معارف

سهل گیری صاحب خانه ها بر مستأجران در آینه روایات

سهل گیری، مدارا و اخلاق خوش صاحب خانه در مقابل مستأجر، نشان دهنده هوشمندی و عزم جدی اش برای معامله با خداست. او می خواهد خانه خود را برای مدت اندکی در این دنیا برای رضای خدا سهل گیرانه، به نیازمندان اجاره دهد تا خانه های بهشتی را نه اجاره، بلکه مالک شود. این، یعنی معامله پرسود!

خانه دنیا یا خانه آخرت؟

وقتی حضرت آسیه، در زیر شکنجه فرعون، به نفس های آخر زندگی رسید چنین از خدای متعال درخواست کرد: «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛ [۱] پروردگارا پیش خود در بهشت‏ خانه‏ اى برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان.»

این عبارات، از زبان کسی جاری شده است که یک عمر در کاخی بزرگ و مجلل گذرانده است؛ با این حال به خوبی می داند که فروختن کاخ دنیا و در مقابل، خریدن خانه های ابدی بهشت، معامله ای پرسود و کاری خلاف آن، خسرانی محض خواهد بود.

واقعیت آن است که در آخرت، جزای اعمال ما تناسب ویژه ای با آن چه در این دنیا انجام داده ایم دارد. به عبارت دیگر، همه اعمال ما در این دنیا نوعی معامله هستند. یعنی این دنیا، میدان بده و بستان با خداست چنان که امام هادی علیه السلام می فرمایند: «الدُّنْیَا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ؛ [۲] دنیا بازاری است که گروهی در آن سود می برند و گروهی دیگر ضرر می کنند.»

قطعاً کسانی که دنیا را برای دنیا می خواهند، ضرر کنندگان در این بازار هستند؛ چرا که متاع دنیا بسیار اندک است چنان که قرآن کریم می فرماید: «أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا قَلِیلٌ؛ [۳] آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش کرده‏ اید؟ متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى نیست.»

پس، بهره مندی واقعی از منابع مادی در این دنیا تنها در صورتی محقق می شود که، به عنوان سرمایه ای برای خرید سعادت ابدی آخرت به کار گرفته شوند.

 خانه اضافی؛ فرصت یا تهدید

هر چیزی که اضافه بر نیاز انسان باشد (یعنی بیش از میزان کفاف زندگی انسان) نقطه تمرکز آزمون الهی واقع می شود. به این معنا که دارایی اضافه بر نیاز، ازسویی فرصتی ارزشمند برای خرید آخرت و سعادت دنیای دیگر است. یعنی می توان برای رضای خدا، با در اختیار قرار دادن آن در معرض استفاده کسانی که به آن نیاز دارند، سعادت اخروی را تضمین کرد و از سوی دیگر، اگر  بدون استفاده قرار گیرد، وبال و دامن گیر انسان در آخرت خواهد شد و انسان باید در مورد آن پاسخگو باشد.

کسی که خانه ای اضافه بر نیاز سکونت خود دارد در زمره چنین افرادی است. حتی اگر برای مدتی آن خانه خالی و بدون استفاده بماند در حالی که می توانسته مورد استفاده یک نیازمند قرار بگیرد از صاحب آن سؤال خواهد شد چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند: «کُلُّ بِنَاءٍ لَیْسَ بِکَفَافٍ فَهُوَ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَه‏؛ [۴]  هر بنایى که بیش از نیاز باشد، در روز قیامت وبال صاحبش است.»

اجاره بهشت یا جهنم

اجاره دادن منزل اضافی، یکی از راه های استفاده از مسکن خالی است اما این کار نیز، آداب خاص خودش را دارد که در صورت عدم رعایت، باز هم به جای بهشت، وبال و گرفتاری آخرت را به دنبال خواهد داشت.

گرچه ممکن است صاحب خانه، به درآمد حاصل از اجاره مسکن خود نیاز داشته باشد اما رعایت انصاف و سهل گیری نسبت به مستأجر به خصوص در شرایط سخت اقتصادی، می تواند برکت در این دنیا و پاداش در آخرت را برای او به ارمغان بیاورد.

سخت گیری نکردن، یکی از ویژگی های مؤمنان است چنان که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «سِتَّهٌ لَا تَکُونُ فِی الْمُؤْمِنِ‏ الْعُسْرُ وَ النَّکَدُ وَ اللَّجَاجَهُ وَ الْکَذِبُ وَ الْحَسَدُ وَ الْبَغْی‏؛ [۵] شش چیز در مومن نباشد: سخت گیری، بی خیری، حسادت، لجبازی، دروغگویی و ستمگری.»

سخت گیری در اجاره دادن مسکنی که باید محل سکون و آرامش باشد، می تواند یک خانه را به جهنمی برای افراد یک خانواده تبدیل کند و آن ها را نگران و مستأصل نماید؛ این در حالی است که صاحب خانه می توانسته با مدارا و سهل گیری، آرامش را به یک خانواده هدیه کند.

نتیجه بی تفاوتی نسبت به شرایط خاص مستأجر، بی تفاوتی خداوند نسبت به شرایط صاحب خانه در قیامت خواهد بود؛ زیرا امام صادق علیه السلام می فرمایند: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْذُلُ مُؤْمِناً أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه؛ [۶] مؤمنى که با وجود توانایى، به یارى برادر ایمانى خود نمى‏ شتابد خداوند (نیز) در دنیا و آخرت یاریش نخواهد کرد و او را به خود واخواهد گذاشت.»

پاداش شاد کردن یک خانواده

شاد کردن یک مؤمن، ثواب فراوانی دارد مثل این که امام باقر علیه السلام می فرمایند: «وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ‏ إِدْخَالِ‏ السُّرُورِ عَلَى‏ الْمُؤْمِن‏؛ [۷] نزد خدا عبادتی محبوب تر از شادکردن مؤمن نیست.» ارزش شاد کردن مؤمن، معادل شاد کردن خدا دانسته شده [۸] و پاداش آن نیز از جنس شادی در آخرت مقرر گردیده است؛ چنان که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «أَیُّمَا مُسْلِمٍ‏ لَقِیَ‏ مُسْلِماً فَسَرَّهُ‏ سَرَّهُ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَل‏؛ [۹] هر مسلمانی به مسلمانی برخورد کند و او را شاد گرداند، خدای عزوجل او را شاد می کند.»

حال که شاد کردن یک نفر می تواند چنین پاداش بزرگی داشته باشد، شاد کردن یک خانواده و بیرون آوردن آنان از نگرانی و اضطراب چقدر می تواند پاداش داشته باشد؟

صاحب خانه ها این فرصت را دارند تا خانواده های مستأجر خود را شاد کنند و از پاداشی استثنایی بهره مند شوند چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «مَا مِنْ عَبْدٍ یُدْخِلُ عَلَى أَهْلِ بَیْتِ مُؤْمِنٍ سُرُوراً إِلَّا خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ خَلْقاً یَجِیئُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کُلَّمَا مَرَّتْ عَلَیْهِ شَدِیدَهٌ یَقُولُ یَا وَلِیَّ اللَّهِ لَا تَخَفْ فَیَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ یَرْحَمُکَ اللَّهُ فَلَوْ أَنَّ الدُّنْیَا کَانَتْ لِی مَا رَأَیْتُهَا لَکَ شَیْئاً فَیَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِی أَدْخَلْتَ عَلَى آلِ فُلَانٍ؛ [۱۰]

هیچ بنده ‏اى خانواده مؤمنى را خوشحال نمی کند مگر آنکه خداوند از آن خوشحالى، آفریده ‏اى را بیافریند که هر گاه در روز رستاخیز، برای او سختى رخ دهد به نزدش آید و می گوید: اى دوست خدا! مترس. و او می گوید: خدا تو را رحمت کند! تو کیستى؟ که اگر همه دنیا از من بود باز هم براى پاداش به تو آن را ناچیز می دانستم. و آن آفریده گوید: من شادى هستم که بر دل خانواده فلانى نشاندى.»

صاحب خانه بخیل

در طرف مقابل، صاحب خانه ای که از در اختیار گذاشتن خانه خود به کسی که به سکونت در آن نیاز دارد دریغ کند خود را از خانه بهشتی محروم کرده؛ همان گونه که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «مَنْ کَانَ لَهُ دَارٌ وَ احْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَى أَنْ یَسْکُنَهَا فَمَنَعَهُ إِیَّاهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِکَتِی عَبْدِی بَخِلَ عَلَى عَبْدِی بِسُکْنَى الدُّنْیَا وَ عِزَّتِی لَا یَسْکُنُ جِنَانِی أَبَدا؛ [۱۱]

هر کس دارای خانه‏‌ای اضافه باشد و مؤمنی برای سکونت به آن محتاج باشد و وی از او دریغ کند، خداوند متعال خطاب به فرشتگان می فرماید: ای ملائکه من، بنده من نسبت به  در اختیار قرار دادن مسکنی به بنده دیگرم در دنیا بخل ورزید؛ به عزتم سوگند او را هرگز در بهشت جای نخواهم داد.»

شاد کردن یک نفر می تواند چنین پاداش بزرگی داشته باشد، شاد کردن یک خانواده و بیرون آوردن آنان از نگرانی و اضطراب چقدر می تواند پاداش داشته باشد؟

تحقیر، ممنوع!

این که به خاطر لطف الهی، کسی در این چند لحظه دنیا، صاحبِ خانه ای اضافه شده و اتفاقاً فرد دیگری به سکونت در همان خانه نیازمند است، باعث نمی شود که صاحب خانه اجازه داشته باشد نسبت به ناداری مستأجر خود برخوردی تحقیرآمیز با او داشته باشد.

در غیر این صورت، جزای تحقیر مؤمن، تحقیر شدن در آخرت است؛ مثل این که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «لَا تُحَقِّرُوا مُؤْمِناً فَقِیراً فَإِنَّهُ مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً فَقِیراً وَ اسْتَخَفَّ بِهِ حَقَّرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَمْ یَزَلْ مَاقِتاً لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ تَحْقِیرِهِ أَوْ یَتُوبَ قَالَ وَ مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤْمِناً وَ حَقَّرَهُ لِقِلَّهِ ذَاتِ یَدِهِ وَ لِفَقْرِهِ شَهَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ؛ [۱۲]

هیچ گاه مؤمن تهى دستى را حقیر مشمارید، زیرا هر کس مؤمن تهى دستى را حقیر و سبک بشمارد، خداوند او را کوچک خواهد شمرد، و پیوسته بر او خشم مى‏ گیرد تا از تحقیرى که کرده است باز گردد یا توبه کند. و فرمود: هر کس مؤمنى را به سبب تنگدستى و نادارى ‏اش خوار و کوچک بشمارد، خداوند او را روز قیامت در برابر همه خلایق رسوا خواهد ساخت.»

بنابراین، صاحب خانه ها باید با ضمن سهل گیری نسبت به مستأجران کم درآمد، با اخلاقی خوش و محترمانه با آن ها برخورد کنند. البته، هیچ کدام از این ها به معنای نادیده گرفتن حقوق صاحب خانه و وظایفی که مستأجر دارد نیست.

محسن رفیعی وردنجانی

پی نوشت

[۱] سوره تحریم، آیه ۱۱٫

[۲]  ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول – قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ق، النص، ص ۴۸۳٫

[۳] سوره توبه، آیه ۳۸٫

[۴] المحاسن، ج‏۲، ص: ۶۰۸٫

[۵] الخصال، ج‏۱، ص: ۳۲۵٫

[۶] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: ۲۳۸٫

[۷] الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص: ۱۸۸٫

[۸] همان، ج‏۲، ص: ۱۸۸، حدیث ۱٫

[۹] همان، ج‏۲، ص: ۱۹۲، حدیث ۱۵٫

[۱۰] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: ۱۵۰٫

[۱۱] همان، النص، ص: ۲۴۱٫

[۱۲] همان، النص، ص: ۲۵۰٫

منبع:  سایت راسخون

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا