برگردند، نیاز به تجزیه و تحلیل سانحه و هضم آن دارند. به همین جهت مراجعه به یک مشاور یا متخصص لازم است. درمانگرها به فرد آموزش میدهند که چگونه کاملاً آرام باشد و به طور مسلطی بر موقعیت تمرکز کند. ابتدا موقعیت را تصویرسازی میکنند و سپس کم کم از این طریق عملاً او را با واقعیت روبه رو میکنند.
مقدمه
زلزله از جمله پدیدههایی است که به هنگام وقوع، جامعه را با مخاطرات و نابسامانیهای مختلف مواجه میسازد و اختلالاتی در ساختار و امور جامعه به دنبال میآورد. مطالعاتی که به بررسی عواقب وقایع طبیعی پرداختهاند نشان میدهند که در بسیاری از بازماندگان زلزله پاسخهای کلینیکی علامت دار خاصی پس از مواجهه با وقایع استرسزا نظیر فقدان افراد مورد علاقه، در هم ریختگی ساختار اجتماعی و از دست دادن حمایتهای اجتماعی دیده میشود. به طور معمول PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) اولین پاسخ بازماندگان به واقعه است و خود پیشبینی کننده مهم پیامد طولانی مدت سلامت ذهنی و فیزیکی بعدی آنها میباشد.
علایم عمده این بیماری شامل کابوسهای شبانه، تداعی مکرر حادثه در ذهن بیمار، رفتار تهاجمی، کاهش تمرکز، مشکلات در بروز احساسات و خواب نامنظم و غیرعادی است. برای درمان این حالات وجود متخصصان مجرب روانپزشک ضروری است.
البته باید توجه داشت حساسیت افراد مختلف نسبت به ابتلا به این بیماری متفاوت بوده و به عواملی مثل شدت و میزان مواجهه با حادثه، سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری روانی، میزان حمایتهای اجتماعی از مصدومان متعاقب بروز حوادث، بستگی دارد.
مراحل مختلف واکنشهای روانی پس از زلزله:
۱- مرحله تماس با ضربه: این مرحله چند دقیقه پس از حادثه بروز میکند.افراد دچار وحشت شدید میشوند و قدرت انجام هیچ کاری را ندارند. این مرحله معمولاً کوتاه و گذرا است.
۲- مرحله قهرمان گرایی: درساعات اولیه وقوع حادثه بین افراد حادثه دیده هم بستگی ایجاد میشود افراد به طور داوطلبانه به امدادرسانی کمک میکنند (بیرون آوردن اجساد از زیر آوار)
۳- مرحله فراموش کردن غم: یک هفته تا چند ماه پس از بروز حادثه همزمان با رسیدن نیروهای کمکی افراد امیدوار میشوند و ممکن است حالت آرامش و نشاط کنند.
۴- مرحله مواجهه با واقعیت: ۲ تا ۳ ماه پس از حادثه بروز میکند در این مرحله افراد تازه متوجه دامنه خسارت و فقدانهایشان میشوند. فرد مجددا روحیه خود را از دست میدهد. افراد در این مرحله افسرده و مضطرب میشوند و به شدت احساس تنهایی میکنند.
۵- مرحله تجدید سازمان: که ۶ ماه تا یک سال پس از وقوع حادثه بروز میکند در این مدت فرد درک میکند که باید متکی به خود باشد. عدم رسیدن تعادل در این مرحله منجر به باقی ماندن علایم و واکنشهای روانی مثل افسردگی و اضطراب در فرد میشود. همچنین مشاهده میشود که این افراد از انواع دردهای فیزیکی هم شکایت میکنند. اما زمانی که به پزشکان مراجعه میکنند هیچ علایم و نشانهای در بدن آنها مشاهده نمیشود.
افراد آسیب پذیر در زلزله
بلایا بر افراد اثر یکسانی ندارند و برخی نسبت به دیگران آسیب پذیری بیشتری دارند. کودکان، زنان و سالمندان و همچنین معلولین و کسانی که تنها زندگی میکنند یا منابع حمایتی و مالی کمتری دارند و افراد بیسواد احتمال دارد در هنگام وقوع بلایا دچار عوارض روانی بیشتری شوند.
ضربه روحی در کودکان و نوجوانان: اگرچه حوادث ناگوار طبیعی تمام افراد را تحت تأثیر قرار میدهد، اما اثرات این شرایط بر کودکان و نوجوانان بسیار شدیدتر و قابل توجه است. کودکان در سنین مختلف واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند.
کودکان پیش دبستانی (۵-۱ سال)
ترس از جدایی و چسبیدن بیش از حد به پدر و مادر، ترس از بیگانهها و بیاعتمادی به دیگران، ترس از تاریکی و ترس از اشیای خیالی، مشکل در به خواب رفتن و خودداری از تنها خوابیدن، دیدن رویاهای ترسناک، برگشت به رفتارهای اولیه رشد مثل شب ادراری، فعالیت بیش از حد و پرخاشگری، اختلال در صحبت کردن یا سکوت و لکنت زبان.
کودکان دبستانی (۱۱- ۶ سال)
احساس غمگینی، مشکلات خواب (مثل بیخوابی، پرخوابی یا کابوس)، اضطراب نگرانی و ترس از تکرار شدن اتفاقی که منجر به از دست دادن نزدیکانش شود، مشکلات تحصیلی، برگشت به رفتارهای اولیه کودکی مثل شب ادراری یا انگشت مکیدن، شکایتهای بدنی مثل درد شکم و سردرد و سرگیجه.
