چندشعر و ترانه از مردمان اشکذر و اطراف آن
اصطلاحات و ضرب المثلهای مردمان یزد و اشکذر
بمناسبت روز شعر و ادب پارسی چندشعر و ترانه از مردمان اشکذر و اطراف آن آورده ایم ،زمزمه هایی که از گذشته های دور و از نسل های گذشته به جا مانده و سینه به سینه نقل شده است و حالا دارد فراموش می شود.
باغ کاکا
رفتم انار چینی کاکا
کاکا رسید گوشم برید
گوشم اوخون در اومد
خونش دادم به کرتک
کرتک علف به من داد
علف دادم به کیجک
کیجک به من پشکل دارد
پشکل دادم به نونوا
نونوا به من کماچ داد
کماچ دادم به ملا
ملا به من کتاب داد
کتاب دادم به خدا
خدا کلید در هفت بهشت به من داد…
در مذمت تریاک
دیشو رفتم به خونه
دیدم هیچی ندارم
چاقو فرنگی داشتم
گرو تریاک گذاشتم
پیرد* بسوزه وافور
چه حال و روزم کردی
توی اتاق پستو
رنگ زغالم کردی
سوار اسب چوبی
رو به مزارم کردی.
*پدرت
یار خودم
دو تا سیب و دو تا انار و دو تا به
که هر شش تا بده یار خودم ده
اگه یار خودم خونه نباشه
شماره کن به دست مادرش ده
حسینعلی کاکل داره
اُفتو شده گُلی کُلی
ننم زاییده حسینعلی
حسینعلی کاکل داره
درخت باغش گل داره
گربه چموش
گربه ای دارم چموش
می رود خونه عموش
می کنه معومعو
میاره شقه گوش
یاد مادر
سَرِد گردم که سَرسَر میکنی تو
مثال بره بَربَر میکنی تو
مثال بره های تازه شیر بُر
دمادم یاد مادر میکنی تو