مشت خدا

یک حکایت آموزنده
حکایات

یک حکایت آموزنده

  دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: «مامانم گفته چیزایی که در…
دکمه بازگشت به بالا