نوجوانان (۱۸-۱۱ سال)
نوجوانان ۱۱ سال به بالا تقریبا مثل بزرگسال ها به زلزله واکنش نشان میدهند. آنها ممکن است در تخیل خود از به وجود آمدن زلزله جلوگیری کنند یا از کسی که آن را به وجود آورده انتقام بگیرند و علایم بدنی مثل دردهای شکمی و سردرد و ناراحتی پوستی، مشکلات خواب و کابوس، نزاع با دیگران و تحریک پذیری، افت تحصیلی، طغیان و سرکشی در خانه و مدرسه، افسردگی یا غمگینی، از دست دادن علاقه به تفریح یا فعالیتهای گروهی در آنها ظاهر شود.
روشهای درمانی
درمانهای متعددی برای کنترل علایم این بیماری معرفی شده است از جمله میتوان به درمانهای دارویی و مداخلات غیر دارویی نظیر روان درمانیهای حمایتی فردی، گروهی و روشهای رفتاری شناختی شامل آرام بخشی عضلانی و حساسیت زدایی تدریجی و سایر انواع روان درمانیها اشاره نمود. گروه درمانی و گروههای حمایتی در درمان اختلال استرس پس از سانحه بهطور شایع به کار رفتهاند بر این اساس یول و همکارانش تکنیکهای گروهی را برای مقابله با نشانههای این اختلال معرفی نمودهاند که بیشتر مبتنی بر روشهای رفتاری – شناختی است. بازگویی روانشناختی نیز روش دیگری است که ۴۸ تا ۷۲ ساعت پس از وقوع حادثه برای پیشگیری از وقوع اختلال بکار میرود و با استفاده از روشهایی چون تعدیل هیجانات، عادی سازی پاسخها و آموزش در خصوص واکنشهای روانشناختی طبیعی به وقایع در زمینه یک گروه حمایتی و غیره در یک جلسه منفرد درمانی برای جلوگیری و کاهش نشانههای اختلال بکار رفته است.
حمایتهای اولیه روانی – اجتماعی در مورد کودکان آسیب دیده
کودکان را از پدر و مادرشان جدا نکنند، در صورتی که اشیا یا لباسی از پدر یا مادری که فوت کرده باقی مانده است آن را در اختیار فرزندش قرار دهند، حتی الامکان از تغییر مکان مداوم کودکان خودداری کنند، به نیازهای تغذیهای و بهداشتی کودکان در تمام سنین توجه کنند، امکانات بازی و سرگرمی برای کودکان فراهم کنند، نقاشی کردن کودکان علاوه بر تخلیه هیجانی و تسکین روانی میتواند نشان دهنده مکنونات ذهنی آنان نیز باشد.
چه آموزشهایی را باید به پدر و مادر کودکان آسیب دیده داد؟
برای شناخت ترس کودکان بهتر است با آنها ارتباط برقرار کرد و به آنها اجازه داد در مورد حادثه حرف بزنند، به سوالات کودک خود صادقانه پاسخ دهند، کودکان احتیاج به آرامش و اطمینان بخشی دارند با خونسردی آنها را در آغوش بگیرند، در کار روزانه و خواب و تغذیهشان هماهنگی ایجاد کنند و نظمی را که قبل از حادثه وجود داشت به خانواده برگردانند، به نیازهای بهداشتی و تغذیهای کودکان توجه کنند، رفتارهای مثل شب ادراری کودکان را بپذیرند و بدون سخت گیری به او آرامش داده و تنبیهش نکنند، کودکان و نوجوانان را به فعالیتهای نیکوکارانه، کمک به مردم در بازسازی شهر، کمک در امر کشاورزی و باغبانی تشویق کنند، انتظارات خود از کودکان در امر انجام تکالیف مدرسه را کمتر کنند و به آنها سخت نگیرند، کودکان در شرایط بحران بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازی دارند زیرا بازی باعث منحرف کردن توجه آنان از استرس میشود و به آنها آرامش میدهد، مانع بازی و سرگرمی آنها نشوند.
نتیجهگیری
پس از هر حادثه یا بلا افکار، احساسات یا رفتارهایی در بین افرادی که آسیب دیدهاند یا شاهد صحنههای دردناک بودهاند جریان پیدا میکند، این افراد نگرانی در مورد تنها ماندن، امنیت، سلامت خود و اشخاص مورد علاقه خود را داشته و خواب آشفته دارند. این افراد نباید بیمار تلقی شوند چون این امر یک واکنش طبیعی فرد به یک حادثه است که در بسیاری موارد در طول زمان علایم تخفیف و یا از بین میروند. البته بلایا اثر یکسانی نمیگذارند برخی افراد نسبت به دیگران آسیب پذیری بیشتری دارند، از جمله کودکان که در هنگام وقوع بلایا دچار عوارض روانی بیشتری شوند. در پایان همواره باید به خاطر داشت که زمان لازم برای بازگشت فرد آسیب دیده به زندگی طولانی بوده که در تمام این مدت نیازمند همراهی و همدلی دیگران است.
نویسنده: منیژه احیاء کننده
منبع: فصلنامه بهداشت روان، شماره ۳۵