بیت الشهداصفحه اصلی

” والتین” قسم به انجیر خانه مجاهدان

دلنوشته ای به مناسبت ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ دومین سالگرد رحلت بانوی مومنه انقلابی ، همسر مکرمه معلم شهید جعفری نسب ، حاجیه خانم دهقانی

 

در سوره مبارکه تین چهار قسم می خوریم ، چهار قسمی که هر قسم به مکانی است که این ویژگی را دارد به قدوم انبیاء الهی متبرک شده اند !

اما من این روزها فکرم به انجیر و درخت انجیر ی مشغول است که میخواست و میخواهد قدمگاه مجاهدانی باشد در امتداد خط انبیاء کوههای شامات که بر آن تین ها می روید، و بر کوههای فلسطین که زیتون می روید ، بر کوه طور که محل مناجات موسی کلیم الله است و بلد امینی که جایگاه رسالت ختم المرسلین است! بله به درخت انجیر و انجیر ی که به دست شهیدی در خانه مادری ما کاشته شد و به دست مادری که در خانه پدری ما با آبِ صبر سبز ماند!

آنان که با شاقول دنیا انجیر خانه شهید حاج محمدحسین را می بینند سیاهی اش را می بینند و آنان که با شاخص ابدیت و چشم آخرت به آن نگاه می کنند شیرینی و لذت آن انجیر را می چشند !

آنانکه در خط اهل نفاق مدینه هستند و به تعبیر قرآن شهدا را مرده می پندارند در پچ پچ های کوچه و برزن شان هنوز می گویند ” بهتر نبود که شش بچه قد و نیم قد را با یک مادر تنها نمی گذشت و نمی رفت” از انجیر و درختش خاطرات ذرات و گرد خارش آورش را یادآور میشوند و آنها که ” شهید را زنده تر از زمان حیاتش در دنیا می دادند و هنوز آه می کشند که چرا به قافله شهداء نپیوسته اند ، خون شهید ، صبر و شکر همسر شهید را میوه انجیری می دادند که تمام و کمال قابل استفاده است و هیچ چیز دور انداختنی ندارد !

بله باید قسم خورد به چنین شاهدی ، به درخت انجیر بیت معلم شهید جعفری نسب که روزگاری این درخت انجیر شاهد بود مادری دست دو بچه کوچکش را گرفته و زیر سایه این درخت انجیر همسر شهیدش را بدرقه می کند ! همسری که وقتی از خانه بیرون آمد و داخل ماشین نشست دست بر چشمان خود گذاشت تا دیگر چهره این مادر و فرزندان قد و نیم خود را نبیند!

واقعا نمی دانم چه سری بود که وقتی میوه انجیر می رسید مادر مکرمه ما میخواست همه میهمان این درخت انجیر باشند و از آن بخورند اما شاید کنایه ای بود و تجدید عهد مادر با پدر شهید ما که همه بدانند من یکسال دیگر وظیفه ام را در قبال میوه های درخت حاج محمد حسین انجام دادم

” و طور سینین” و قسم به طور، محل مناجات و خلوت و محل دیدار موسی کلیم الله با محبوب ، و اما طور برای شهید حاج محمدحسین، جبهه های جنوب بود ، حاجی چند جای دستنوشته و وصیت نامه هایش نوشته است که ” امروز جبهه ها طور و محل عشق بازی با خداست” معلم شهید حاج محمدحسین در ابتدای یکی از نامه هایش برای رفیقش می نویسد که ” از حاج آقا مطهری در مسجد پشت باغ چند استخاره گرفتم، اما آن استخاره ای که برای رفتن به جبهه بود بهترین بود ، آیه دعوت موسی کلیم الله به طور بود”

خدایا ما را شرمنده خون شهید و صبر همسر شهید نکن !

قطعه دلنوشته های ” قصه بابا را بگو”مجموعه خاطرات معلم شهید جعفری نسب

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا