گنجینه بیت الشهدا

هفت روز سخت …

همان طور که قبلاً نوشتم حدود ۴۰۰ نفر در  عملیات اسیر شدیم که ما را به پادگان بصره بردند و در یک سالن حدود ۱۰۰ متری جا دادند فضا بسیار کم و فشرده بود به طوری که جا برای نشستن و خوابیدن همه نبود. عده‌ای مجبور بودند بایستند و یا بنشینند تا بقیه بخوابند. هوای بسیار گرم و بوی عرق و زخم مجروحان قابل تحمل نبود. اسرا به صورت فشرده مقابل پنجره‌های سالن برای تنفس هوای آزاد می‌ایستادند. تا ۴۸ ساعت هیچ کس را برای توالت و دستشویی هم بیرون نبردند چند نفر هم بر اثر نوشیدن آب‌های گرم دچار اسهال شده بودند و شلوارهایشان آلوده شده بود. ۴۸ ساعت اول خیلی سخت گذشت. بعضی از اسرا در فکر فرار و درگیری با عراقی‌ها بودند چون ماندن در این فضا غیر قابل تحمل بود.

سربازان عراقی وقتی پشت پنجره می‌آمدند دهان و دماغ خود را می‌گرفتند. بعد از دو روز در این سالن را باز کردند و به نوبت چند نفری را برای رفتن به توالت و شستشوی سر و صورت بیرون بردند. مرتب از عراقی‌ها می‌پرسیدیم که تا کی باید در این سالن باشیم و آن‌ها می‌گفتند به زودی شما را به اردوگاه می‌بریم به هرحال هفت روز ما را با این وضع در این سالن نگه داشتند در این مدت فقط دو بار ما را به صورت دسته جمعی برای تبلیغات بیرون آوردند یک بار به خاطر خبرنگاران خارجی که برای گرفتن فیلم و مصاحبه آمده بودند، آن ها همه ما را در یک محوطه به فاصله یک متری نشاندند تا جمعیت بیشتری به نظر آییم خبرنگاران که از کشورهای مختلف بودند با اسرا مصاحبه می‌کردند …

خاطرات اسارت “حاج حسن جعفری نسب”

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا