تاریخ شفاهی اشکذردانشنامه اشکذر

داستان ورود چای و سماور به اشکذر

مرحوم حاج محمد خسروی در گفتگویی که با شماره ۷ مجله  «پیک نصر- بهار ۸۱» داشت ،داستان ورود چای و سماور برای اولین بار به اشکذر را چنین نقل می کند:

«یک کسی بود به نام حیدر علی، خانه شان همین خانه ای است که عباس ابریشم گیر دارد. این ها رفته بودند شیراز وقتی آمدند، سماور را آوردند. ننه ام می گفت حیدر علی ها حمام دستی آورده اند. به سماور می گفتند: «حمام دستی» می گفت: آب می کنند تویش، آتش هم می کنند تویش، آب داغ می شود.

به چایی هم «چا» می گفتند. زمان احمد شاه بود مردم چای را توی روضه شناختند.روضه که می خواندند یک چایی بده هم بود.  چایی بده مزدش این بود که خودش دو تا چایی می خورد?!»

خدا رحمت کند حاج میرزاحسین پیرمرد پشت باغ کاجی ، مرد بسیار حاضر جوابی بود از بچه ها می خواست بگویند:« سماور ورشو (۱) »و او بلافاصله در جوابشان می گفت :« سماور ورشو  ؛چایی مخورم هرشو »

پی نوشت:                                                        

(۱). حدود یک قرن پیش فلزی که برای ورشوسازی به کار می‌رفت از چندین کشور به ایران وارد می‌شد اما از آنجا که این فلز بیشتر از ورشو پایتخت لهستان می‌آمد، این ورق فلزی به‌نام ورشو معروف بود و سماور ورشو شهرت زیادی داشت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا