داستان «چادر برداری» در مجومرد

بیست و یکم تیرماه سالروز قیام مردم مشهد علیه کشف حجاب به عنوان روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است. روزی که مأموران رضاخان مردم معترض به کشف حجاب را درمسجد گوهرشاد به خاک و خون کشیدند.

در مورد کشف حجاب رضاخانی  که در یزد به آن «چادربرداری» می گفتند و سختگیرهای ماموران رضا شاه کمتر پرداخته شده است ؛ رضا خادمی مجومرد  در صفحه۷۸  کتاب «مجومرد، مجمر جاویدان عشق» سختیهای آن را چنین بیان می کند:

«آن گونه که همه می دانیم از اقدامات رضاشاه کشف حجاب و چادر برداری بود و مجومرد هم در آن سالهایعنی در دهه ۱۳۱۰ از این ماجرا مصون و در امان نبود. مأموران حکومتی که بیشتر پایگاه آنها در اشکذر بود گاهی به روستا می آمدند و چادر از سر زنانی که در معابر بودند می کشیدند و برای مردم بسیار سخت بود.

آنچنان ترس و وحشت در دل خانواده ها افتاده بود که همه مادران ما ترجیح می دادند در خانه بمانند تا ازاین ماجرا در امان باشند.برای زنانی که نان آور خانواده بودند و معمولا برای دروکنی و یا علف چینی بیرون می رفتند بسیار سخت بود، ولی گرسنگی خود و فرزندانشان را تحمل می کردند و پا از خانه بیرون نمی گذاشتند.

یک بار که همسر مرحوم ملا علیرضا بنا به ضرورت بیرون رفته بود، گرفتار مأموران حکومتی شد و چادر از سرش کشیده بودند، وی که حامله هم بوده پا به فرار می گذارد و چند بار به زمین می خورد تا به خانه برسد و با رسیدن مریض می شود و سرانجام بچه اش سقط می شود این ماجرا خشم مردم را برانگیخت خصوصا این که ملا علی رضا و بزرگ روستا بود ولی هیچ کس کاری نمی توانست انجام دهد و در برابر حکومت بایستد.»

و این است داستان دختران و زنان  دیار ما در روزگار سخت کشف حجاب رضاخانی، آنان به حجاب و عفت عشق می ورزیدند و بدون هیچ بهانه ای به حفظ آن پافشاری می کردند و بر سختیهای آن صبر می کردند. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهیدا .هر که عاشق شود و خود را پاک نگه دارد و با این حال بمیرد، شهید مرده است.[ کنز العمّال : ۶۹۹۹٫]

این متن در سایت اشکذرخبر هم منتشر کردم