حکایات

گناه دیگران

در زمان خلافت مامون شخصی خلافی کرد  امر به گرفتاریش شد او فرار کرد  برادرش را گرفتند و نزد مامون آوردند .

مامون به او گفت : برادرت را حاضر ساز و گرنه تو را به جای او به قتل خواهم رساند .

آن شخص گفت : ای خلیفه ! اگر سرباز تو بخواهد مرا بکشد و تو حکمی بفرستی که مرا رها کند آیا آن سرباز مرا آزاد می کند یا نه ؟! گفت : آری .

گفت : من نیز حکمی از پادشاهی آورده ام که اطاعت او بر تو لازم است و به واسطه ی حکم او  باید مرا رها سازی ؟ گفت : آن کیست و آن حکم چیست ؟

گفت : آن کس خدای تعالی و حکم این آیه است : وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزرَ اُخری … ۰ انعام / ۱۶۴ ) و هیچ گناهکاری گناه دیگری را متحممّل نمی شود.

مامون متاثّر شد و گفت : او را رها کنید که حکمی صحیح آورده است .

منبع: وبلاگ فرهنگ قرآن

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا