پرهیز از بازگویی بدی ها و خیانت ها
تکیه و تأکید بر ماجراهای توأم با جنایت و خیانت و بازگویی آن ها در مجالس و نشست های خانوادگی و فامیلی، به نوعی اشاعه مفاسد و منکرات تلقی شده و موجب فروریختن قباحت زشتی ها و پستی ها در ذهن زندگی ما خواهد شد. بیان خوبی ها و زیبایی های اخلاقی، علاوه بر آرامش گوینده موجب شادابی و نشاط و پراکندن مهر و دوستی در بین مخاطبان خواهد شد.
روزگاری، عالم و عارفی سوار بر مرکب گرانبهایی از بیابانی عبور می کرد فردی را دید نالان. علت را پرسید، گفت من علیلم، توان راه رفتن ندارم. گرسنه ام نای ایستادنندارم. راه را گم کرده ام. درمانده ام. راکب، از اسب فرو افتاد و راه مانده را سوار بر اسب کرد تا با خود به شهر مشابعت کند، فرد نالان، یک باره مهار اسب را به دست گرفت از آنجا دور شد. و قرار بر فرار گذاشت، راکب که دارایی خود را از دست داده می دید.
با فریاد گفت:ای مرد جوان لحظه ای بایست و اسب و هر آنچه در خورجین آن است از آن تو باد
گفت:چه می گویی؟
عالم گفت:این ماجرا را هرگز در جایی نقل نکن. چرا؟ چون؛ دیگر هیچ سواره ای به پیاده ای و هیچ فرد سالم و توانایی به ناتوانی کمک نخواهد کرد. جوان، از اسب پیاده شد و گفت درس بزرگی که امروز از تو آموختم، از همه ثروت هایی که می خواستم بدست آورم با ارزش تر است. تو به واقع عالم و عارف بزرگی هستی.
منبع : سایت نمناک