مقدمه
با مطالعه در آثار گذشتگان درمییابیم که بسیاری از فعالیتها، اعتقادات، نگرشها، کنشها، آداب و رسوم انسان کنونی ریشه در اعماق تاریخ دارند. این بدان معنی است که آدمی از ابتدای خلقت، واجد بعضی از رفتارها، افکارها بوده است، که به تدریج تکامل پیدا کرده و به جهت شکل و محتوا به جامعیت امروزی رسیده است. تاریخ نشان میدهد که زندگی انسان بر روی زمین به عنوان عضوی از جامعهای که در آن زندگی میکند مقتضی کسب اخبار قبلی دربارهی جایگاه کنونی و آینده وی بوده است. آگاهیهای کاهنان، ساحران و رمالان، منابع اطلاعاتی روزگاران کهن را تشکیل میداد.
«از دیرباز حکمرانان برای دستیابی به اطلاعات دربارهی کشورهای رقیب که به عنوان دشمن یا مزاحم رو در روی آنان میایستادند تلاش بسیار میکردند و نهایت کوشش نیروهای نظامی این بود که اطلاعات لازم را از سپاه رقیب، میدانهای عملیاتی و… کسب کنند» (نصر، ۱۹۸۲م، ص ۱۰).
مطالعه رفتار انسانی نشان میدهد که انسانهای نخستین نیز به اطلاعات گرایش داشتند، آن را به صورت ساده و ابتدایی به کار میبستند و در حقیقت همان رفتارهای ساده و ابتدایی، جوهرهی گرایش به اطلاعات روزگار نوین با ابعاد گوناگون آن نهفته بود. به این ترتیب درمییابیم که تلاشهای اطلاعاتی از همان روزگاران کهن با زندگی انسان توأم بوده و در جهت برآوردن نیازها، تأمین دفاع از خود و حفظ ثروت و قدرت نوع بشر به کار گرفته میشده است. آله دالس رئیس سابق سازمان CIA میگوید:
«پیشینهی تلاشهای اطلاعاتی به اندازهی پیشینهی رقابت میان جوامع و ملتها است و هرگاه برای حکمرانان کشورها و یا دولتها دفاع از منابع حیاتی و سرنوشتسازشان ضرورت مییافت، نیاز به کسب اخبار و اطلاعات نیز حتمی بود، همانطور که در کهنترین حوادث تاریخی نمونههایی از به کارگیری اطلاعات دیده شده است» (هانی، ۱۹۷۴، ص ۳۲).
نویسندهای دیگر در این خصوص میگوید:
«از زمانی که انسان برای اولین بار درصدد جمعآوری اطلاعات در مورد تواناییها و اهداف قبایل و طوایف همسایگان خود برآمد، مأموران اطلاعاتی و فن (یا علم) اطلاعات وجود داشته و از آغاز جمعآوری اطلاعات و تحلیل آن و فواید و تأثیر آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است» (کوثر، ۱۳۸۱، ص ۱۹). علمای بزرگ شیعه و سنی مذهب در خصوص مسئله اطلاعات کار اطلاعاتی در صدر اسلام آثار و بیانات مفصلی دارند که در اینجا به بیانی از آیت الله جعفر سبحانی اکتفا میکنیم.
“از روزی که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مدینه را کانون اسلام قرار داد پیوسته مراقب اوضاع دشمنان و جنب و جوش و توطئههای آنان بود، به کسب اطلاع و به دست آوردن اخبار دقیق از احوال و توطئه چینی مشرکان اهمیت زیاد میداد و کوشش میکرد که افراد زبردست و توانایی را به عناوین گوناگون به اطراف مکه و میان تیرههای مختلف از مشرکان روانه سازد تا او را به موقع از تصمیمات مخالفان و توطئهی آنان آگاهسازی در پرتو آگاهی از توطئهها چه نقشههایی را در نطفه خفه میکرد… دشمن را غافلگیر مینمود…” (سبحانی، ج ۲، ص ۳۸، ۱۳۷۷).
در جای دیگر میفرمایند:
«پیشوای بزرگ اسلامی به کسب اطلاعات اهمیت فراوانی میداد و نیمی از پیروزیهای او معلول آگاهیهای وی از اوضاع دشمنان و فتنه جویان بود، روی این جهت بسیاری از اعمال شیطانی و تحرکات ضد انقلاب را در نطفه خفه میکرد» (سبحانی، ج ۲، ص ۳۸۸، ۱۳۷۷). با مطالعه آنچه در صدر اسلام گذشته است درمییابیم که به علت همین ضرورتها که در جهان کهن مسئله مورد بحث ما (کسب و بهرهبرداری از اطلاعات پیرامون و…) وجود داشته در عصر پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بوده است، منتهی با ویژگیهایی که باعث تمایز اساسی آن بوده و هست و مهمترین آن این که در شیوه و رویه ایشان، هدف وسیله را توجیه نمیکرده است، در هر جایی و به هر توجیهی وارد مسئله نمیشدهاند. حریمی و حدودی برای این امر بوده است. مصالح کل جامعه مد نظر قرار داشته است. چهارچوب و قواعد متقنی برای این امر قائل بودهاند. هرچند تاکنون تألیفات زیادی در خصوص اطلاعات در اسلام شده، خصوصاً مصادیق زیادی در رابطه با جنگهای حضرت با دشمنان (کفار قریش…) آورده شده است، ای کسانی که به زبان، اسلام آوردهاید ولی در قلب مسلمان نیستید، لغزشهای مسلمانان را پیگیری نکنید زیرا کسی که لغزشهای مسلمانان را دنبال کند خداوند لغزشهای او را دنبال میکند و خدا لغزشهای هر کسی را پیگیری میکند رسوایش میسازد. نگارش این مقاله به جهت یادآوری آن چهارچوب و اسلوب ناب و سازمان پیشرفته و در تأکید تعالی دستورات اسلامی و بیان اینکه اسلام دین مترقی و پویا است و از روز اول واجد فرامینی بوده است که با پیشرفت و گذشت زمان، نیاز به آن بیشتر احساس میشود. ۲- امت مسلمان به باور قلبی نسبت به جامعیت دین خود برسند و با الگو قرار دادن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) از غفلت بپرهیزند و از کید دشمنان و… در امام باشند.
اطلاعات در عصر پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)
این مسئله واضح است که جمعآوری اخبار و اطلاعات، ثبت و ضبط عملکرد، کارگزاران، حساب و کتاب اعمال، کیاست در قبال دشمنان و مکاید آنها ریشهی قرآنی دارد و از سوی دیگر در سیرهی ائمه اطهار (علیهم السلام) کاملاً مشهود است.
قرآن کریم بسیار شفاف و با صراحت به این امر اشاره کرده است.
– از جمله آیه ۸۰ سوره زخرف: أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ …
آیا گمان میکنند که سخنان سری که به گوش هم میگویند نمیشنویم. بلی میشنویم و رسولان ما آن را مینویسند.
– آیه ۱۸ سوره ق: مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ
هیچ سخنی به زبان نیاورده جز آنکه همان دم رقیب و عتید بر آن آمادهاند (فرشتهای مراقب و آماده ضبط آن است).
در اینجا مرور کردن اظهارنظر سرسختترین دشمن اسلام (ابوسفیان) در خصوص اطلاعات در عصر پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) خالی از لطف نیست:
– وقت نماز فرا رسید، مؤذن رسمی اسلام بلال بالای بام کعبه قرار گرفت و با صدای رسا، ندای توحید و رسالت را در آن مجمع عمومی به گوش همه مردم رسانید.
مشرکان لجوج هر کدام سخنی میگفتند، یکی میگفت خوشا به حال فلانی که مرد و صدای اذان را نشنید. در این میان ابوسفیان گفت من در این باره چیزی نمیگویم، زیرا دستگاه خبرگزاری محمد به قدری نیرومند است که میترسم همین ریگهای مسجد او را از گفتگوی ما با خبر سازند» (سبحانی، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۳۳۸).
«اگر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ احد غافلگیر نشد و پیش از ورود دشمن قوای خود را در بیرون مدینه متمرکز ساخت و یا در جنگ احزاب پیش از رسیدن سپاه عرب خندق هولناکی پیش پای دشمن پدید آورد، همه و همه بر اساس اطلاعات دقیقی بود که مأموران مسلمان و دل آگاه پیامبر در اختیار او میگذاردند و از این راه به یکی از وظایف مذهبی خود در حفظ آئین توحید از خطر سقوط عمل مینمود. در غزوه ذات السلاسل از طریق کسب اطلاعات دقیق از توطئه دشمن، فتنه گستردهای خاموشی گردید (سبحانی، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۳۰۱)».
موارد منع ورود به اسرار دیگران و عرصههای اطلاعاتی
در خصوص چگونگی ورود به مسئله (جمعآوری اخبار و اطلاعات و…) مانند همه قضایا، هم قرآن کریم و هم ائمه اطهار (علیهم السلام) به تأسی از قرآن، معیارها و اصول منطقی و متقن دارند. این که در کجا باید وارد شد، چگونه عمل کرد و در کجا ورود پیدا کرد، تا بدین وسیله کوچکترین حقی از کسی ضایع نشود و امنیت و عزت مسلمانان نیز محفوظ بماند. از جمله نهی و توصیههای قرآن کریم در سورههای:
۱- حجرات، آیه ۱۲: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ…
ای اهل ایمان از بسیاری پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارها معصیت است و نیز هرگز از حال درونی هم تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید. آیا شما دوست میداریم گوشت برادر مرده خود را بخورید. البته از آن کراهت دارید… .
۲- نساء آیه ۱۴۸: لاَّ یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ…
خدا دوست نمیدارد که کسی که گفتار زشت به عیب خلق خدا صدا بلند کند مگر آنکه ظلمی بدو رسیده باشد…
اینکه به مرور فرازهایی از بیانات، نصایح، دستورات… پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خصوص منع ورود به امر تجسس، افشای راز… میپردازیم:
الا و من سمع فاحشه فافشاها فهو کالذی اناها (مجلسی، ۱۴۰۳ ه.ق، ج ۷۲، ص ۲۱۳).
۳- یا معشر من اسلم بلسانه و لم یسلم بقلبه لاتتبعوا عثرات المسلمین … (مجلسی، ۱۴۰۳ ه.ق، ج ۷۲، ص ۲۱۴) (کلینی، ج ۲، ص ۳).
ای کسانی که به زبان، اسلام آوردهاید ولی در قلب مسلمان نیستید، لغزشهای مسلمانان را پیگیری نکنید زیرا کسی که لغزشهای مسلمانان را دنبال کند خداوند لغزشهای او را دنبال میکند و خدا لغزشهای هر کسی را پیگیری میکند رسوایش میسازد.
۴- ادنی الکفر ان سمع الرجل من اخیه کلمه فیحفظها علیه یرید ان یفضحه بها… (مجلسی، ۱۴۰۳ ه.ق ج ۷۵، ص ۲۷۶) کمترین حد کفر آن است که انسان مطلب را در مورد برادر مسلمانش بشنود و آن را حفظ کند با این قصه که روزی او را رسوا نماید…
۵- احسنوا ظنونکم باخوانکم تغتنموا بها صفاء القلب و بقاء الطبع (مجلسی، ۱۴۰۳ ه.ق، ج ۷۵، ص ۱۹۶).
به برادران دینی خود خوش گمان باشید تا صفای قلب و پاکیزگی روان را به غنیمت ببرید.
موارد مجاز ورود به عرصههای اطلاعاتی
۱- هر گاه بع از من شبه افکنان و بدعت گذاران را دیدید از آنها دوری جویید و آشکارا دشنام دهید و بدی و زشتی آنها را بگویید و آنها را متهم کنید تا در گسترش فساد و تبهکاری در اسلام منصرف شوند و مردم از آنان حذر کنند و بدعتهایشان را یاد نگیرند… (کلینی، ج ۴، ص ۸۵).
۲- چهار گروهاند که غیبت آنها، غیبت شمرده نمیشود. از جمله آنان، کسی است که از جماعت مسلمانان خارج شده و به بدنام کردن امت پرداخته و شمشیر خود را بر مردم کشیده است.
۳- آیا از گفتن آنچه درباره فاجر میدانید خودداری میکنید تا مردم او را نشناسند، عیوب وی را بر مردم بازگو کنید تا از او کنارهگیری کنند و برحذر باشند (فیض کاشانی، ج ۵، ص ۲۷۱).
۴- ثلاثهی لیس لهم حرمه: صاحب هوی مبتدع و الامام الجائر و الفاسق المعلن بفسقه (عاملی، ۱۴۰۳، چ ۸، ص ۶۰۵).
سه نفرند که حرمت و احترامی ندارند، انسان هوسباز بدعتگذار زمامدار مستبد و فاسقی که فسقش را علنی میکند.
۵- مرحوم طبرسی در تفسیر آیه ۱۲ سوره حجرات (اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ…)، میفرمایند ظن مورد نهی خداوند آن است که به اهل خیر بدگمان باشند اما نسبت به اهل سوء و فسق گمان به آنچه در ظاهر از آنان نمایان است مورد نهی نیست (طبرسی، ۱۳۶۵ ش، ج ۹، ص ۱۳۶).
همان طور که از فرمایشات و دستورات استنباط میشود کار اطلاعاتی در خصوص متجاهران به فسق، منافقین، اخلال گران در امنیت، بازداشتن از تکرار منکر، مصالح عمومی، حفظ نظام، روشن شدن حقایق، شناسایی کارشکنان و فتنهگران و … وارد و واجب است.
تحلیل و بررسی فعالیتهای اطلاعاتی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)
۱- جمعآوری از طریق تعقیب و مراقبت
روی ان رسول الله قال بعلی حین بعثه فی آثار القوم یوم احد لیستطلع اخبارهم… (طبرسی، ۱۹۶۱ م، ج ۲، ص ۵۲۷) آنگاه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز احد علی (علیه السلام) را برای کسب خبر در تعقیب دشمن فرستاد به ایشان سفارش کرد که «نتیجه هر چه بود آن را پنهان دار» تا به من برسانی.
روی ان رسول الله بعث سعد بن ابی وقاص فی اثار القوم یوم احد لیستطلع اخبارهم… فاخبرنی فیما بنی و بینک (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۱، ص ۲۹۸).
حضرت، سعد بن ابی وقاص را برای کسب خبر به دنبال قریش فرستاد و به او فرمود اگر دیدی آنان قصد حمله به مدینه را دارند «شخصاً به خود من خبر بدهد».
از جمله موارد قابل توجه در این مأموریتها: پنهان کاری، توجیه درست مأموران در خصوص چگونگی انجام وظیفه، به کارگیری منابع متعدد در یک کار جهت ارزیابی دقیقتر موضوع، تعریف نوع رابطه مأموران (که مستقیم با خود حضرت مرتبط باشند) کاربرد اطلاعات کسب شده در تصمیمگیریها و… .
در جنگ بدر به عبدالله ابن جهش مأموریت داده شد که در پی کاروان قریش در منزل بطن نخله مخفی شده و اخبار دشمن را گزارش نماید که او با موفقیت این مأموریت را انجام میدهد (حلبی، ج ۳، ص ۱۴۰).
حضرت، طلحه ابن عبیدالله و سعید ابن زید را برای کسب خبر به مسیر کاروان ابوسفیان اعزام کرد. آنها نیز وضعیت کاروان، امکانات و… را برآورد کرده و برگشتند (ابن ابی الحدید، ۱۳۸۵ ه.ق، ج ۴، ص ۸۴).
۲- مشاهده و توصیف
در جنگ بدر حضرت به خاطر اطلاع از روحیات و نیات دشمن بعد از حمله وضعیت لشگر دشمن… عمار یاسر و ابن مسعود را جهت جمعآوری فرستاد و آنها مشاهدات خود را این گونه توصیف کردند که دشمن ترسیده و از شیههی اسبها هم میهراسند.
۳- جمعآوری از طریق بازجویی
زمانی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بر اثر فشار دشمن مجبور به ترک مکه میشوند، امانتها که به رسم امانتداری نزد ایشان بود را به همراه مشخصات صاحبان آنها به حضرت علی (علیه السلام) میسپارند تا به صاحبانشان برسانند. در این موقع کفار مغرض فردی را (عمر بن وائل ثقفی) تطمیع و تحریک میکنند که ادعا کند امانتی پیش حضرت داشته (۸۰ مثقال طلا) تا از این طریق حضرت را بدنام کنند… وقتی حضرت علی (علیه السلام) دید چنین ادعایی صحت ندارد از وی شهود خواست و او هم همان افراد مغرض (ابوجهل، عکرمه، ابوسفیان و…) را معرفی کرد و حضرت که میدانست این یک توطئه است، از آنها جداگانه بازجویی کرد و تناقضات گفتههای آنها را در خصوص زمان و چگونگی ودیعه گذاشته شده، درآورد و از مدعی اعتراف گرفت (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۳، ص ۷۵).
در فتح مکه از طریق بازجویی اسیر دستگیر شده اطلاعات کاملی از افراد سرشناس همراه سپاه دشمن، افراد مخالف جنگ، فراریان و منصرف شدهها و… به دست آمد (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۲، ص ۸۰۴).
– در جریان افک (شایعه دروغ ارتباط یکی از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با مرد اجنبی، حضرت علی (علیه السلام) به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور پیگیری مسئله شد و ایشان هم در بازجویی فرد شایعه کننده، او را وادار به اعتراف و دادن اطلاعات مربوطه کرد (ابن اشیر، ۱۴۰۲ ه.ق، ج ۲، ص ۱۹۷) (ابن حشام، ج ۳).
– فردی به نام کنانه ابن ربیع که محل اختفای گنجهای بنی نظیر را (جنگ خیبر) میدانست ولی کتمان میکرد، حضرت به زبیر بن عوام دستور داد تا او را وادار به اعتراف کند و او نیز با موفقیت این مأموریت را انجام داد (ابن هشام، ج ۳، ص ۳۵۱).
– خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جاسوس هوازن را در فتح مکه بازجویی کرده و وادار ساخت تا هویت اصلی و مأموریت خود را افشاء کند (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۳، ص ۵۶۳).
– در غزوه تبوک حضرت علی (علیه السلام) از یکی از نیروهای دشمن بازجویی کرد که اطلاعات کسب شده باعث شکست دشمن شد (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۲، ص ۵۶۲).
خبر انصراف دشمن و وضعیت سپاه آنها در غزوه بنی سلیم از طریق بازجویی اسرا کشف شد (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۱، ص ۱۸۲).
۴- زیرپاکشی
وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سپاه خود را نزدیک بدر مستقر ساخت به همراه صحابه خود برای جمعآوری اطلاعات بیرون رفت تا به یک پیرمرد اعرابی (سفیان ضمری) رسید و از او پرسید از قریش و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه خبر داری، پیرمرد گفت تا خود را معرفی نکند اطلاعات نمیدهم… او اطلاعات کاملی از هر دو طرف داد سپس حضرت که خواست خود را معرفی کند به سوی عراق اشاره کرد و گفت ما از آب هستیم، که دو منظور داشت هم خلق شدن از آب و هم آمدن از سرزمین عراق، پیرمرد منظور دوم را برداشت کرد… (واقدی، ۱۴۰۵، ج ۱، ص ۵۰).
۵- تخلیه اطلاعاتی
در جنگ خیبر وقتی عمر خطاب فردی از دشمن را دستگیر کرد و تصمیم داشت او را بکشد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن جلوگیری از قتل او، از او به عنوان منبع اطلاعاتی استفاده کرد و در خصوص موقعیت مکانی اهداف، تسلیمات و… دشمن اطلاعات خوبی به دست آورد (واقدی، ۱۴۰۵، ج ۲، ص ۶۴۷).
در جنگ خیبر وقتی حضرت ملاحظه کرد که یهودیان خانوادههای خود را از دژ “نظاه” تخلیه و به جای دیگر منتقل کردند، در بازجویی اسیر یهودی از او علت مسئله سؤال شد که پاسخ داد. آن دژ به سنگر نظامی تبدیل شده است (حلبی، ج ۳، ص ۴۱).
۶- استراق سمع
گروه گشتی حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بدر به نامهای بمبس وعدی در محل چاههای بدر از گفتگوی دو کنیز قریشی زمان حرکت دشمن را فهمیده و گزارش کردند (ابن سعد، ۱۳۸۸ ه.ق، ج ۲، ص ۳۵) (واقدی، ۱۴۰۵، ج ۱، ص ۱۹۶).
۷- گزارشهای مردمی
در جنگ احزاب وقتی سپاه کفر به سوی مدینه حرکت کرده یک گروه از قبیله خزائه به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و خبر را به ایشان رساندند (واقدی، ۱۴۰۵، ج ۲، ص ۴۴۴).
۸- استفاده از منابع آشکار
در روایتی آمده پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به یاران خود دستور داد که دوازده نفر نقیب از بین خودتان به من معرفی کنید که اخبار قبیله خودشان را به من گزارش کنند و حضرت به آنها فرمود شما کفیل غیر خودتان هستید همان گونه که حواریون کفیل عیسی ابن مریم بودند (ابن هشام، ج ۲، ص ۵۸).
۹- اطلاعات داخلی
خبرگیری مخفیانه را از فعالیت کارگزارانت ترک نکن… تا بدانی آنان با مردم در مسئولیتهایی که به ایشان واگذار شده چگونه رفتار میکنند، چرا که بسیاری از مسئولین و کارگزاران دارای روح تکبر و نخوت هستند و با مردم بدرفتاری میکنند… و مردم رفتار آنان را به حساب حکومت میگذارند (نعمان بن محمد، ۱۳۸۳ ه.ق، ج ۲، ۳۶۵).
روایت است که حضرت گاهی در پی کشف یک سودجویی و جرم اقتصادی و شناسایی غش و خیانت با متخلفین برخورد میکردند (عاملی، ۱۴۰۲، ج ۱۲، ص ۲۰۹).
۱۰- منابع داخلی
حضرت رضا (علیه السلام) میفرمایند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کنار فرماندهان و صاحب منصبان از افراد میان افراد مورد اعتماد خود افرادی را به عنوان مأمور اطلاعاتی اعزام میکردند (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹، ص ۶۱) (عاملی، ۱۴۰۳ ه.ق، ج ۱۱، ص ۴۴).
۱۱- اسناد
حضرت پس از هر یک از غزوات افراد متخلف را شناسایی و نام آنان را در دفتر مخصوص ثبت میکرد (ابن وکیع ج ۳، ص ۱۲).
ب) بررسی و تجریه و تحلیل خبر
– در جنگ بدر که دو نفر از نیروهای اطلاعاتی (گشتی) دشمن دستگیر شده بودند. حضرت با سؤالاتی که از امکانات و تدارکات آنها کردند (مثلاً روزی چند شتر برای غذای سربازان نحر میکنند) به شمار دشمن پی میبرند (ابن هشام، ج ۲، ص ۲۶۸).
– وقتی در جنگ احد حضرت اطلاع یافت که احتمالاً دشمن دوباره حمله خواهد کرد، حضرت علی (علیه السلام) را مأمورد کرد تا بررسی نماید و فرمود ببین اگر شترها را سوار شده و اسبها را یدک کردهاند، یعنی قصد مکه دارند، اگر اسبها را سوار شده و شترها را یدک کرده اند، پس قصد مدینه دارند. تأکید کردند که کسی از محتوای این تحقیق قبل از خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آگاه نشوند (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۲۰، ص ۱۶۴).
– در جریان پیمان شکنی بنی قریظه، وقتی حضرت زبیر بن عوام را جهت بررسی و ارزیابی مسئله فرستاد، او مشاهده کرد که آنها در حال مرمت دیوارها و جاده و … و تدارکاتی هستند که تحلیل کردند که آنها به فکر به دست آوردن حکومت و پیمان شکنی و… میباشند (واقدی، ۱۴۰۵، ج ۲، ص ۲۶۸).
– در جنگ احد وقتی حباب از مأموریت برگشت، حضرت سؤال کرد آیا شترهای با هودج هم در میان وسایل نقلیه آنها بود؟ او گفت بلی و زنان هم در میان آنها بودن که وسایل موسیقی به همراه داشتند و حضرت گفت: آنها برای تحریک و تشویق افراد سپاه به جنگ آورده شده اند (واقدی، ۱۴۰۵، ج ۲، ص ۲۰۷).
ج) ضد جاسوسی
– قبل از حرکت برای فتح مکه، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یک گروه گشتی به سرپرستی خلیفه دوم را در یکی از دو راهیهای اطراف مدینه مستقر کرد که رفت و آمدهای مشکوک را رصد، کنترل و گزارش نماید (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۲، ص ۷۹۵).
– در فتح مکه، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حذیفه دستور داد که پشت سنگی پنهان شود و افرادی را که از سپاه خودی به سوی دشمن، مخفیانه تردد میکنند، شناسایی نماید (طبرسی، ج ۱، ص ۶۴) (مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۲۱، ۲۲۹).
– جاسوسی که نقشه عملیاتی فتح مکه را برای کفار قریش میبرد، توسط نیروهای اطلاعاتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شناسایی و دستگیر شد (قمی، ج ۲، ص ۳۶۱).
– در حال پیشروی به منطقه خیبر، جاسوسی از یهود که لباس شبانی پوشیده و خود را چوپان شتر معرفی کرده بود و با شایعه و اخبار جعلی، باعث تضعیف روحیه سپاه اسلام میشد، دستگیر و با فشار و تهدید وادار به اعتراف گردید (واقدی، ۱۴۰۵ه، ج ۲، ص ۴۶).
د) عملیات روانی
– حضرت میخواستند مطلبی شایع شود آن را به مرد سخن چین گفت و سفارش نمود که به کسی نگو. حضرت فرمود: الحرب خدعهً (صدوق، ج ۱، ص ۲۹۷).
– یکی از شیوههای جنگ روانی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تضعیف روحیه و ارعاب مخالفان به کار میبردند از بین بردن بلندگوهای تبلیغاتی دشمن بود که به طور علنی و عملی با پخش شایعاتی باعث تضعیف روحیه مسلمین میشدند.
از جمله کشتن عصماء دختر مروان از قبیله بنی امیه و ابو عفک که مردم را علیه اسلام تحریک مینمودند (متفکر، ص ۲۸).
– در جنگ احد افراد قریش شایعه کشته شدن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را مطرح کردند که باعث شد افراد زیادی فرار کنند حتی از کنار آن حضرت میگذشتند و حضرت آنها را فرامیخواند ولی بدون اعتنا میگذشتند (متفکر، ص ۲۷).
ه) نفوذ
– در غزوه احزاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حذیفه را با پوشش یکی از افراد نظامی دشمن به درون سپاه دشمن فرستاد تا از اوضاع آنها اخباری کسب کند، او که پای صحبت ابوسفیان نشسته بود، وقتی ابوسفیان به افرادش گفت دقت کنید مبادا از مأموران اطلاعاتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان شما باشد و هر کسی دست بغل دستی خود را بگیرد و اسمش را بپرسد که حذیفه با زیرکی خاصی زودتر از نفرات سمت چپ و راست خود، دست آنها را گرفت و اسمشان را سؤال کرد… (قمی، ۱۴۰۴ ه.ق، ج ۲، ص ۱۸۷) (مجلسی، ۱۴۰۳ ه.ق، ج ۲، ص ۲۳۰).
– در جنگ حنین با فرستادن ابن ابی حدرد اسلمی به درون اردوگاه نظامی دشمن، طرح عملیاتی، توصیههای فرماندهی، تصمیمات اتخاذ شده و… آنها را کسب کرده و گزارش نمود (واقدی، ۱۴۰۵ ه، ج ۲، ص ۸۹۳) (ابن هشام، ۱۳۵۵، ه.ق، ج ۲، ص ۸۶).
– در جنگ بنی مصطلق فردی به نام بریدهی بن اسلم برای کسب اطلاع از اردوگاه دشمن رفته و وقتی متوجه حضور او میشوند و از او میخواهند خود را معرفی کند، میگوید من مردی از شما هستم که وقتی مطلع شدم شما برای نابودی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدهاید، آمدهام وفاداری خود و قبیلهام را اعلام کنم… و سپس گزارش جمعآوری شده را به حضرت میرساند (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۲، ص ۲۷۸).
– نعیم بن مسعود که در جنگ احزاب مورد اعتماد یهودیان بنی قریظه و مشرکان بود و اسلام خود را از آنها پنهان میداشت. با طرح سناریویی بین آنها اختلاف انداخت که همین تدبیر باعث انصراف دشمن از جنگ و شکستشان شد (طبری، ۱۹۶۱ م، ج ۲، ص ۵۵۸) (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۲، ص ۴۸۰).
– طائفه خزائه (هم کفار و هم مسلمانان) بخاطر پیمانی که با عبدالمطلب داشتند، اخبار و اطلاعات را برای حضرت جمعآوری و ارسال میکردند (عاملی، ج ۴، ص ۳۳۶).
و) بازرسی
– پس از اعدام انقلابی سلام ابن الحقیق، گزارشی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید که سرکرده جدید یهودیان (اسیر بن زارم) مشغول توطئه است، حضرت برای ارزیابی این گزارش ابتدا یک گروه سه نفره برای بررسی آن مأمور کرد و پس ارزیابی خبر یک گروه سی نفره را برای سرکوبی اخلالگران فرستاد و توطئه را خنثی کرد (واقدی، ۱۴۰۵، ج ۱، ص ۵۵۶) (الزهری، ۱۳۸۸ ه.ق، ج ۲، ص ۹۲).
– در شرایط بحرانی جنگ احزاب وقتی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از یک ناامنی داخلی و پیمان شکنی یهود بنی قریظه، در داخل شهر مدینه خبر داده شد، حضرت جهت ارزیابی موضوع، چهار نفر را مأمور بررسی و تحقیق کرد و فرمود اگر صحیح بود طوری که دیگران متوجه نشوند، فقط به خود من بگویید؛ و اگر درست نبود در میان جمع با صدای بلند گزارش را تکذیب کنید (ابن هشام، ۱۳۵۵ ه.ق، ج ۲، ص ۲۳۲).
– زنی از اهل مکه، دو سال پس از جنگ بدر نزد حضرت آمد و با طرح بی کسی و بیبضاعتی… خود تقاضای کمک کرد. حضرت هم دستور داد که از نظر مالی او را تأمین کنند که فردی (حاطب ابن ابی بلتفه) با دادن پول و لباس نامهای همه که حاوی گزارش چگونگی حمله پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مکه بود به او سپرد، تا به اهل مکه برساند، وقتی حضرت از طریق وحی متوجه این مسئله شد، تیم تحقیقاتی به سرپرستی حضرت علی (علیه السلام) فرستاد و او مرا در محلی یافتند و وقتی با مقاومت او مواجه شدند، تهدید کردند که اگر نامه را ندهد، بازرسی بدنی انجام میدهند، که او تمکین کرد و نامه را داد (طبرسی، ۱۳۶۵، ج ۹، ص ۲۶۹).
ز) عملیات ویژه
یکی از کفار به نام معاویه بن ابی العاص که در جنگ احد در لشکر دشمن بوده و پس از جنگ به خانه عثمان پناهنده میشود و به دستور پیامبر دستگیر شده ولی عثمان برایش امان میخواهد که مشروط قبول میکنند. اما او نقض عهد کرده و از امان سوء استفاده میکند و اقدام به کسب اطلاعات از اوضاع حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و مدینه برای قریش مینماید که در این هنگام حضرت دو نفر را (زیدبن حارثه و عمار یاسر) مأمور یافتن و اعدام او میکند که این کار نیز انجام میشود (ابن اثیر، ۱۴۰۲ ه.ق، ج ۲، ص ۶۵).
شاعر مشرک یهودی بنام کعب بن اشرف که در اشعارش کرامت زنان مسلمان را مورد هجو قرار داده، تخم کینه بین اصحاب میپاشید و به خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اهانتها میکرد… حضرت دستور کشتن وی را صادر فرمودند (ابن اثیر، ۱۴۰۲، ج ۲، ص ۱۴۲) (طبری، ۱۹۶۱ م، ج ۲، ص ۵۳).
جاسوسی از مشرکان وارد اصحاب حضرت میشود، گفت و شنودهایی کرده و مأموریتش را انجام میدهد که پس از ترک جلسه حضرت میفرمایند: اطلبوه و اقتلوه: او را پیدا کنید و بکشید (نجاری، ۱۳۴۲ ه.ق، ج ۴، ص ۳۱) (ابی داود، ۲۷۵، ج ۳، ص ۴۸).
ابو رافع سلام بن ابی حقیق که از یهودیان سرشناس بنی نظیر بوده و مشرکین را بر ضد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میشوراند… به دستور حضرت اعدام شد (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۱، ص ۲۹۱) (ابن هشام، ۱۳۵۵، ج ۲، ص ۲۷۳).
جاسوسی در غزوه مصطلق دستگیر شده و پس از تخلیه اطلاعاتی دعوت به اسلام میشود ولی نمیپذیرد و سپس به عمر بن خطاب سپرده و اعدام میشود (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۱، ص ۴۰۶). در مواردی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اقدام به قتل و اعدام جواسیس میکند بعنوان ولیّ و حاکم اقدام مینماید و این اختیار برای هر کارگزار و فرمانده و مسئولی نیست مگر مأذون از قِبَل حاکم اسلامی باشد و یا به حکم او عمل نماید.
سفیان بن خالد در عرنه که قصد فراهم آوردن سپاه و جنگ علیه مسلمین و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشت، حضرت دستور کشتن وی را صادر کرد که به دست عبدالله بن انیس انجام شد (سیره البنی، ۱۳۵۵، ج ۴، ص ۲۹۳) (تاریخ یعقوبی، ۱۲۵۸، ج ۲، ص ۵۸).
وقتی به حضرت گزارش میرسد که منافقین در خانه سویلم یهودی دست به فتنهگری و توطئه زدهاند… ایشان طلحهی بن عبیدالله را به همراه تنی چند فرستاد تا آن خانه را به هنگام جلسه آتش بزنند تا عبرتی برای آنها بشود (ابن هشام، ۱۳۵۵، ج ۲، ص ۵۱۷).
دستور تخریب مسجد منافقان (ضرار) که در سال نهم هجرت توسط دوازده نفر از منافقین ساخته شده بود و آیات ۱۰۷-۱۱۱ سور توبه به این منظور نازل شد (ابن هشام، ۱۳۵۵ ه.ق، ج ۴، ص ۱۷۳).
شاعری به نام ابوعزه که در نبرد بدر اسیر شده و آزادش کرده بودند اما دوباره به کارش ادامه داد و در حمراء الاسد اسیر شد. حضرت دستور داد اعدامش کنند (الحلبی، ج ۲، ص ۲۵۹).
– کشتن ابوعفک که با سرودن شعر در اهانت و هجو پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و تحرک مردم برای جنگ با ایشان توسط سالم بن عمیر (ابن هشام، ۱۳۵۵، ج ۴، ص ۲۸۵).
– عصاء دختر مروان هم به همین علت توسط عمیر به عدی کشته شد (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۱، ص ۱۷۲) (ابن هشام، ۱۳۵۵ ه.ق، ج ۲، ص ۶۳۶)
– البته مواردی بوده که جاسوسان به علت همکاری و یا اسلام آوردن مورد عفو قرار گرفتهاند:
– فرات بن حیان از جاسوسان ابوسفیان (سنن ابن داود، ج ۳، ص ۴۰).
جاسوسی از هوازن در فتح مکه (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۲، ص ۸۰۴).
جاسوسی که در محاصره خیبر دستگیر شده بود (واقدی، ۱۴۰۵، ج ۲، ص ۶۴۰).
جاسوسی که در سریه بنی سلمه دستگیر شده بود (واقدی، ۱۴۰۵ ه.ق، ج ۲، ص ۵۶۲).
تکنیکهای اطلاعاتی، حفاظتی، ارتباط پنهان… زیادی نیز در عملکردها بود از جمله:
الف) پوشش
– حذیفه با پوشش یکی از افراد نظامی دشمن وارد سپاه ابوسفیان شده بود.
– افرادی که برای قتل کعب بن اشرف مأمور شده بودند با پوشش خرید آذوقه به او نزدیک شدند.
– عملکرد طلحهی بن عبیدالله و سعد بن زید در تعقیب مراقبت در منزل کشد حجنی، درست عمل کردن اتخاذ پوشش صحیح را نشان میدهد.
– در جنگ احد که سپاه کفر وارد اردوگاه مسلمانان شده بود و خطر جدی جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تهدید میکرد، کعب بن مالک زره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر تن کرد و حضرت هم زره او را.
ب) پنهان کاری
– در بسیاری از جنگها حضرت به سپاهیان خود توصیه میکرد مخفیانه جابجا شوند (غزوه دومهی الجندل، سریه زید بن حارثه و…) (واقدی، ۱۴۰۵ ه، ج ۱، ص ۴۰۵، ج ۲، ص ۵۶۴).
– در غزوه ذات السلاسل به فرماندهی حضرت علی (علیه السلام) دستور داد سپاه اسلام خارج از راه معمولی و در استتار کامل حرکت کرده و دهان اسبها را نیز ببندند تا صدای شیهه آنها را دشمن نشوند که این تدبیر نتیجه خوبی هم داشت… (مجلسی، ۱۴۰۳ه، ج ۲۱، ص ۷۶).
– حتی به یارانش مقصد را هم نمیگفت، وقتی شخصی درباره مقصد پرسید فرمود: آنجا که خدا بخواهد (شلبی، ص ۹۲).
ج) حیطه بندی
– به منذر فرمود چون برگشتی نزد هیچ کس از مسلمانان به من گزارش نده، مگر اینکه بگویی دشمن را اندک دیدی…
– در جنگ خندق به حذیفهی بن یمان که برای جاسوسی میان قریش فرستاده بود او را از انجام هر کار دیگری نهی کرد.
نتیجه گیری
تا زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فعالیتهای ابتدایی اطلاعاتی وجود داشته، اما سازمانی که حریم و حدود نگه دارد و ملاحظات جوانب مختلف را داشته باشد وجود نداشته است (که حضرت الگوبرداری کند) معمولاً هدف وسیله را توجیه مینموده است. گاهی افرادی فدای مصلحت فرد شده و یا جامعهای به خاطر حفظ منافع فرد یا افرادی دچار چالش جدی میشدند. همان گونه که امروزه، هم هدف گذاری بر اساس معیارهای مادی است، هم ابزار رسیدن به آن اهداف.
میتوان از یک سازمان اطلاعاتی اسلامی که واجد ساختاری پیشرفته (هم اجزاء انسانی دارد، هم هدف مشخصی دارد و هم سلسله مراتب اختیارات) است به عنون الگویی برای جوامع امروزی استفاده نمود؛ به خصوص ملتهای مسلمان با افتخار و اعتماد به نفس این سنت جامع و پویا را سرمشق خود قرار دهند که هم بتواند مصالح و عزت جامعه اسلامی، حریم انسانها… را حفظ کند و هم به موقع شرّ اجانب و کید دشمنان را خنثی کند و ظلمی هم متوجه کسی نشود و نباید اقدامات اطلاعاتی و امنیتی موجب تضییع حقوق انسانی و کرامت انسانی افراد شود و در این زمینه باید گفت هدف وسیله را توجیه نمیکند.
منابع تحقیق :
* ابن هشام، عبدالملک، (۱۳۵۵ه)، السیره النبویه مصر مطبعهی مصطفی البانی.
* ابن الثیر، محمد ابن عبدالکریم، (۱۴۰۲ه)، الکامل فی التاریخ، بیروت.
* ابن ابی الحدید، (۱۳۸۱ه)، شرح نهج البلاغه، بیروت.
* ابن محمد النعمان، (۱۳۸۳ه)، دعائم الاسلام.
* ابن ابی یعقوب، احمد، (۱۳۵۸ه)، تاریخ یعقوبی، نجف.
* ابن جمعه حویزی شیخ عبد علی، (۱۳۸۲ه)، تفسیر نور الثقلین، المطبعه العلمیه قم.
* ال دفت ریچارد، (بی تا)، تئوری و طراحی سازمان، اعرابی – پارسیان.
* استیفن، رابیتز، (۱۳۸۲)، تئوری سازمان، سید مهدی الوائی و حسن دانایی فرد، تهران، صفار.
* بخاری، محمد بن اسماعیل، (۱۳۴۲)، صحیح بخاری، بیروت.
* حسینی، سعید، (۱۳۶۶)، تربیت سیاسی اسلام، انتشارات امیر کبیر.
* حموی بغدادی، شهاب الدین، (۱۳۱۳ه)، معجم البلدان، بیروت.
* حلبی علی بن برهان الدین، (بیتا)، سیره حلبیه، بیروت.
* الخوری الشرتوتی، سعید، (۱۸۹۳ م)، اقرب الموارد، مطبعه الیسوعیه، بیروت.
* رحمان سرشت، حسین، (۱۳۹۰)، تئوریهای سازمان و مدیریت از تجددگرایی تا پساتجددگرایی.
* زهری ابن سعد، محمد بن منیع، (۱۳۸۸ه)، الطبقات الکبری، بیروت.
* ساروخانی، باقر، (۱۳۷۰ ش)، دائره المعارف علوم اجتماعی تهران، کیهان.
* سبحانی، جعفر، (۱۳۷۷ش)، فروغ ابدیت، دفتر تبلیغات اسلامی قم، چهاردهم.
* شولسکی، آبرام، (۱۳۸۱ش)، نبرد بیصدا، معاونت پژوهشی دانشکده امام باقر (علیه السلام).
* واحد آموزشی عقیدتی سپاه، (۱۳۶۶ش)، تاریخ اسلام، دوره ۱۱۱۲-۱۱۱٫
* صدوق، (۱۳۹۰ه)، من لا یحضر الفقیه، دارالکتاب الاسلامیه الخامسه.
* طبرسی، فضل بن حسن، (۱۳۶۵)، مجمع البیان، ناصر خسرو تهران.
* طبرسی، ابومنصور، (۱۴۰۳ه)، الحتجاج، ترجمه مصطفوی، انتشارات سنایی.
* طبرسی، محمد بن جریر، (۱۹۶۱م)، تاریخ طبرسی، دارالمعارف مصر.
* علی جواد، (۱۹۷۰م)، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت.
* عاملی، حر، (۱۴۰۳ه)، وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی الطبحه الخامسه.
* فیض، (۱۳۹۰ش)، مبانی سازمان و مدیریت، تهران، سمت، چاپ چهاردهم.
* فکوری، محمد علی، (۱۳۸۷)، فرهنگ واژگان اطلاعاتی، انتشارات دانشکده محمد باقر (علیه السلام).
* قمی، علی ابن ابراهیم، (۱۳۷۸ه)، تفسیر قمی، انتشارات علامه قم.
* کافی طباطبایی، سید محمد، (۱۳۸۵ه)، نگرشی بر سیره نبوی، مؤسسه پژوهشی حفیظ.
* کلینی، یعقوب، (۱۳۵۰ه)، فروع کافی، درالکتاب الاسلامیه تهران.
* کلینی، یعقوب، اصول کافی، دارالمتعارف، بیروت.
* گولد، جولیوس، (۱۳۷۶ش)، فرهنگ علوم اجتماعی، گروه مترجمان، تهران، مازیار.
* لاکوئر، والتر، (۱۳۸۱)، جهان اسرار، معاونت پژوهشی دانشکده امام باقر (علیه السلام).
* مجلسی، محمد باقر، (۱۴۰۳ه)، بحارالانوار، دارالکتاب السلامیه.
* متفکر حسین، جنگ روانی، پژوهشکده تحقیقات اسلامی.
* نصر، صلاح، (۱۳۸۲م)، الحرب العقل و المعرفه چاپ دوم، بیروت.
* هانی، احمد، (۱۹۷۲م)، الجاسوسیه بین الوقایه و العلاج، قاهره.
* واقدی، محمد بن عمر، (۱۴۰۵ه)، مغازی واقدی، نشر دانش اسلامی.
منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان؛ (۱۳۹۵)، اطلاعات و سیره معصومین (ع)، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.