حکایات اشکذر

حکایت حاج سید محمد دعایی زارچی در مورد مسافرتشان به اتفاق آخوند ملاحسین اشکذری

حاج آقا سید محمد دعایی زارچی حکایت کردند که وقتی به منظور زیارت حضرت رضا علیه السلام به اتفاق آخوند ملا حسین اشکذری به مشهد رفتیم، مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی یک شب مـا را بـه مـنزل خـود دعـوت فرمودند: پس از صرف شام کله قندی به من دادند و فرمودند: به خرونق (خرانق) که رسیدید این کله قند را به آقا سید مهدی خرونقی بدهید و به ایشان بگوئید: شما بدون آنکه به ما خبر دهید داماد می شوید، اما ما خبر داریم، و این هم شیرینی عروسی شما.

در مراجعت از مشهد به خرونق رسیدیم و وارد منزل آقا سید مهدی خرونقی شدیم. هنگام شب در ضمن صحبت، پیغام حضرت شیخ را رساندیم و کله قندی را که مرحمت کرده بودند، تقدیم ایشان کردیم. آقا سید مهدی پرسیدند که شما چه شبی در خدمت حضرت شیخ بوده اید؟ تاریخ آنرا عرض کردیم و معلوم شد که ایشان همان شب پنهانی تأهل اختیار کرده بودند و کسی اطلاع نداشته است. اتفاقاً آن شب اهل بیت آقا سید مهدی پشت در اطاق بودند و گفتگوی ما را شنیدند، و هنگامی که ایشان به اندرون رفتند سخت مورد عناب خانم اول خود واقع شدند.

منبع: کتاب نشان از بی نشان‌ها جلد دوم « حکایت ۸۰ »

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا