حکایات اشکذردانشنامه اشکذرصفحه اصلی

«بگذارید آخ آخ کنم»

حکایتهای مردمان اشکذر

مردی اشکذری طبق سنت چند ساله اش در شبیه خوانی روز عاشورا داخل پوست شیر می شود و نقش شیر ایفا می کند هوا خیلی گرم بود مرد  در  آن گرمای طاقت فرسا ساعتها داخل پوست شیر بود و از فشار ازدحام جمعیت و لگد اسب تعزیه هم بی نصیب نمانده بود بعد اتمام تعزیه مراسم ظهر عاشورای حسینیه سفید اشکذر در حالی که از شدت گرما و فشار مردم بی حال شده بود از کسانیکه می خواستند او را از پوست شیر در بیاورند ملتمسانه درخواست  می کند که کنار بروند و می گوید:« بگذارید آخ آخ کنم»

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام-﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ١﴾
    ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ٢ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ٣ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ٤ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ٥ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ٦ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ٧﴾

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا