دانشنامه اشکذرشهداگنجینه بیت الشهدا

با شهدا – شهید معظم محمدرضا  دهقانی اشکذری

شهید «محمد رضا دهقانی اشکذری »  فرزند مهدی ۲۱اسفند سال ۱۳۴۷، در تهران  چشم به جهان گشود. وی محصل بود که برای دفاع از کشور به منطقه عملیاتی شلمچه رفت و بعد از رشادت های فراوان مورد بمباران شیمیایی قرار گرفت و در بیستم  اسفند ماه ۱۳۶۵، به شهادت رسید. تربت پاک شهید در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

بسم الله الرحمن الرحیم

« و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»

با سلام و درود بر امام زمان (عج) و نایبش امام خمینى بت شکن زمان ، امید محرومان و مستضعفان و با سلام و درود به خدمت پدر و مادرعزیزم و برادر و خواهرانم و دوستان و امت حزب الله . من داوطلب شدم که در راه دین مبین اسلام و براى پیروزى رساندن انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى که همچون شیرى مقاومت مى کند و به فرمان او روانه جبهه شدم و حال که پدر و مادرم شهادت نصیبم شد.

از شما مى خواهم که در درجه اول مرا حلال کنید و بعد از خداوند منان بخواهید که این امانت ناقابل را از شما بپذیرد . خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب محمد (ص) و على (ع) مى کنم و افتخار مى کنم که ایدیولوژیم اسلامى است ، اسلامى که به من فهماند درست بیندیشم و عمل کنم ، بنده حقیر زمانى به مکتب اسلام آشنا شدم که ۱۳ ساله بودم و قدم به بسیج نهادم و از جو درونى بسیج استفاده نمودم از آن برادران ایثارگر که از زندگى و پدر و مادر خویش مى گذشتند و به جبهه ها مى شتافتند و جان خویش را فداى اسلام مى کردند .

از تمامى برادران حزب الله مى خواهم که این سنگر مقدس را که بسیج است پر کنید و خالى نگذارید که مبادا یک عده در این لباس مقدس به اسلام و قرآن لطمه وارد نمایند، گر چه نمى توانند چونکه بسیج مدرسه عاشقان خداست  و از برادران بسیجى مى خواهم که جبهه ها را خالى نگذارید و به جبهه ها بشتابید که به فرموده امام « شما براى حفظ اسلام دارید جنگ مى کنید » .

خدایا تو را شکر مى کنم که زندگى و حیات مرا در این مقطع زمان قرار دادى که توأم با سختیها و آزمایشهاى مختلفى مى باشد .معبودا ، معشوقا ترا شکر مى گویم که سختیها و رنجها و مصیبتهاى مختلفى بر من روا داشتى ، خدایا از تو سپاسگذارم که موفق شدم در جنگ تحمیلى در این جهاد مقدس شرکت کنم. اى مردم قدر این موقعیت ، جنگ را بدانید . این جنگ خیلى پر برکت مى باشد، این جنگ چیز خوبیست ، آزمایش الهى است . در زمان جنگ و سختیها چهره ها آشکار مى شود ، انسانها مورد آزمایش قرار مى گیرند .

اى مردم چهره هاى انسانها را در این زمان بشناسید ، انسانهاى مومن و با تقوى و مخالف آن انسانهاى منافق را با هم تمیز دهید . در این موقعیت چهره هاى منافق گونه افرادى که به انقلاب لطمه مى زنند را بشناسید و در مقابلشان سکوت نکنید، به خسارات و تلفاتى که جنگ به همراه دارد، نگاه نکنید. به والله این جنگ برکات زیادى دارد که اگر مرد جنگ و کارزار بودید، درک خواهید کرد .

مادرجان، حال وقت آن رسیده است که رسالت زینب وار خود را نشان دهى ، پدرم درود بر تو که چون ابراهیم زمان فرزند خویش را به فرمان امام امت به قربانگاه فرستادى و شما مى دانید که مرگ براى همه هست و انسان یک روزى مى میرد پس چه بهتر که در راه خدا به شهادت برسد . شما از رفتن من ناراحت نباشید چون رضاى خداوند در این امر بوده است که «انا لله و انا الیه راجعون» . و اى مردم براى شهدا گریه کنید که به فرموده امام امت گریه کردن براى شهید انقلاب را زنده نگه مى دارد. لیکن تنها گریه کردن براى شهدا کافى نیست.

سعى کنید ادامه دهنده راه آنها باشید. سلاح آنها بر زمین نباشد که در غیر این صورت روز محشر جوابگو نخواهید بود .

اى مردم براى مبارزه فى سبیل الله بپا خیزید. «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّه»(انفال/۳۹) برادران و خواهران مبادا غافل شوید و به مادیات روى آورید و براى خودتان درجات و مقام دنیوى و زندگى بهتر بخواهید هر کارى که مى خواهید انجام دهید، براى رضاى خدا باشد . توبه و دعا را از یادنبرید که بهترین درمانها براى تسکین دردهاست همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید . پدر و مادرم و امت حزب الله به نماز اهمیت بدهید خصوصا نماز جماعت و دعاى کمیل وتوسل را از یاد نبرید و امام امت را تنها نگذارید و همیشه از او تبعیت کنید و این نعمت گرانبها را قدردان باشید .

خدایا گناهانم وافر است که با کوله بارى پر از گناه بسویت مى آیم و از تو مى خواهم که مرا شامل رحمت خویش بنمایى و از بخشیده شدگان درگاهت قرار بده از تمامى دوستان و آشنایان مى خواهم که اگر در حق آنها کوتاهى کرده ام مرا حلال کنند . در آخر از خداى متعال مى خواهم که نزول امام زمان را سریعتر بگرداند و بر سلامتى نایبش امام خمینى بیفزاید . ……والسلام علیکم و رحمت الله و برکات

بیست و پنجم بهمن ماه ۱۳۶۵،

خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب محمد (صل الله علیه و اله و سلم) و على (علیه السلام) مى کنم و افتخار مى کنم که ایدیولوژی ام اسلامى است ، اسلامى که به من فهماند درست بیندیشم و عمل کنم ، بنده حقیر زمانى به مکتب اسلام آشنا شدم که ۱۳ ساله بودم و قدم به بسیج نهادم و از جو درونى بسیج استفاده نمودم از آن برادران ایثارگر که از زندگى و پدر و مادر خویش مى گذشتند و به جبهه ها مى شتافتند و جان خویش را فداى اسلام مى کردند . از تمامى برادران حزب الله مى خواهم که این سنگر مقدس را که بسیج است پر کنید و خالى نگذارید که مبادا یک عده در این لباس مقدس به اسلام و قرآن لطمه وارد نمایند گر چه نمى توانند، که بسیج مدرسه عاشقان خداست

انسانهاى مومن و با تقوى و مخالف آن انسانهاى منافق را با هم تمیز دهید. در این موقعیت چهره هاى منافق گونه افرادى که به انقلاب لطمه مى زنند را بشناسید و در مقابلشان سکوت نکنید ، به خسارات و تلفاتى که جنگ به همراه دارد نگاه نکنید.

تصویری از دستخط شهید:

 

منبع:navideshahed.com

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا