درنگ، درنگ، اسب چه رنگ؟
بازیهای قدیمی بچه های اشکذر «درنگ، درنگ، اسب چه رنگ؟»
دو نفر به عنوان داور در جایی می نشستند. تعدادی از بچه ها مثلاً ۸ ، ۹ نفر دور آن دو نفر می ایستادند و پارچه ای مثل لنگ که یک سر آن را گره می زدند و به آن تورون می گفتند هم لازم بود یک سر تورون که گره داشت در دست داور بود و یک سر آن دست یکی از بازیکن ها، داور ها در گوشی یک رنگ را انتخاب می کردند طوری که بازیکنان متوجه نمی شدند. بعد بچه ها به صورت دایره یا به صف پشت سر هم جلو داور می ایستادند. بازیکن اول که سر تورون در دستش بود می پرسید: درنگ، درنگ؟ داور می پرسید: اسب چه رنگ؟ بازیکن مثلاً می گفت، سفید اگر رنگی که گفته بود اشتباه بود داور می گفت غلط است، بازیکن سر تورون را به دست نفر بعدی می داد و به همین ترتیب سئوال و جواب بازیکن و داور تکرار می شد تا اینکه جواب یکی از بازیکن ها برای رنگ اسب درست در می آمد. داور می گفت، مثلاً بزن بر آبی و با اعلام داور بازیکن با تورون دنبال بچه ها می افتاد و آنها را می زد و فرار وگریز زدن ادامه داشت تا اینکه یا بچه ها خودشان را به محلی که از قبل تعیین شده بود مثلاً گوشه ای از دیوار حسینیه می رساند و دست به آن قسمتی که تعیین شده بود می گذاشت و دیگر آن بازیکن حق نداشت او را بزند یا اینکه داور صدا می زد بیا بیا ! و بازیکن بایستی فورا خودش را به داور برساند و سر تورون را به دست داور بدهد و بقیه هم می آمدند و بازی به همان صورت ادامه می یافت و اگر در فرار و گریز یکی از بچه ها موفق می شد تورون را از دست آن بازیکن بگیرد، خودش را به داور می رساند بازی با او به همان صورت ادامه می یافت.
پاکنه : خاطرات مرحوم ملاعباس حیدری